سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 91 تیر 31 , ساعت 8:12 عصر

خبرى از یسع و ذوالکفل (ع)

وَ اذْکُرْ إِسمَعِیلَ وَ الْیَسعَ وَ ذَا الْکِفْلِ وَ کلُّ مِّنَ الاَخْیَارِ(48)
 48? و به یاد آور اسماعیل و یسع و ذوالکفل را، و هر یک از اخیار بودند. (از سوره مبارکه ص)

1. یسع و ذوالکفل (ع ) در قرآن
خداى سبحان نام این دو بزرگوار را در کلام مجیدش برده ، و آن دو را از انبیا شمرده ، و بر آن دو ثنا خوانده ، و آنها را از اخیار معرفى فرموده . و ذو الکفل را از صابران شمرده . در روایات هم نامى از این دو پیغمبر دیده مى شود.

2. یسع و ذوالکفل (ع ) در روایات
در بحار از کتاب احتجاج ، و کتاب توحید، و کتاب عیون ، در ضمن خبرى طولانى که حسن بن محمد نوفلى آن را از حضرت رضا (علیه السلام ) نقل کرده آمده : آن جناب در ضمن احتجاج علیه جاثلیق نصارى به اینجا رسید که فرمود: یسع همان کارهایى را مى کرد که عیسى (علیه السلام ) مى کرد، یعنى او نیز روى آب راه مى رفت ، و مردگان را زنده مى کرد، و کور مادرزاد، و بیمار برصى را شفا مى داد با این تفاوت که امت او قائل به خدایى او نشدند، و شما قائل به خدایى مسیح (علیه السلام ) شدید… .
و از قصص الانبیاء نقل شده که صدوق ، از دقاق ، از اسدى ، از سهل ، از عبد العظیم حسنى (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: نامهاى به امام جواد (علیه السلام ) نوشتم ، و در آن از ذوالکفل پرسیدم که نامش چه بود؟ و آیا از مرسلین بود یا خیر؟ در جوابم نوشت : خداى عزّوجلّ صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد که سیصد و سیزده نفر آنان مرسل بودند، و ذوالکفل یکى از آن مرسلین است که بعد از سلیمان بن داوود مى زیست ، و در میان مردم مانند داوود (علیه السلام ) قضاوت مى کرد، و جز براى خداى عزّوجلّ خشم نکرد، و نام شریفش ((عویدیا)) بود، و او همان است که خداى عزّوجلّ در کتاب عزیزش نامش را برده ، و فرموده : ((و اذکر فى الکتاب اسمعیل و الیسع و ذا الکفل کل من الاخیار))

زندگی نامه حضرت یسع و ذوالکفل(عیلهما السلام)

در کتاب قصص الانبیاء ثعلبى دارد که الیاس پیغمبر وقتى به زنى از زنان بنى اسرائیل که فرزندى به نام یسع بن خطوب داشت وارد شد، زن وى را منزل داده و ورودش را از دشمنانش مخفى داشت . الیاس به پاس این خدمت در حق فرزندش یسع که به مرضى دچار بود دعا کرد و او عافیت یافت . یسع چون این معجزه را بدید به الیاس ایمان آورد و او را در ادعاى نبوتش ‍ تصدیق نمود و ملازمتش را اختیار کرد. از آن ببعد هر جا که الیاس مى رفت یسع نیز همراهش مى رفت .
ثعلبى سپس داستان به آسمان رفتن الیاس را ذکر کرده اضافه مى کند که : در این هنگام یسع او را بانگ زد که اى الیاس حالا که مى روى تکلیف مرا معلوم کن ، و مرا براى روزگار تنهاییم دستورى ده . الیاس از آسمان کساى خود را انداخت ، و همین کسا علامت جانشینى یسع براى الیاس در میان بنى اسرائیل بود.
آنگاه مى گوید: خداوند به فضل خود یسع (علیهالسلام ) را به نبوت و رسالت به سوى بنى اسرائیل مبعوث نمود. و به وى وحى فرستاد، و او را به همان نحوى که بنده خود الیاس را تاءیید مى کرد تاءیید فرمود، و در نتیجه بنى اسرائیل به وى ایمان آورده و او را تعظیم نموده در هر پیشامدى راءى و امر او را متابعت مى کردند، و بدین منوال تا یسع در میان بنى اسرائیل زنده بود حکم خداى تعالى در بین آنان نافذ و مجرى بود.
مؤ لف : البته درباره ذوالکفل و یسع روایات متفرقه دیگرى درباره گوشه هایى از زندگى آن دو بزرگوار هست که چون معتبر و قوى نبود و نمى شد بر آنها اعتماد کرد، از ایرادش صرف نظر کردیم .

برگرفته از کتاب تفسیرالمیزان علامه  طباطبایی (ره)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه