سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 91 مرداد 9 , ساعت 10:58 عصر

پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پیش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه می باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پیغمبر(ص) او را در حجون دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) نامیده شده است و خدیجه به هنگام وفات 65 سال داشت.
 


***



حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا و طاهر* است.
کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نام‌های «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود.
جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم با خدیجه خواندنی و مفصّل است. خدیجه به رسول خدا گفت:«من برای شما زنی را در نظر گرفته‌ام.»
رسول خدا فرمود:«او کیست؟»
خدیجه عرض کرد:« او کنیز شما خدیجه است.»
خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می‌گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام.»
خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:« این اموال مرا بگیر و نزد محمـد ببر و به او بگو من تمام اموال و بردگان و آنچه را در اختیار من است به او هدیه می‌کنم.»
ورقه این خبر را در بین زمزم و مقام ابراهیم با صدای بلند به گوش همه مردم رسانید و آنها را شاهد گرفت.
در جریان کناره گیری رسول خدا از خدیجه قبل از ایجاد نطفه فاطمه علیهاالسلام، پیامبرعمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و فرمود به او بگو:«ای خدیجه گمان مبر که کناره گیری من از توست. نه، خداوند به من چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر مبر و بدان، خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش به تو مباهات و فخر می‌کند.»
خدیجه علیه اسلام در هنگام زایمان فاطمه علیهاسلام تنها بود و زن های مکه و قریش از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار زن بلندقامت شبیه زن‌های بنی هاشم وارد اتاقش شدند.
خدیجه ترسید. آنها عرضه داشتند:« محزون مباش ای خدیجه. ما فرستادگان پروردگار توایم. ما خواهران توایم: ساره و آسیه و مریم و صفرا. آمده ایم تا تو را کمک کنیم ».
 


***


امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خدیجه علیهاسلام وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر می‌چرخید و می‌گفت:«پدر جان، مادر من کجاست؟»
جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:«ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اطاق‌هایش از طلا و ستون‌هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است ».
 


***


آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(ص) دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می گوید:
« ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم, خشنودی توست.»
کلمات بر لبان پاکش می لغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر می آورد ...... خدا خدیجه را رحمت کند. آن نمونه بارز زن مسلمان که برای عقیده و رسالتش پیکار کرد.
طاهر پسر رسول خدا و خدیجه بود که پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران پیامبر در مکه فوت کرد .
 


***


ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روی زمین چهار خط کشید و گفت آیا می دانید این چیست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پس رسول خدا (ص) گفت: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون.
مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (ص) او را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می داد و او را بسیار بزرگ می داشت تا جائیکه عایشه می گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (ص) بسیار زیاد از او یاد می کرد.
 

***


منابع:
1-بحارالانوار، ج ??، ص ?-?-?-?-?-??-??-??-??-??-??-??.
2ـ زنان صدراسلام / به قلم محمد علی بحر العلوم / ترجمه محمد علی امینی/ اسفند 58
3ـ خدیجه (س) (از زنان بزرگ اسلام 1)/ به قلم علی محمد علی دخیل / ترجمه دکتر فیروز حریرچی/ 1361



یار طاها


من آن کنیز خدایم که یار طاهایم


منم که مادر امّ الائمه زهرایم


به افتخار کنیزی مصطفی این بس


که من شریک نبی در نشاط و غمهایم


خداست شاهد حالم که من چه‏ها دیدم


اگر چه شاد ز یک عمر امتحانهایم


گهی به شعب ابی طالبم گواه بلا


گهی ستم کش اهل حجاز و بطحایم


اگر بهشت برین جایگاه شأن من است


برای اینکه به دنیا مطیع مولایم


ز نیش طعنه نمام‏های آل قریش


هنوز وارث درد و بلاست زهرایم


تمام هستی خود را به عشق بخشیدم


به عشق اینکه به بیت نبی است مأوایم


ولی چه زود شنیدم پس از من و احمد


حریم عشق بسوزد به دست اعدایم


ستم به فاطمه‏ام از قدیم عادت داشت


از آن زمان که به دل بود انیس غمهایم


همیشه فاطمه می‏گفت از درون با من


که من یگانه معین تو در بلاهایم


خدا گواه بسوزم از این که در غم و درد


نبود سایه من بر سر تو، ای وایم


مرا کفن ز بهشت آید ای خدای حسین


اگر چه مادر آن بی کفن به صحرایم


سر منشأ کوثر


 


اى همسر باوفاى احمد


اى همنفس دعاى احمد


اى جان به ره حبیب داده


اى عاشق و مبتلاى احمد


اى زینت خانه پیمبر


ممنون ز تو شد خداى احمد


از جان و مقام و مال رَستى


مردانه شدى فداى احمد


اسلام ز تو گرفته رونق


از توست رَسا، صداى احمد


سیلى نه! ولى تو سنگ خوردى


اى سینه سپر براى احمد


سر منشأ کوثرى خدیجه


لیلاى پیمبرى خدیجه


اى فاطمه را تو پروریده


اى رنج و بلا بجان خریده


سادات ز تو مقام دارند


صدّیقه، زکیّه و رشیده


مکّه ز تو افتخار دارد


بر خویش قدوم تو بدیده


کعبه به طواف توست مُحتاج


با خون دلت شدى شهیده


مرغ دل شیعه پر شکسته


بر خاک غریب تو پریده


حتى کفنى دگر ندارى


جانم بفداى تو حمیده


با اشک نبى، رُخ تو را شُست


اول کفن بهشتى از توست


اى بانوى ذوالکرم خدیجه


اى مادر اهل غم خدیجه


دلداده تو حبیب حق بود


صاحب نفس حرم خدیجه


بر سفره تو نشسته حیدر


پیش همه محترم خدیجه


زود است براى دختر تو


غربت بخورد رقم خدیجه


اى کاش میان کوچه بودى


با فاطمه همقدم خدیجه


از ضربت قنفذ ستمگر


دستش بشود قلم خدیجه


آید ز تو و به نام زهرا


مهدى پىِ انتقام زهرا



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه