سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 91 مرداد 9 , ساعت 11:2 عصر

دستورالعملى از حاج میرزا ملکى تبریزى در رابطه با آداب دعا

عارف
کامل و عوامل عالم مرحوم حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در کتاب المراقبات فى
اعمال السنه بعد از ذکر مطالبى به آداب و آیین دعا مى پردازد و مى گوید:
... بجاست که پاره اى از آداب و آیین هاى دعا را در اینجا بیاوریم:

 

آداب دعا 

بارى
دعا را آداب و آیین هاى ویژه اى است که اینک پاره اى از آنها را با بهره
گیرى از روایات و احادیثى که در این باره هست، مى آوریم :

1 - امیدوارى به خدا و نومیدى از هر چه جز او (ست):

از
آداب دعا این است که دعا کننده در برآمدن و روا شدن نیاز خویش تنها به خدا
امید بندد و از هر چه و هر که جز او(ست)، امید ببرد، و در آیه شریفه و
ادعوه خوفا و طمعا ( او را از روى ترس و امید بخوانید) به این ادب اشارتى
شده است.

از پیامبر اکرم گزارش شد که فرمود: با یقین به اجابت، خدا
را بخوانید و دعا و در خواست خود بدو برید.( ادعوا الله و انتم موقنون
بالاجابه )

 

2 - پرهیز از گناه بویژه ستم به جان و جاه و مال مردم :

از
دیگر آداب دعا این است که دعا کننده باید از گناه کارى بویژه دراز دستى و
ستم کارى و حرام خوارى پرهیز کند، دست ستم از جان و مال و آبرو مردم کوتاه
دارد و کردار خویش پسندیده سازد، اینک چند روایت :

از پیامبر(ص)
روایت شده هر کس دوست دارد دعایش اجابت شود، بر اوست که کسب و کار و خورد
و خوراکش را حلال و پاک سازد، یعنى از کلاه بردارى و حرام خوارى بپرهیزد.

در
سفارش هاى خدا به عیسى(ع) آمده است: به ستمگران بنى اسرائیل بگو: در حال
حرام خورى و بت پرستى مرا نخوانند، که من سوگند خورده ام هر که مرا بخواند
اجابتش کنم، و اجابت من اینان را تا آن گاه که در حرام خوارى و بت پرستى
هستند، جز لعن و نفرین نیست.

 

زمینه هاى اجابت دعا

افزون
بر صفات یاد شده که اجابت دعا را جلو مى گیرند، آداب و آیین هاى دیگر نیز
هستند که زمینه اجابت را فراهم مى سازند، و بر دعا کننده است که آنها را
رعایت کند و پاس دارد، اینک برخى از آن زمینه ها:

از
پیامبر(ص) روایت شده هر کس دوست دارد دعایش اجابت شود، بر اوست که کسب و
کار و خورد و خوراکش را حلال و پاک سازد، یعنى از کلاه بردارى و حرام
خوارى بپرهیزد.

1 - تضرع و گریه 

از
خوف و خشیت خدا گریستن و با زارى و تضرع روی بدو کردن و سر بر آستان او
ساییدن، از آداب و آیین هاى بندگى است، و افزون بر پیامدهاى نیکوى فراوانى
که دارد، از زمینه هاى استجابت دعا نیز هست، اینک چند روایت :

در
روایتى آمده: در میان بهشت و دوزخ گردنه اى است که جز گریه کنندگان از
خشیت خدا هیچ کس از آن نمى گذرد.(بین الجنه و النار عقبه لا یجوز منها الا
البکاوون من خشیه الله.)

از پیامبر(ص) گزارش شده: خداوند به عزت
خویش سوگند یاد کرده که بندگان من قدر و قیمت گریه را نمى دانند و خبر
ندارند که من براى گریه آنان چه بهاى سنگین و چه پاداش شیرینى اندوخته ام،
براى آنان در جوار و کنار خویش کاخى ویژه فراهم کرده ام و کسى را در آن
کاخ با آنان شریک نساخته ام.

عبادت، دعا، سنا، حمد، ستایش

2 - سپاس و ستایش و عذر و پوزش

از دیگر آداب دعا، خدا را ستایش کردن و بزرگ داشتن است،
از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: خدا را چگونه ستایش کنیم و بزرگ شماریم؟
فرمود: بگویید: یا من اقرب الىّ من حبل الورید، یا من یحول بین المر ء و
قلبه، یا من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبین، یا من لیس کمثله شیىء.

به
هنگام ستایش نیز بجاست که خدا را با اسما و صفاتى که با دعا و نیاز ما
تناسب دارد بخوانیم ، نعمت ها و بخشش هاى او را یاد کنیم و آنها را شکر و
سپاس گزاریم، سپس گناهان خویش را یاد کنیم و از آنها عذر و پوزش بخواهیم.

 

3 - درنگ و تامل و اصرار و پافشارى

نیز بجاست که دعا کننده در دعاى خویش درنگ و تامل کند، از عجله و شتاب بپرهیزد، و بر آنچه مى خواهد اصرار و پافشارى کند - که خدا بنده اى را که در دعا و نیاز خویش لجاجت و پافشارى مى کند، دوست دارد - و دست کم دعاى خویش را سه بار تکرار کند.

4 - از چشم مردم دور داشتن

نیز
بجاست در خلوت و پنهانى ، دور از چشم مردم به دعا ایستد، تا هم از آفت ریا
دور ماند و هم فرمان خدا را که فرمود: پنهانى دعا کنید.

به جاى
آورده باشد، و در روایت نیز آمده که : یک دعاى پنهان با هفتاد دعاى آشکار
برابرى مى کند( دعا السر یعدل سبعین دعوه فى العلانیه).

از
امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: خدا را چگونه ستایش کنیم و بزرگ شماریم؟ فرمود:
بگویید: یا من اقرب الىّ من حبل الورید، یا من یحول بین المر ء و قلبه، یا
من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبین، یا من لیس کمثله شیىء.

5 - خضوع و خشوع

از
دیگر آداب دعا این است که باید با دلى خاشع و بدنى خاضع به خدا رو کرد و
با کوچک سازى و چرب زبانى هر چه بیشتر، درخواست و نیاز بدو برد.

روایت شده که خداوند
به عیسى(ع) فرمود: یا عیسى! مرا بخوان چونان غریق بیچاره اى که جز من
پناهى نمى شناسد، با شکسته دلى مرا بخوان، در خلوت و تنهایى، بسیارمرا یاد
کن، دوست دارم که با چرب زبانى و چاپلوسى و با تملق و خاکسارى مرا بخوانى،
البته از روى زنده دلى و بیدارى و نه از روى غفلت و خواب زدگى ، دوست دارم
که صداى غمزده و آواى اندوه بارت را به گوش من برسانى.

نیز روایت شده که خداوند
به موسى(ع) فرمود: موسى! هرگاه مرا بخوانى، ترسان و لرزان مرا بخوان، با
خوف و خشیت چهره بر خاک بمال و سر به سجده گذار، دل شکسته و ترسان با من
راز و نیاز کن. دلت را با خشیت بمیران، با ژولیدگى و شوریدگى به من رو کن،
چونان کسى که از ترس دشمن مى گریزد، فریاد مى کشد و یارى مى خواهد، تو نیز
از ترس گناهانت فریاد بکش و از من یارى خواه که من خوب یار و یاورى براى
بندگانم هستم.

 

6 - انگشترى به دست داشتن

از
دیگر آداب دعا، انگشتر فیروزه یا عقیق به دست داشتن است و روایت شده که
خداوند فرمود: من شرم دارم که دستى را که انگشترى فیروزه یا عقیق در انگشت
باشد، نومید برگردانم. از امام صادق(ع) نیز روایت شده : هستى که با
انگشترى عقیق در انگشت به سوى خدا بال رود، نزد او از هر دست دیگرى عزیزتر
است .

 


منبع: عارفان، ترجمه المراقبات فى اعمال السنه ، حاج میرزا جواد ملکى تبریزى ، با تلخیص ، ص 173 - 202


دعا

خدایا!
چشمان ما را چشمه‌های عبرت ساز و دل‌های ما را آکنده از اشک و آتش کن و
دل‌های ما را شناور امواجی نما که درهای سماوات(آسمانها) را بکوبند و از
بیم تو در بیابان‌ها و تپّه‌ها سرگردان شوند؛ دیدگان ما را به روی درهای
معرفت خویش بگشا و معرفت ما را فهمی ده که نگرنده نور حکمت باشد. ای
دوستدار دل‌های شیدایان و پایان آرزوهای راغبان!

خدایا! تو آشناترین آشنای دوستان خودی.

خدایا!
راز من در نزد تو مکشوف است و پناهگاه دل من در وحشت گناه، تویی. یاد تو
آرام بخش من است؛ آنگاه که در می‌یابم که سر رشته تمامی کارها در دست تو
است و سرچشمه همه کرده‌ها مشیت تو است.

خدایا! چه کسی بایسته‌تر از
من در بدبختی و تقصیر؟ تو مرا ضعیف آفریده‌ای، پس چه کسی شایسته‌تر از تو
به عفو من؟ با علم ازلی خویش مرا شناختی و با فرمان‌های نافذت بر من محیط
بودی؛ به اذنت اطاعتت کردم و منّت تو بر من همیشگی است. به علم تو عصیان
کردم و در پیشگاهت عذری ندارم. با رحمت عامت و انقطاع و درماندگی و فقرم
از تو می‌خواهم که مرا بیامرزی و گناه‌های آشکار و پنهانم را ببخشی، ای
بی‌نیازترین در هستی! (1)  

خداوندا! به ما
آن را عطا کن که خود می‌خواهی؛ ای آن که بدون سؤال به ما ایمان بخشیدی! پس
عفوت را که خواهان آنیم از ما دریغ مدار؛ چه ما به سوی تو می‌آییم و با
این که همیشه گناهکاریم، از تو بخشش می‌خواهیم. اقرار داریم که بدکاریم؛
اما رو به سوی تو داریم.

خداوندا! از
ما آنچه خود به ما منّت کردی و بخشیدی، بپذیر. اسلام و ایمان را که بدان
راهمان نمودی و درستی را نشانمان دادی، فزون‌تر کن.

خدایا! نعمت‌هایت همه وجودمان را گرفته و هیچ کس توان شکر تو را جز با خواست تو ندارد.(2) 

خدایا!
چه بسیار زشتی‌ها را که پوشاندی و چه بسیار بلاها را که از من برگرداندی و
چه بسیار لغزش‌ها را که نادیده گرفتی و چه بسیار بدی‌ها را که آسان گرفتی
و چه بسیار نارواها را که از من راندی و چه بسیار نیکی‌ها را که در باب من
گستردی!

از تو ای شنونده نیاز درماندگان و عالم رازهای
پنهان خاموشان و آگاه بر باطن افعال و اعمال روندگان و ناظر نازک‌ترین و
بزرگ‌ترین کارهای کوشندگان! می‌خواهم که با کارهای زشت من، صدایم را
نشنیده نگیری و بر کارهای زشت خلوت‌هایم مرا رسوا نسازی و بر عقوبت من
برای کرده‌های پنهانم شتاب نکنی و در همه احوال، همچنان بر حال من مهربان
بمانی و در همه وقت، بر وجود من سایه لطف بگسترانی.

 

ای خدا و سرور و تکیه‌گاه من! <\/h2>

به
تو پناه می‌برم و به تو رو می‌آورم، پناه نیازمند آواره‌ای که از انبوهی
بیم‌ها، سینه‌اش نزدیک است که آکنده از اندوه گردد و عقل و زبانش از ذکر
نام تو باز ایستد و جسمش از حرکت در خدمت درماند.

خدایا! بین این
و آن مانده‌ام و از نقص و تقصیر خویش درمانده‌ام. از تو می‌خواهم که این
بیم را از دلم بیرون بری و دلم را از رنج آن باز خری و شب و روزم را با ید
خودت آباد سازی و به عبادت و خدمت خویش پیوسته سازی تا همیشه در یاد تو و
در حال ذکر تو باشم و خستگی و سستی و درماندگی و کوتاهی، مرا از پا
نیاندازد تا شتابان به سوی تو آیم و شاداب‌ترین پرستنده در میدان پرستش تو
باشم. خدایا! مرا شیرینی چشش لطفِ لذت‌هایت را ببخش، ای والاترین
بخشندگان!(3)

 

الهی و سرور من! <\/h2>

امید من و معنای
سرانجام کارهایم، خدایا! می‌خوانمت به زبان امید، آنگاه که زبانم را
کرده‌هایم گنگ می‌سازد. خدایا! چه گوارا است الهام رازهای تو بر دل و چه
گواراتر شیرینی مناجات با تو در جایگاه‌های پنهان!

خدایا!
آنگاه که در قیامت مرا بگویی: بنده‌ام! چه چیز تو را به غرور انداخت و
فریفته ساخت؟ من می‌گویم: نیکی‌های بی شمارت به من. خدایا! گر مرا در آتش
افکنی، آن هم میان دشمنانت، به آنها خواهم گفت که فقط مهر تو در دنیا به
دل داشتم؛ چون تو خواجه من هستی و از همه چیز بی نیازم می‌ساختی.

خداوندا!
اگر رهایم سازی، با عفوت رهایم ساخته‌ای و اگر عذابم کنی با عدلت کیفرم
داده‌ای. هر چه کنی بدان خشنودم؛ چون تو پروردگار منی و من بنده توام.

خدایا! می‌دانی که توان در آتش ماندن را ندارم و می‌دانم که شایستگی بهشت رفتن را هم ندارم؛ پس چاره‌ای جز عفو و بخشش تو نیست.

خداوندا!
به سوی تو تقرب می‌جویم و تو را راهنمای شناخت تو می‌سازم؛ دل را خوش به
نعمت‌هایت می‌نمایم؛ نه بر کرده‌هایم و گمان ندارم که در رستاخیز، مرا با
عدل بسنجی، چه در دنیا مرا در پوشش فضل خودت نهادی و با عفوت گناهانم را
بخشودی و با خشنودی‌ات آرزوهایم را برآوردی. گر تو در خزانه‌های رحمت را
نمی‌گشودی، بنده‌ات به زشتکاری‌های خود بر نمی‌گشت.

خدای من، سرور
من، آقای من! بزرگواری‌ات مرا از کارهای زشتم غافل ساخت؛ گرچه هلاکم در
آنها بود و شادی نعمت‌هایت از کارهای نیک بازم داشت؛ اگر چه نجاتم در آنها
بود و شادابی با تو مرا از شادابی با خویش دور ساخت.(4)


پی نوشت ها:

1- ذوالنّون .

2- یوسف بن حسین .

3- جنید .

4- یحیی بن معاذ رازی .

برگرفته از مجله گنجینه، ش



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه