سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 1:39 عصر

امام رضا در خراسان، و موضعگیریهای او در مورد حکومت 

 

ماجرای شهادت جانسوز حضرت رضا

روایات متعدد و قرائن و شواهد بسیار، نشان می‏دهد که حضرت رضا علیه‏السلام به دستور مرموز مأمون و با حضور او به شهادت رسیده است، زیرا مأمون برای حفظ حکومت خود، آن حضرت را به خراسان آورده بود، ولی وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را از نظرات گوناگون دید، و دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت، موجب ضعف و تزلزل حکومت او می‏شود، و از سوی دیگر عباسیان و... مکرر در مورد ولایتعهدی حضرت رضا علیه‏السلام مأمون را تهدید می‏کنند و هشدار می‏دهند، تصمیم گرفت آن حضرت را از میان بردارد، ولی کاملا مراقب بود که این عمل به طور کاملا محرمانه و مرموز انجام گیرد، تا مسأله‏ی جدیدی برای حکومتش پیش نیاید، غافل از آنکه با این جنایت، زندگی دنیا و آخرتش را به آتش می‏کشاند. [1] .

در فرازی از حدیث لوح (که در مقدمه ذکر شد) آمده: «عفریتی مستکبر، آن حضرت را می‏کشد.» 

در زیارتنامه جامعه ائمه المؤمنین، به شهادت آن حضرت با زهر اشاره شده، آنجا که می‏خوانیم: 

و مسموم قد قطعت بجزع السم امعائه: 

«و بعضی از شما با زهر، مسموم شده و بر اثر جرعه‏های زهر، اعضای درونش قطعه قطعه گشته است.» [2] .

چگونگی شهادت آن حضرت نیز مختلف نقل شده، گویی دستهای مرموزی با شگردهای گوناگون خواسته‏اند، حقیقت شهادت آن حضرت کشف نگردد، و یا به گونه‏ای انحرافی نقل گردد، و مقصر اصلی شناخته نشود. ما در اینجا تنها نظر شما را به نظریه‏ی عالم بزرگ، شیخ مفید (وفات یافته در سال 413 ه. ق) جلب می‏کنیم: 

او در آغاز می‏نویسد: 

حضرت رضا علیه‏السلام در مورد انحراف و ناصافی فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل (که نقش و نفوذ بسیار در ارکان دولتی داشتند) به مأمون گوشزد می‏کرد، و او را از اینکه چشم و گوش بسته تسلیم گفتار آنها شود بر حذر می‏داشت، آنها کینه‏ی امام را بر دل گرفتند، و مأمون را بر ضد آن حضرت تحریک نمودند، و رأی مأمون را در مورد آن حضرت دگرگون ساختند، تا اینکه او را به تصمیم بر قتل امام رضا علیه‏السلام وادار کردند، به طوری که روزی حضرت رضا علیه‏السلام با مأمون غذایی خوردند، و حضرت بر اثر آن غذا بیمار شد، و مأمون خود را به بیماری زد (تا وانمود کند که دستی در کار نبوده بلکه آن غذا به طور طبیعی نامناسب بوده و هر دو را بیمار کرده است و همین موجب شهادت حضرت رضا علیه‏السلام گردید). 

سپس می‏نویسد: محمد بن علی بن حمزه، از منصور بن بشیر، از برادرش «عبدالله بن بشیر» روایت کرده که گفت: مأمون به من دستور داد، ناخنهای خود را بلند کنم، و این کار را برای خود، عادی نمایم، و برای کسی درازی ناخن خود را آشکار ننمایم، من نیز چنان کردم، سپس مرا خواست و چیزی به من داد که به تمر هندی، شباهت داشت، و به من گفت: این را به همه‏ی دو دست خود بمال، من چنان کردم، سپس برخاستم و مرا به حال خود گذارد، و نزد حضرت رضا علیه السلام رفته، گفت: حال شما چگونه است؟ 

حضرت فرمود: «امید بهبودی دارم.» 

مأمون گفت: من نیز بحمدلله امروز بهترم، آیا هیچ کدام از پرستاران و غلامان امروز نزد شما آمده‏اند؟ 

حضرت فرمود: نه. 

مأمون خشمگین شد، بر سر غلامانش فریاد کشید (که چرا به حال آن حضرت رسیدگی نکرده‏اند؟) 

سپس مأمون گفت: «هم اکنون آب انار بگیر و بخور که برای رفع این بیماری، چاره‏ای جز خوردن آن نیست.» 

عبدالله بشیر می‏گوید: مأمون به من گفت: برای ما انار بیاور، من چند عدد انار حاضر کردم، مأمون گفت با دست خود آن را بفشار، من فشردم، و مأمون آن آب انار فشرده را با دست خود به حضرت رضا علیه‏السلام خورانید، و همان سبب وفات آن حضرت شد، و از این ماجرا دو روز بیشتر نگذشت که آن حضرت وفات کرد. [3] .

همین روایت را شیخ صدوق (وفات یافته سال 381 ه. ق) نقل کرده، با این تفاوت که می‏گوید: آن انار، از درختی که در باغ خانه حضرت رضا علیه‏السلام وجود داشت بود، مأمون به حضرت رضا علیه‏السلام گفت: مقداری از آب این انار را بمکید، آن حضرت فرمود: «پس از رفتن امیرالمؤمنین (مأمون) می‏خورم.» 

مأمون گفت: نه به خدا سوگند، هم اکنون باید بخوری، و اگر نمی‏ترسیدم که معده‏ام مرطوب گردد، در مکیدن آن با شما شرکت می‏نمودم، امام علیه‏السلام ناگزیر اندکی از آب آن انار را مکید، و مأمون از نزدش بیرون رفت، من هنوز نماز عصر را نخوانده بودم که حضرت علیه‏السلام (بر اثر شدت درد معده) پنجاه بار برای قضای حاجت برخاست، و حالش در شب شدیدتر گردید و به شهادت رسید. [4] .

پی نوشته ها :

 [1] علامه‏ی مجلسی پس از گفتاری می‏گوید: حق همان رأی شیخ صدوق و شیخ مفید و علمای بزرگ دیگر است، که حضرت رضا (ع) بر اثر زهری که مأمون به او خورانید، به شهادت رسید. (بحار، ج 49، ص 313).

[2] مفاتیح الجنان.

[3] ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 260 و 261.

[4] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 240.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه