سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 91 تیر 28 , ساعت 9:8 عصر

- دیروز مهمونی به خوبی و خوشی برگزار شد و خدارو شکر بهمون خوش گذشت . از ساعت 5 صبح بیدار شده بودم و حسابی خونه رو تمیز کردم . تغییر دکوراسیون دادم . گلخونه رو هم بعد از مدتها تمیز کردم و گلدونهامو جا به جا کردم و خلاصه کلی زحمت کشیدم . واسه بعد از ظهر هم کلی به خودمان رسیدم و موهای فرمون رو افشون کردیم و ریختیم روی شونه و یک بلوز سفید با دامن کوتاه مشکی با جوراب شلواری رنگ پا و کفش های عروسکی مشکی که از مشهد خریده بودم و کمی آرایش ملیح و ..... واییییییییی که چه قدر از خودمان خوشمان آمده بود :)))) خلاصه اینکه میوه ها و شیرینی ها را در طرف چیدیم و بستی را هم ظرف کردیم و داخل فریزر قرار دادیم و تا مهمان های عزیز تشریف بیاورند کمی برای خودمان جلوی آینه قر دادیم و قربان صدقه خودمان رفتیم و هزار بار ماشالا گفتیم به خودمان که خدایی نکرده چشم نخوریم :))))) ( خود شیفتگی 1000) به هر حال مهمان ها 6 آمدند و تا 9 در مورد همه چیز حرف زدیم و خندیدیم و کمی هم کمرمان را ورزش دادیم :))))))))))) . و اما دیروز نرگس جان گفتن : از هفته آینده ماه رمضان هست و کلاس طراحی نمی شود در ماه رمضان باشد و ..... امان از دست این دختر خاله . انگار این کلاس طراحی طلسم شده است :(((((( .به هر حال اینکه ما برای طراحی فقط همان ذوقش نصیبمان شد و بس . دیگر اینکه قرار شد من و نرگس و سرگروه هنر شهرمان یک روز برویم به بلاد همسایه .گویا در آن جا اکسپوی هنرهای تجسمی راه انداخته اند ؟؟!!!! ما نیز برویم برای تماشا و ببینیم چه خبر است !!!!!!! 

- و اما از امروز برایتان بگویم که امروز در سمینار تولدی دوباره که سخنرانش آقای احمد حلت همان حلت مجله موفقیت بود شرکت کردم . ایشون رو برای اولین بار از نزدیک می دیدم و البته تونستم گفتمانی خیلی کوتاه داشته باشم چرا که قرار بود چند تایی ازشون عکس بگیریم و توفیق اجباری نصیبمون شد . من چند سال پیش از اون طرفداران شدید مجله بودم و از هواداران انرژی مثبت . اما راستش الان دیگر مثل سابق نیستم چرا دروغ ؟؟!!!!! به هر حال سمینار بدی نبود اما خیلی خیلی هم همچین چنگی به دل نمی زد شاید هم برای من مدلش قدیمی بود و انرژی اش کم !!!!!!!!!!!

- و اما شروع دوباره یک راه از همین امشب . با توکل به خدا می خوام از امشب دوباره مطالعه رو شروع کنم :)))) از قرار معلوم چشمانمان بیناتر شده اند و ما مثل سابق اذیت نمی شویم پس مطالعه را شروع می کنیم . برام دعا کنید بتونم خوب درس بخونم واسه ارشد . جدی جدی امسال می خوام به امید خدا وقت بزارم براش . خدایا به امید تو ...

- راستی قالب وبلاگمو عوض کردم از این قالب خوشم می آد . رنگش کمی از گرمای هوا می گیرد و به ادم احساس سردی می دهد . و  حال این روزهای من را نشان می دهد که دائم در حال رسیدگی به گلدونام هستم و آبشون می دم . راستی یم خبر خیلی خوب . من امروز 66 کیلو بودم . هوووووووووووووووووورا . 

خدای مهربونم به خاطر این روزها به خاطر این لحظه ها به خاطر این آرامشی که نصیبم کردی به خاطر تمام نعمتهایی که بهم دادی شکر . خدایا خوبی ها ازت ممنونم . شکر .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه