سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 92 خرداد 8 , ساعت 8:22 عصر

تعداد بشاراتى که از پیامبر اکرم ( ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بیش از آن است که در این مختصر گنجانده شود، ما از میان این احادیث تنها به ذکر چهل حدیثى که حافظ ابونعیم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در کتاب اربعین حدیث فى المهدى ذکر المهدى و نعوته و حقیقة مخرجه جمع آورى کرده ، اکتفاء مى کنیم.

  مرحوم على بن عیسى اربلى در کتاب کشف الغمه مى نویسد: چهل حدیث درباره مهدى موعود به دست آورده ام که حافظ ابونعیم اصفهانى آنها را جمع آورى کرده و من هم به ترتیبى که او ذکر نموده ، مى آورم ولى از میان سلسله سند فقط شخص راوى که از پیغمبر روایت نموده است، نام مى بریم :

حدیث1- رفاه مردم در عصر امام زمان :

ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود :

یکون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنین و الافثمان و الافتسع یتنعم امتى فى زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر یرسل السماء علیهم مدراراً و الا تدخر الارض شیئاً من نباتها .  

مهدى از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمین از روئیدنیهاى خود چیزى فرو گذار نمى کند.


حدیث2- عدل مهدى (عج) :

ابوسعید مى گوید پیغمبر فرمود: 

تملاء الارض ظلماً و جوراً فیقوم رجل من عترتى فیملاءها قسطاً و عدلاً یملک سبعاً او تسعاً .

زمین پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قیام کند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت یا نه سال سلطنت نماید.

حدیث3: 

و باز نقل کرده که پیغمبر(ص) فرموده :

لا تنقضى الساعة حتى یملک الارض رجل من اهل بیتى یملاء الارض  عدلاً کما ملئت جوراً یملک سبع سنین .

قیامت منقضى نخواهد شد تا این که مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و او زمین را پر از عدل و داد کند ، چنان که پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است .

حدیث4- مهدى فرزند فاطمه  زهرا (س) :

از امام زین العابدین و آن حضرت از پدرش روایت نموده که پیامبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا (س)  فرموده : 

المهدى من ولدک .

( مهدى از فرزندان تو است ).

حدیث5- مهدى برگزیده خداست :

على بن هلال از پدرش روایت نموده که گفت در مرض پیامبر (ص) ، حضورش شرفیاب شدم ، دیدم فاطمه (س) در بالین پدرش نشسته و اشک مى ریزد چون صداى گریه اش بلند شد، پیامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گریه مى کنى ؟

عرض کرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزیزم ، مگر نمى دانى که خداوند به اعل زمین نگاه کرد و پدرت را از میان آنان برگزید، سپس نظر کرد و شوهرت را انتخاب کرد، و به من وحى فرمود که تو را به او تزویج کنم ؟

دخترم ! ما اهل بیتى هستیم که خداوند عزوجل هفت فضیلت به ما عطا فرموده که به هیچ کس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن این که :

من خاتم پیامبران نزد خدا و بهترین آنها و محبوبترین بندگان مى باشم و با این امتیازات پدر تو مى باشم، جانشین من بهترین جانشینان پیغمبران و محبوبترین آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابیطالب که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى کند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط این امت که حسن و حسین دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم که پدرشان افضل از آنهاست.

یا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا کبیر یرحم صغیراً و لا صغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً یوم بالدین فى آخر الزمان کما قمت به فى آخر الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى که مرا به راستى برانگیخته ، مهدى این امت نیز از ایشان مى باشد، موقعى که دنیا هرج و مرج شود و آشوبها پدید آید و راهها مسدود گردد و اموال یکدیگر را به غارت برند، نه بزرگتر به کوچکتر رحم کند و نه کوچکتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند کسى را برانگیزد که قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشاید و اساس دین را در آخر الزمان استوار سازد، چنان که من در آخر الزمان پایدار گردم و زمین را پراز عدل نماید چنان که از ظلم پر شده باشد....

حدیث6- مهدى ، حسینى است :

در آن کتاب از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد  که همنام من باشد.

 سلمان برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) از کدام فرزند شما خواهد  بود؟ فرمود : از این فرزندم ، و دست روى شانه حسین (ع) گذاشت.

حدیث7- قریه اى که مهدى از آنجا قیام مى کند :

به سند خود از عبدالله بن عمر روایت نموده که گفت :

 یخرج المهدى من قریة یقال لها کرعة

مهدى از قریه اى قیام مى کند که آن را کرعه مى گویند .

حدیث8- ویژگیهاى حضرت :

همچنین حذیفة از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود :

المهدى رجل من ولدى وجهه کالکوکب الدرى

مهدى از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره تابان است .

حدیث9  :

 حذیفه روایت نموده که پیامبر (ص) فرمود :

المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائیلى على خدّه الآیمن خال کانه کوکب درى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطیر فى الجوّ.  

مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است،در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود.

حدیث10:

ابو سعید خدرى مى گوید پیامبر فرمود :

 المهدى منا اجل الجبین اقنى الانف

مهدى ما پیشانیش روشن و وسط بینیش کمى برآمده است



حدیث11: 

المهدى منا اهل البیت رجل من امتى اشم الانف یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً

 مهدى ما اهل بیت مردى از امت من است که وسط بینیش برآمده و او زمین را پر از عدل کند، چنان که پر از ظلم باشد.


چهارشنبه 92 خرداد 8 , ساعت 8:5 عصر

داستان “مورچه و سلیمان نبی”

.

 

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،

نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد.

سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.

در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود…

 

مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.

سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.

ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود.

آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.

سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.

مورچه گفت :

” ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند.
خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم.
خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد.
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد
من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم
و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شنا کرده مرا به بیرون آب دریا
می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم.”

سلیمان به مورچه گفت :

“وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟”

مورچه گفت آری او می گوید :

ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.

..............................................................................................................................

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز

نامش سید یونس و از اهالى آذرشهر آذربایجان بود. به قصد زیارت هشتمین امام نور، راه مشهد مقدس را در پیش گرفت و بدانجا رفت، اما پس از ورود و نخستین زیارت، همه پول او مفقود شد و بدون خرجى ماند.
ناگزیر به حضرت رضا، علیه‏السلام، توسل جست و سه شب پیاپى در عالم خواب به او دستور داده شد که خرج سفر خویش را از کجا و از چه کسى دریافت کند و از همین جا بود که داستان شنیدنى زندگى‏اش پیش آمد که بدین صورت نقل شده است.
خود مى‏گوید: پس از مفقود شدن پولم به حرم مطهر رفتم و پس از عرض سلام گفتم: « مولاى من! مى‏دانید که پول من رفته و در این دیار ناآشنا، نه راهى دارم و نه مى‏توانم گدایى کنم و جز به شما به دیگرى نخواهم گفت. »
به منزل آمده و شب در عالم رؤیا دیدم که حضرت فرمود: « سید یونس! بامداد فردا، هنگام طلوع فجر برو دربست پایین خیابان و زیر غرفه نقاره‏خانه، بایست، اولین کسى که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند. »

پیش از فجر بیدار شدم و وضو ساختم و به حرم مشرّف شدم و پس از زیارت، قبل از دمیدن فجر به همان نقطه‏اى که در خواب دیده و دستور یافته بودم، آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم«آقا تقى آذرشهرى» که متأسفانه در شهر ما بر بدگویى برخى به او « تقى بى‏نماز » مى‏گفتند، از راه رسید، اما من با خود گفتم: « آیا مشکل خود را به او بگویم؟ با اینکه در وطن متهم به بى‏نمازى است، چرا که در صف نمازگزاران نمى‏نشیند. » من چیزى به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرّف شد.
من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتارى خویش را با دلى لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا، علیه‏السلام، گفتم و آمدم. بار دیگر، شب، در عالم خواب حضرت را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شد تا روز سوم گفتم بى‏تردید در این خوابهاى سه‏گانه رازى است، به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفرى که قبل از فجر وارد صحن مى‏شد و جز « آقا تقى آذرشهرى » نبود، سلام کردم و او نیر مرا مورد دلجویى قرار داد و پرسید: « اینک، سه روز است که شما را در اینجا مى‏نگرم، کارى دارید؟»
جریان مفقود شدن پولم را به او گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقّف یک ماهه‏ام در مشهد، پول سوغات را نیز به من داد و گفت: « پس از یک ماه، قرار ما در فلان روز و فلان ساعت آخر بازار سرشوى در میدان سرشوى باش تا ترتیب رفتن تو را به شهرت بدهم. »
از او تشکر کردم و آمدم. یک ماه گذشت، زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم و خورجین خویش را برداشتم و در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم. درست سر ساعت بود که دیدم آقا تقى آمد و گفت: «آماده رفتن هستى؟»
گفتم: «آرى! »
گفت: «بسیار خوب، بیا! بیا! نزدیکتر. » رفتم.
گفتم: «خودت به همراه بار و خورجین و هر چه دارى بر دوشم بنشین.» تعجب کردم و پرسیدم: «مگر ممکن است؟»
گفت: «آرى!» نشستم. به ناگاه دیدم آقاتقى گویى پرواز مى‏کند و من هنگامى متوجه شدم که دیدم شهر و روستاى میان مشهد تا آذرشهر بسرعت از زیر پاى ما مى‏گذرد و پس از اندک زمانى خود را در صحن خانه خود در آذرشهر دیدم و دقت کردم دیدم، آرى خانه من است و دخترم در حال غذا پختن. آقاتقى خواست برگردد، دامانش را گرفتم و گفتم: به خداى سوگند! تو را رها نمى‏کنم. در شهر ما به تو اتهام بى‏نمازى و لامذهبى زده‏اند و اینک قطعى شد که تو از دوستان خاص خدایى ، از کجا به این مرحله دست یافتى و نمازهایت را کجا مى‏خوانى؟
او گفت: « دوست عزیز! چرا تفتیش مى‏کنى؟» او را باز هم سوگند دادم و پس از اینکه از من تعهد گرفت که راز او را تا زنده است برملا نکنم، گفت: سید یونس! من در پرتو ایمان، خودسازى، تقوا، عشق به اهل‏بیت و خدمت به خوبان و محرومان بویژه با ارادت به امام عصر، علیه‏السلام، مورد عنایت قرار گرفته‏ام و نمازهاى خویش را هر کجا باشم با طى‏الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت مى‏خوانم.
آرى!
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در عالم رندى خبری نیست ، که نیست

 

کوه و دیگ
راوی: ابا صلت هروی
همراه و در خدمت امام وارد «مرو» شدیم. نزدیک «ده سرخ» توقف کردیم. مؤذن کاروان، نگاهی به خورشید کرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است». امام پیاده شدند و آب خواستند. نگاهی به صحرا کردیم. اثری از آب نبود. نگران برگشتیم. امّا از تعجّب زبانمان بند آمد. امام با دست‏شان مقداری از خاک را گود کرده بود و چشمه‏ای ظاهر شده بود. وارد «سناباد» شدیم. کوهی نزدیک سناباد بود که از سنگ آن، دیگ‏های سنگی می‏ساختند. امام به تخته سنگی از کوه تکیه دادند و رو به آسمان گفتند: «خدایا!... غذاهایی را که مردم با دیگ‏های این کوه می‏پزند، مورد لطفت قرار ده و به این غذاها برکت عطا کن!»
فکر می‏کنم خدا به برکت دعای امام، به کوه، نظر خاصی کرد. چون امام خواستند که از آن روز به بعد، غذایشان را فقط در دیگ‏هایی بپزیم که از سنگ آن کوه ساخته شده باشد.
روز بعد، پس از کمی استراحت، امام به طرف محلی که «هارون»، پدر مأمون، در آن دفن شده بود، حرکت کردند. مأموران حکومتی جار زدند که امام می‏خواهند قبر هارون را زیارت کنند، امّا امام با یک حرکت ساده، نقشه‏های مأموران را نقش بر آب کرد. آن حرکت هم این بود که کنار قبر هارون ایستادند و با انگشت، خطی در کنار قبر، کشیدند. بعد رو به ما فرمودند: "این‏جا قبر من خواهد شد... شیعیان ما به این جا خواهند آمد و مرا زیارت خواهند کرد... و هرکس به دیدار قبرم بیاید، خدا لطفش را شامل حال او خواهد کرد."
بعد رو به قبله ایستادند و نماز خواندند و با سجده‏ای طولانی، چیزهایی را زیر لب زمزمه کردند. اشک در چشمم جمع شده بود.
در یاد مایی
راوی: عبداللّه‏ بن ابراهیم غفاری
تنگدست بودم و روزگارم به سختی می‏گذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریا حرکت کردم تا امام رضا علیه‏السلام را ببینم. می‏خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند.
زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه‏ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به ‏میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه ‏منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه‏السلام، اشاره کردند که گوشه سجاده‏ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشته‏ای هم کنار پول‏ها قرار داشت. یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه‏، محمد رسول اللّه‏، علی ولی اللّه‏» و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده‏ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه‏اش هم خرجی خانواده‏ات است».

یکشنبه 92 خرداد 5 , ساعت 8:26 عصر
- آیه المنافق ثلاث : اذا حدث کذب واذا وعد اخلف واذا اوتمن خان نشان منافق سه چیز است : 1 – سخن به دروغ بگوید . 2 – از وعده تخلف کند .3 – در امانت خیانت نماید .
صحیح مسلم ، کتاب الایمان ، ح 89

2- لا ینال شفاعتی من اخر الصلوه بعد وقتها کسی که نماز را از وقتش تاخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید
(بحارالانوار،ج،83ص20)

3- ابغض الحلال الی الله الطلاق . منفورترین چیزهای حلال در پیش خدا طلاق است .
سنن ابی داود ، کتاب الطلاق ، ح 1863

4- خَیرُ الاصحابِ مَن قَلَّ شِقاقُهُ و کَثُرَ وِفاقُهُ. بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار
(تنبیه الخواطر، ج2، ص123 )

5- ابن آدم اذا اصبحت معافی فی بدنک آمنا فی سربک عندک قوت یومک فعلی الدنیاالعفاء . فرزند آدم وقتی تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت یک روز خویش راداری ، جهانگر مباش .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 782 ، ح 8740

6- ابن آدم عندک ما یکفیک وانت تطلب ما یطغیک لا بقلیل تقنع ولا بکثیر تشبع . فرزند آدم ، آنچه حاجت تو را رفع کند در دسترس خود داری و در پی آنچه تو را به طغیان وا می دارد روز میگذاری ، به اندک قناعت نمیکنی و از بسیار سیر نمی شوی .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 782 ، ح 8740

7- مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّهُ اَلبَتَّهَ هرکس آبروی مومنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.
(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)

8- اتق دعوه المظلوم فإنما یسال الله حقه وان الله لن یضیع لذی حق حقه از نفرین مظلوم بپرهیز زیرا وی به دعا حق خویش را از خدا میخواهد و خدا حق رااز حق دار دریغ نمیدارد .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 507 ، ح 7650

9- اتقوا الحجر الحرام فی البنیان فانه اساس الخراب از استعمال سنگ حرام در ساختمان بپرهیزید که مایه ویرانی است .
کنز العمال ، ج 15 ، ص 405 ، ح 41575

10- اَلعِبادَهُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها جُزءً طَلَبُ الحَلالِ عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.
(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)

11- اتقوا فراسه المومن فإنه ینظر بنور الله از فراست مومن بترسید که چیزها را با نور خدا می نگرد .
سنن ترمذی ، کتاب تفسیر القرآن ، ح 3052

12- اتقوا الدنیا فوالذی نفسی بیده انها لاسحر من هاروت وماروت از دنیا بپرهیزید ، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا ازهاروت و ماروت ساحرتر است .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 182 ، ح 6063

13- اتقوا دعوه المظلوم فإنها تصعد الی السماء کانها شراره از نفرین مظلوم بترسید که چون شعله آتش بر آسمان میرود .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 500 ، ح 7601

14- لکل شیئی زکاه و زکاه الابدان الصیام برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است.
(الکافی، ج 4، ص 62)

15- اثنان یعجلهما الله فی الدنیا البغی وعقوق الوالدین . دو چیز را خداوند در این جهان کیفر می دهد : تجاوز(به حقوق دیگران)، و ناسپاسی به پدر و مادر.
کنز العمال ، ج 16 ، ص 462 ، ح 45458

16- اجراکم علی قسم الجد اجراکم علی النار . هر کس از شما در خوردن قسم جدی تر است به جهنم نزدیکتر است .
کنز العمال ، ج 11 ، ص 7 ، ح 30390

17- اجملوا فی طلب الدنیا فإن کلا میسر لما خلق له . در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد.
سنن ابن ماجه ، کتاب التجارات ، ح 2133

18- هو شهر اوله رحمه و اوسطه مغفره و اخره عتق من النار. رمضان ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم.
(بحار الانوار،ج93،ص342)

19- احب الاعمال الی الله الصلاه لوقتها ثم بر الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقتش است ، آنگاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در راه خدا .
کنز العمال ، ج 7 ، ص 285 ، ح 18897

20- احب العباد الی الله الاتقیاء الاخفیاء محبوبترین بندگان در پیش خدا پرهیزگاران گمنامند.
کنز العمال ، ج 3 ، ص 153 ، ح 5929

21- انَّ الدینارَ وَ الدُّرهَمَ اَهْلَکا مَنْ کانَ قَبلکُمْ و هُما مُهْلِکاکُمْ. همانا دینار و درهم پیشینیان شما را به هلاکت رساند و همین دو نیز هلاک کننده شماست.
(جهاد النفس، ص 247)

22- احب الاعمال الی الله ادومها وان قل . محبوبترین کارها در پیش خدا کاریست که دوام آن بیشتر است ، اگر چه اندک باشد .
صحیح مسلم ، کتاب صلاه المسافرین و قصرها ، ح 1305

23- احب الاعمال الی الله من اطعم مسکینا من جوع او دفع عنه مغرما اوکشف عنه کربا بهترین کارها در پیش خدا آن است که بینوایی را سیر کنند ، یا قرض او رابپردازند یا زحمتی را از او دفع نمایند .
کنز العمال ، ج 6 ، ص 342 ، ح 15958

24- لا فقر اَشد من الجهل ، لا مال اَعود من العقل . هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست .
(اصول کافی،ج1،ص30)

25- احب الاعمال الی الله حفظ اللسان بهترین کارها در پیش خدا نگهداری زبان است .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 551 ، ح 7851

26- احب الجهاد الی الله عز وجل کلمه حق تقال لامام جائر بهترین جهادها در پیش خدا سخن حقی است که به پیشوای ستمکار گویند.
مسند احمد ، باقی مسند الانصار ، ح 21137

27- احب الطعام الی الله ما کثرت علیه الایادی بهترین غذاها در پیش خدا آن است که گروهی بسیار بر آن بنشیند .
کنز العمال ، ج 15 ، ص 233 ، ح 40716

28- احب اللهو الی الله تعالی إجراء الخیل والرمی . بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیراندازی است .
کنز العمال ، ج 4 ، ص 344 ، ح 10812

29- طلب العلم فریضه علی کل مسلم، الا ان الله یحب بغاه العلم طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا جویندگان علم را دوست دارد.
(اصول کافی ج 1 /باب دوم/ص 35)

30- احب الله تعالی عبدا سمحا اذا باع وسمحا اذا اشتری وسمحا اذا قضی وسمحا اذااقتضی . خداوند بندهای را که به هنگام خرید و هنگام فروش و هنگام دریافت سهلانگار است دوست دارد .
نهج الفصاحه ، ص 15 ، ح 85

31- احب عباد الله الی الله انفعهم لعباده . از جمله بندگان آن کس پیش خدا محبوبتر است که برای بندگان سودمندتر است.
نهج الفصاحه ، ص 15 ، ح 86

32- احثوا التراب فی وجوه المداحین . بر چهره ستایشگران، خاک بیفشانید .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 574 ، ح 7960

33- احزم الناس اکظمهم للغیظ آنکه در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است، از همه کس دور اندیشتر است .
نهج الفصاحه ، ص 17 ، ح 95

34- اختبروا الناس باخدانهم ، فإن الرجل یخادن من یعجبه مردم را از معاشرانشان بشناسید ، زیرا کند هم جنس با هم جنس پرواز .
نهج الفصاحه ، ص 19 ، ح 106

35- اخوف ما اخاف علی امتی الهوی وطول الامل . بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم .
کنز العمال ، ج 3 ، ص 490 ، ح 7553

36- ادعوا الله وانتم موقنون بالاجابه واعلموا ان الله لا یستجیب دعاء من قلبغافل لاه . خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعارا از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد .
کنز العمال ، ج 2 ، ص 72 ، ح 3176

37- ادنی اهل النار عذابا ینتعل بنعلین من نار یغلی دماغه من حراره نعلیه . از مردم جهنم آنکه عذابش از همه آسانتر است دو کفش آتشین بپا دارد که مغزوی از حرارت کفشهایش به جوش میآید .
کنز العمال ، ج 14 ، ص 527 ، ح 39507

38- ادنی جبذات الموت بمنزله مائه ضربه بالسیف . آسانترین کشش های مرگ مانند صد ضربت شمشیر است .
کنز العمال ، ج 15 ، ص 569 ، ح 42208

39- اذا ابتلی احدکم بالقضاء بین المسلین فلا یقض وهو غضبان ولیسو بینهم فی النظروالمجلس والاشاره اگر یکی از شما به کار قضاوت میان مسلمانان دچار شود باید به هنگام غضب ازقضاوت خودداری کند و میان ارباب دعوا در نگاه و نشیمنگاه و اشاره تفاوتی نگذارد .
کنز العمال ، ج 6 ، ص 102 ، ح 15034

40- اذا احب الله عبدا حماه الدنیا کما یظل احدکم یحمی سقیمه الماء . وقتی خداوند بنده ای را دوست دارد، دنیا را از او منع می کند چنانکه شما مریض خویش را از نوشیدن آب منع می کنید.
کنز العمال ، ج 6 ، ص 471 ، ح 16595

یکشنبه 92 خرداد 5 , ساعت 8:23 عصر

دعای ماه رجب + تفسیر
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
ای که برای هر خیری به او امید دارم

وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ
و از خشمش در هر شری ایمنی جویم


یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ
ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک


یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ
ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد


یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد


وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ
و نه تو را بشناسد

تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً
از روی نعمت بخشی و مهرورزی

اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم


جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ
همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را


وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی
و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم

اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ
همه شر دنیا و شر آخرت را


فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و

وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار

یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
ای صاحب جلالت و بزرگواری

یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ
ای صاحب نعمت و جود

یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ
ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ

------------



عنوان : مروری بر دعای ماه رجب
سخنران : حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد


بسم الله الرحمن الرحیم

در این ماه «یا من ارجوه لکل خیر» یعنی وقتی به ماه رجب می رسی ، شما از لحظه شروع ماه رجب دیگه توقعت از خداوند تبارک و تعالی فقط و فقط خیر است .

«و امن سخطه عند کل شر» و ایمن هم به شما می ده.

چند نکته در اینجا داریم :
1- چه کسانی در این ماه امیدوار باشند؟
2- «و امن سخطه» یعنی چی ؟ یعنی در این ماه خداوند تبارک و تعالی بساط سخط – بساط عصبانی شدن- رو کلاً تعطیل می کند
چه قدر فرصت عجبیست . بعضی وقتها بعضی فرصتهایی که در ماه رجب هست ، من دقت کردم در خیلی از شب های مهم سال هم نیست.

«یا من یعطی الکثیر بالقلیل»
. خداوند تبارک و تعالی همیشه این طوریه یعنی شما کاه که می برید ، کوه بجاش می ده . این خدا خدایست که وقتی خیلی کم می بری ، خیلی زیاد عکس العمل نشون می ده. تا جایی که بعضی وقت ها احساس می کنیم که با منه !!

«
یا من یعطی من سئله» در این ماه خداوند تبارک و تعالی هر کس که صداش بزنه ، جواب می ده.


«یا من یعطی من لم یسئله
» اگه یه وقتی شما توی ماه رجب بدونی ماه رجبه ، بدونی با ماه های دیگه فرق می کنه ، اما یادت بره دعا کنی ، خداوند تبارک و تعالی یه چیزی توی ماه بهت می ده.

«و من لم یعرفه»
دامنه رو باز می کنه ؛ حتی کسانی که خدا را نمی شناسند ، در ماه رجب یه بهره ای می برند.
پس سه طبقه شد :
1- «من لم یعرفه» کسانی که خدا را نمی شناسند ، اینها طبقه ای هستند که از رحمت عمومی ماه رجب بهره می بردند.
2- «من لم یسئله» کسانی که از طبقه خصوصی ماه رجب هم بهره می بردند . می دونه ماه رجبه ولی حواسش نبوده و صدا نزده
3- «من سئله» خاص الخاص هستند. کسانی هستند که چون خدا رو در ماه رجب صدا می زنند ، این صدا زدنشون باعث میشه خداوند بهشون خاص نگاه کنه . یکی از برترین صداهاش هم در این شعر اومده :

مـــــــــــاه رجـــــــــــب و مـــاه نــــزول بــــــرکـــات است
پیوســـــــته ســـــرود رجبـــــــــــییون صـــلـــــوات است


کلاس دعا کردن تو در ماه رجب نسبت به ماه های دیگه توفیر می کنه.

«اعطنی بمسئلتی ایاک»

حالا که خودت در دیزی رو باز گذاشتی و دستور العمل دادی که : ملائکه ی من در دیزی در ماه رجب بــــــاز ، حیای گربه هم لازم نیست . یعنی رسماً خدا ابلاغ داره درهای دیزی ها در ماه رجب باز ، گربه های بی حیا هم ممنوع الورود نیستند ، تشریف بیارند هر چی دوست دارند بخورند !!
حالا چی می خوای بنده من ؟

«جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره»
هر چه خوبی توی دنیاست و هرچی خوبی در آخرته در این ماه من از تو می خوام .

شما برید توی کل دعاهای ماه رمضان حتی دعای شب قدر بگردید ، این جمله رو پیدا نمی کنید.
ماه رمضان خیلی خوبه، اما ماه رجب ماه زرنگ هاست. چون زرنگ ها کمترن ، مشتری ماه رجب هم کمتره
بعد می یاد دو قبضه می کنه دعا رو . یعنی آخــــــر پُـــررو بازی یه بنده است . که خیلی هم عــــالیه.

«وصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شر الدنیا و شر الاخره» من نبینم مشکلات دنیا و آخرت . « صرف» یعنی روی برگرداندن . من روم برگردونده باشه ، هیچ کدام از مشکلات دنیا و آخرت رو نبینم. چرا؟ «تحننا منه و رحمه» خودت گفتی این ماه ، ماه منت گذاشتن ، نرم گرفتن ، آروم بودن ، چشم پوشی کردن ، گذشتن ، بخشیدن خروار به دینار ، بخشیدن کوه به کاه . به این دلیل این جوری شده.

«فانه غیر منقوص ما اعطیت و زدنی من فضلک یا کریم»
برای اینکه از در خانه تو اگر همه چی رو بهم بدی ، سر سوزنی کم نمی شه.
ما بنده ها اگه در خونه کریم ترین کریمان بریم ، اگر فقط یک ریال به ما کمک کنه ؛ یک ریال از اموالش کم می شه . در خونه تو که می یایم ،هیچی کم نمیشه.
برادرا و خواهرا : تو این ماه پُــررو بازی مطلق ، با خیال راحت بیا بشین و بگو :
اومدم غرق در گناهم ، هیچی نیاوردم ، امیدم اینکه اولاً تمام گناهام رو پاک کنی ، ثانیاً همه چی هم بهم بدی .
برید یه دعا پیدا کنید توی ماه رمضان، ماه شعبان ، مفاتیحُ زیر و رو کنید ببینید یه جایی هست این گونه بنده اجازه داشته باشه با خدا صحبت کنه .
لذا خیـــــلی قدر ماه رجب رو بدونید.

التماس دعا

یکشنبه 92 خرداد 5 , ساعت 8:20 عصر


هشتم:سیّد ابن طاووس از محمّد بن ذکران که معروف به سجّاد است چه آنقدر سجده کرد و در حال سجده گریست که نابینا شد روایت کرده که گفت:به امام صادق علیه السّلام عرض کردم فدایت شود این ماه ماه رجب است مرا در این ماه دعایى تعلیم کن که‏ حق تعالى مرا به آن سود بخشد،حضرت فرمود:بنویس«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»و در هر روز از رجب در صبح و شام پس‏ از نمازهاى روزوشب بگو:
یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ [مِنْ‏] کُلِّ شَرٍّ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّنا مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ [جَمِیعَ‏] شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ .
اى آن‏که هر خیرى را از او امید دارم،و از خشمش در هر شرّى ایمنى جویم،اى آن‏که در برابر عبادت اندک مزد بسیار عطا مى‏کند،اى آن‏که به هرکه از او بخواهد مى‏بخشد،اى آن‏که به هرکه از او نخواهد و او را نشناسد نیز مى‏بخشد، عطایش از روى مهربانى و رحمت است،با درخواستم از تو همه خیر دنیا و خیر آخرت را به من عنایت کن،و با درخواستم‏ از تو همه شره دنیا و شره آخرت را بازگردان،زیرا آنچه را تو عطا کردى کاستى ندارد،و از احسانت بر من بیفزاى اى کریم.
راوى گفت:حضرت محاسن(موهاى صورت)شریف خود را در پنجه چپ گرفت و این دعا را با حالت درماندگى و زارى همراه حرکت دادن انگشت اشاره دست راست خواند،و پس از این گفت:
یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّارِ
اى داراى بزرگى و بزرگوارى،اى داراى بخشش و جود،اى داراى عطا و کرم،محاسنم را بر آتش دوزخ‏ حرام کن.
نهم:از پیامبر روایت شده:هرکه در ما رجب صد مرتبه بگوید:
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
آمرزش مى‏خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست،اوست یگانه،برایش شریکى نمى‏باشد،و به سوى او باز مى گردم.
و آن را با صدقه به انجام‏ رساند،حق تعالى پایان کارش را ختم به رحمت و آمرزش کند،و هرکه چهارصد مرتبه بگوید:ثواب شهادت صد شهید را براى او بنویسد. دهم:و نیز از آن حضرت روایت شده:هرکه در ماه رجب هزار مرتبه بگوید:
لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ
معبودى جز خدا نیست،
خداى عزّتمند پرشکوه صد هزار کار نیک براى او ثبت کند،و برایش صد شهر در بهشت بنا کند. یازدهم:روایت شده،هرکه در ماه رجب به هنگام صبح،هفتاد مرتبه،و در زمان پسین(شامگاه)هم هفتاد مرتبه‏ بگوید:
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
از خدا آمرزش مى‏طلبم و به او باز مى‏گردم
و چون به پایان رساند،دستها را بلند کند و بگوید:
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ تُبْ عَلَیَّ
خدایا مرا بیامرز و توبه‏ام را بپذیر
پس اگر در ماه رجب از دنیا برود،خدا از او خشنود باشد و به برکت‏ ماه رجب،آتش دوزخ با او تماس نگیرد. دوازدهم:در همه این ماه هزار مرتبه بگوید:
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ
از خداى داراى بزرگى و بزرگوارى،از همه گناهان و گنهکاریها،آمرزش مى‏جویم.
تا خداى مهربان او را بیامرزد.
سیزدهم:سیّد ابن طاووس در کتاب«اقبال»از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله براى خواندن سوره «قل هو اللّه احد» در ماه رجب‏ ده هزار مرتبه،یا هزار مرتبه،یا صد مرتبه فضیلت بسیار نقل کرده،و نیز روایت کرده:هرکه در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره‏ توحید را بخواند،در قیامت برایش نورى پدید مى‏آید که او را به بهشت راهنمایى کند. چهاردهم:سیّد روایت کرده:هرکه در ماه رجب یک روز روبه بدارد،و چهار رکعت نماز بگذارد و به این ترتیب که در رکعت اوّل صد مرتبه«آیة الکرسى»بخواند و در رکعت دوّ دویست مرتبه سوره توحید،نمى‏میرد تا مقامش را خود در بهشت‏ ببیند،یا دیگرى براى او ببیند. پانزدهم:و نیز سیّد از پیامبر روایت کرده:هرکه در روز جمعه ماه رجب بین نماز ظهر و عصر چهار رکعت نماز بخواند به این صورت که‏ در هر رکعت یکبار سوره«حمد»و هفت بار«آیة الکرسى»و پنج مرتبه«سوره توحید»سپس ده بار بگوید:
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ
آمرزش مى‏خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست و از او درخواست توبه دارم.
حق تعالى براى او از روزى که این نماز را خوانده تا روزى که از دنیا برود براى هر روز هزار کار نیک بنویسد، و در عوض هر آیه‏اى که خوانده است شهرى در بهشت از یاقوت سرخ،و به جاى هر حرف قصرى در بهشت از گوهر سپید عطا کند،و براى او زنان زیباروى بهشتى را به همسرى او درآورد و از او خشنود گردد بى‏آنکه برایش خشمى به دنبال‏ داشته باشد،و در زمره عبادت‏کنندگان به شمار آید،و سرانجام او را به سعادت و آمرزش پایان دهد ...تا آخر حدیث. شانزدهم:سه روز این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد،زیرا روایت شده:هرکه در یکى از ماههاى حرام‏ این سه روز را روزه بدارد،حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت را مى‏نویسد. هفدهم:در تمام ماه رجب شصت رکعت نماز بخواند در هر شب دو رکعت به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه‏ سوره«حمد»و سه مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» و یک مرتبه سوره توحید بخواند،و چون سلام‏ دهد دستها را بلند کرده و بگوید:
لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ آلِهِ.
معبودى جز خدا نیست،یگانه و بى‏شریک است،فرمانروایى و سپاس مخصوص اوست‏ زنده مى‏کند و مى‏میراند و او زنده‏اى است که هرگز نمى‏میرد،خیز تنها به دست اوست،و او بر هر کارى توانا است،و بازگشت همه به سوى اوست، و جنبش و نیرویى نیست جز به عنایت او،خداى برتر و بزرگ،خدایا!بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست.
سپس دستها را به صورت خویش بمالد،از پیامبر روایت شده،هرکه این عمل را بجا آورد،خدا دعایش اجابت کند،و پاداش‏ شصت حج و شصت عمره را به او عطا فرماید. هجدهم:از پیامبر صلى اللّه علیه و آله روایت شده:هرکه در یک شب از ماه رجب،در دو رکعت نماز صد مرتبه سوره توحید بخواند مانند کسى‏ است که ر راه خدا صد سال روزه گرفته و حق تعالى براى این عمل صد قصر در بهشت به او مرحمت فرماید،هر قصرى در جوار پیامبرى از پیامبران علیهم السّلام. نوزدهم:و نیز از آن حضرت روایت شده:هرکه در یک شب از شبهاى رجب ده رکعت نماز بجاى آورد به این ترتیب که‏ در هر رکعت سوره«حمد»و یک بار «قل یا ایّها الکافرون» و سه بار سوره توحید را بخواند حق تعالى هر گناهى که پیش از آن‏ مرتکب شده بیامرزد.تا آخر حدیث. بیستم:علاّمه مجلسى در کتاب«زاد المعاد»فرموده:از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده:حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله فرمود:هرکه‏ در هر شب و هر روز ماههاى رجب،شعبان و رمضان،هر یک از«حمد»و«ایة الکرسى»و «قل یا ایّها الکافرون» و «قل هو اللّه احد» و «قل اعوذ بربّ الفلق» و «قل اعوذ بربّ النّاس» را سه مرتبه قرائت کند و سه مرتبه بگوید:
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
منزّه است خدا و سپاس خداى را و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگ‏تر از هرچیز است و جنبش‏ و نیرویى جز به خدا نیست،خداى برتر و بزرگ
و سه مرتبه بگوید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
خدایا درود فرست بر محمّد و خاندانش‏
و سه مرتبه:
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
بار خدایا مردان و زنان مؤمن را ببخش و بیامرز
و چهار صد مرتبه :
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
از خدا آمرزش مى‏جویم و به سوى او مى‏پویم‏
خداى تعالى گناهانش را بیامرزد،هرچند به عدد قطره‏هاى باران و برگ درختان و کف روى آب دریاها باشد،تا آخر حدیث.و نیز علاّمه مجلسى فرموده که در هر شب از شبهاى این ماه هزار مرتبه گفتن«لا اله الاّ اللّه»(معبودى جز خدا نیست) وارد شده.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه