سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 91 شهریور 13 , ساعت 11:17 عصر

قالَ امام رضا ( علیه السّلام ): 

  • نهان دارنده ی نیک هفتاد برابر حسنه دارد.فاش سازنده ی کار بد خوار گردد?نهان دارنده ی کار بد آمرزیده گردد.

 

منبع : وسائل الشیعه

--------------------------------------------------------------------------------------- 

قالَ امام رضا ( علیه السّلام ): 

  • کسی که صله رحم می کند و از عمرش سه سال باقی مانده خداوند سی سال می گرداند? خداوند آنچه خواهدانجام می دهد.

 

منبع : اصول کافی(ج2ص150)

 


قالَ امام رضا (ع): 

  • کسى که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.

منبع : مستدرک الوسائل، ج 10، ص250؛ به نقل از کامل الزیارات.‏

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • دوست را با فروتنی? دشمن را با احتیط و عموم مردم را با خوش رویی همراهی و معاشرت کن.

منبع : البحار 78/356

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • راوی گوید: از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرماید : مو?من? مو?من نیست مگر آنکه سه خصلت در او باشد: رازپوشی? مدارا با مردم? و شکیبایی در سختی و گرفتاری.

منبع : وسائل الشیعه 15/193

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • مقام و منزلت فقیه در این زمان همانند مقام و منزلت پیامبران بنی اسرائیل است.

منبع : البحار 78/346

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • در روایات ما نیز? همانند قرآن? محکم و متشابه وجود دارد. پس متشابهات آنها را به محکماتش ارجاع دهید? و به جای محکماتشان از متشابهات آنها پیروی مکنید که گمراه می شوید.

منبع: البحار 2/185

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • رسول خدا (ص) فرمود : روز جمعه سرور روز هاست? در این روز خداوند حسنات را چند برابر می کند و درجات را بلا می برد .. هر که در روز یا شب جمعه بمیرد? شهید مرده و در امان بر انگیخته شود. و هر کس حرمت این روز را پاس ندارد و حق آن را فرو گذارد? بر خداوند عزّوجلّ است که او را در آتش دوزخ افکند مگر آنکه توبه کند.

منبع : وسائل الشیعه 7/376

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • رسول خدا (ص) فرمود : در روز قیامت برای شیعیان من و شیعیان اهل بیت من که در دوستی ما خالص اند? منبر هایی پیرامون عرش گذاشته می شود و خداوند عزّوجلّ می فرماید: ای بندگان من! سوی من آیید تا کرامت خود را در میانتان پخش کنم? چرا که شما در دنیا آزار دیدید.

منبع : عیون اخبار الرضا 2/60

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • به شیعیانم ابلاغ کن که[ ثواب] زیارت من نزد خداوند بربر هزار حج است. راوی می گوید: به فرزندش امام جواد (ع) عرض کردم: هزار حج؟ فرمود: آری به خدا سوگند هزار حج. البته برای کسی که او را با معرفت نسبت به حق و مقامش زیارت کند.

منبع : عین اخبار الرضا 2/631

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • رسول خدا (ص) فرمود: هر که خداوند متعال به او نعمتی ارزانی دارد باید خداوند متعال را حمد و ستایش گوید و هر که گمان برد روزی اش به تاخیر افتاده از خداوند آمرزش بخواهد و هر که امری وی را اندوهگین سازد بگوید : لا حَولَ ولاقُوَّهَ الاّ بالله.

منبع : عیون اخبار الرضا 2/46

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • هر امامی عهد و مثیاقی بر دوستان و پیروانش دارد? و بی شک یکی از اعمالی که نشان وفاداری کامل به عهد و ادای نیک آن است? زیارت آرامگاه است? پس هر کس با رغبت و اعتقاد به آنچه مطلوب ایشان است آنان را زیارت کند? امامان در روز قیامت شفیع ایشان است.

منبع : البحار 100/116

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • در خراسان قطعه زمینی است که روزگاری محل آمد و شد فرشتگان خواهد شد... این زمین در خاک طوس است و به خدا سوگند آن باغی از باغ های بهشت است. هر کس مرا در آن زمین زیارت کند همچون کسی است که رسول خدا را زیارت کرده باشد? و خداوند تبارک و تعالی برای او ثواب هزار حج و هزار عمره پذیرفته بنویسد و در روز قیامت نیز من و پدرانم شفیع او خواهیم بود.

------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • هر کس از خدا بهشت بخواهد و در برابر سختی ها پایداری نورزد بی گمان خود را ریشخند کرده است.

البحار 78/356

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

  • هر که مرا زیارت کند? در حالی که حق و طاعت مرا که خدا بر او واجب کرده بشناسد? من و پدرانم در روز قیامت شفیع او هستیم? و هر که ما شفیع وی باشیم نجات یابد.

منبع : وسائل الشیعه :5/436

-------------------------------------------------------------------------------------

 

قالَ امام رضا (ع):

  • زنی به امام باقر (ع) عرض کرد : خدایت نیکو گرداند? من زنی تارک دنیا هستم حضرت فرمود : منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمی خواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسیدند: چرا؟عرض کرد: در پی کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: دست برادر؛ اگر در این کار (ترک ازدواج) فضیلتی بود فاطمه (ع) از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ کس نیست که بر او سبقت بگیرد.

منبع : البحار 103/219

---------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • ای پسر شبیب! اگر می خواهی برای چیزی بگریی،برای حسین[بن علی] بن ابی طالب (ع) گریه کن؛ زیرا همان گونه که قوچ را سر می بُرند آن حضرت را سر بریدند و از افراد خانواده ی او هیجده مرد کشته شدند که در روی زمین نظیر نداشتند.

منبع : عیون أخبار الرِّضا(ع) 1/299

--------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • بر کسی چون حسین، باید گریه کنندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می زداید. سپس حضرت فرمود: چون ماه محرّم می رسید کسی پدرم (ع) را خندان نمی دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه در روز می گذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می فرمود: این روزی است که حسین (ع) در آن کشته شد.

منبع : وسائل الشیعه 10/394

----------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • گفته شد آداب نماز [کامل] چیست؟ فرمود:[نمازی است که] با حضور قلب و فراغت اعضا و انکسار و فروتنی در حضور خداوند تبارک و تعالی باشد. بهشت را در طرف راستش، و آتش جهنم را در طرف چپش، و صراط را پیش روی خود و خداوند را در مقابل خود ببیند.

منبع : البحار 84/246

---------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • هر گاه در حال کسب و کار بودی و وقت نماز رسید کسب و کار تو را از نماز باز ندارد.

منبع : البحار 103/100

---------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • بدانید که پس از ایمان به خدا و پذیرش حقوق اولیای او از آل محمد (ع)، هیچ عملی شکرآمیز نزد خداوند متعال محبوب تر از یاری رسانی در امور دنیوی برادران مؤمنتان نیست، چه اینکه دنیا برای آنان راهی به سوی بهشت پروردگارشان است. بی شک آن که چنین کند از خاصّان درگاه خداوند تبارک و تعالی می باشد.

مبع : البحار 78/255

--------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع):

  • هر کس از آتش به خدا پناه برد، امّا خواهش های دنیوی را وانگذارد خویشتن را به باد ریشخند گرفته است.

منبع : البحار 78/356

 

-------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

پرسش و علم

  • علم گنجینه های کمال است و کلیدهای آن گنجینه ها پرسش کردن است. 

منبع : عیون الاخبار الرضا باب 30

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

                                                  دنیای مشروع

  • حضرت امام رضا علیه السلام فرموده است: از لذایذ دنیوی نصیبی برای کامیابی خویش قرار دهید وتمنیات دل را از راههای مشروع برآورید ، مراقبت کنید در این کار بمردانگی وشرافتتان آسیب نرسد ودچار اسراف وتندروی نشوید . تفریح وسرگرمیهای لذت بخش شما را در اداره زندگی یاری میکند وبا کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد.

منبع:بحار17،صفحه208

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

بشر دوستی 

  • حضرت رضا (ع) فرموده: نصف عقل آدمی اظهار دوستی ومحبت به عموم مردم است.

                منبع:وسائل3،صفحه207

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

می و میگسار

  • حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند :خداوند هیچ اکل و شربی را حلال نکرده است مگر آنکه نفع و صلاح بشر در آن بوده و هیچ یک را حرام ننموده است مگر آنکه مایه ی زیان و مرگ و فساد است. 

منبع : مستدرک جلد3 ص71

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

 

حرمت مشروبات الکلی

  • حضرت امام رضا (ع) از رسول اکرم (ص) نقل کرده که فرموده اند : هر قسم مشروبات الکلی که از نوشیدنش عقل تغییر می کند زیاد و کمش حرام است. 

منبع : مستدرک3،ص141

  • حضرت امام رضا علیه السلام فرموده است : خداوند شراب را حرام کرده برای آنکه منشأ فساد اجتماعی است. عقل را از درک حقایق باز میدارد ، حیا را از شرابخور می برد ودر مواجهه با مردم ،شرم نمیکند وبا این همه باعث بیماری نهانی در اعضا داخلی می شود.

منبع: کافی6، صفحه 405

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

عوارض مشروبات

  • حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند : شراب باعث عوارض قلبی است ودر آن ضایعتی به وجود می آورد.شراب دندانها را سیاه ودهان را متعفن وبد بو میکند.

منبع:مستدرک3،صفحه137

  • ونیز فرموده است: مشروبات الکلی علاوه بر تمام زیان ها باعث ایجاد بیماری های نهانی در اعضاء داخلی بدن است. 

منبع : مستدرک3،صفحه137

  • حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند : همنشین شراب خوار مباش و با او سلام مکن.

منبع : مستدرک2، ص67

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

استدعای عفو

  • حضرت امام رضا (ع) می فرمود:کسی که به زبان طلب آمرزش کند ودر دل از گناهان خود پشیمان نباشد خویشتن را مسخره کرده است.

منبع:مجموعه ورّام جلد2 صفحه110

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

قالَ امام رضا (ع): 

شفیع و شرایط شفیع

  • حسین بن خالد می گوید : به حضرت رضا (ع) عرض کردم معنی کلام خدا (( وَلَا یَشفَعُونَ إِ لَّا لِمَنِ ارتَضَی ))(سوره ی الانبیاء آیه 28) چیست؟ در جواب فرمودند : مردان الهی شفاعت نمی کنند مگر از کسیکه خداوند از دین او راضی باشد.

منبع : بحار جلد3 ص299

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------با تشکر از انتخاب شما


یکشنبه 91 شهریور 12 , ساعت 11:25 عصر

با سلام .من یک مسابقه شعرهایی در مورد امامان در نظرات بنویسید و سه نفر که شعرش قشنگ باشد به وبلاگش نظر تبریک و آنها را معرفی میکنم.

*تذکر*(شعر هایتان قشنگ و غلط نداشته باشد)


یکشنبه 91 شهریور 12 , ساعت 11:16 عصر

این جمعه هم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

 مانند مرده ای متحرک شدم بیا

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

 می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت 

دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام

از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

 بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم

از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت

 تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم

یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت...

 مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

 ***

حالا برای لحظه ای آرام می شوم

ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

 


جمعه 91 شهریور 10 , ساعت 2:22 عصر

حضرت امام علی النقی الهادی  (ع )
تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی  النقی  (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری  نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد . نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود . در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای  از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی  نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی  متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت . به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای  خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند . و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است . از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای  زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد . با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری  خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند . بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی  نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی  حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی  از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند . پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی  متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . او نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی  ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته است . باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی  کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود . مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی  به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی  حاصل می شود . چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی  در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست . آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری  سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود . با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری  بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی  داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد . این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " . در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی  ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی  امام و رفت و آمدهایی  که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی  عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی  در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است - یاد شده است . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی  چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) است . متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی  (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت . در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی است . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده است : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی  (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته . نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی  شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده است ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده است . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی  می کوشیده است ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی  برای این کار مأموریت داشته است . زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف است - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی  و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

صورت و سیرت حضرت امام هادی  (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند . خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی  خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای  بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

شهادت امام هادی  (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری  به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای  که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای  حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

زن و فرزندان امام هادی  (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته است . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت است ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری  گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان است در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .


پنج شنبه 91 شهریور 9 , ساعت 12:6 عصر

بچه ها من یه طرح ختم صلوات گذاشتم 2000تا برای ظهور امام زمان(ع)

هر کی قبول کرد نظر بده  منتظر جواباتون هستم.


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه