سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 92 مرداد 1 , ساعت 9:29 عصر

یا امام حسن مجتبی(ع)

سخنان مختصر و حکیمانه از امام حسن مجتبی (ع)  

امام حسن (ع) : هیچ مردمی با هم مشورت نکنند جز اینکه به درستی رهبری شوند.

امام حسن (ع) : به یکی از فرزندانش فرمود : ای پسر جانم با احدی برادری مکن تا بدانی کجاها می رود و کجاها می آید ، و چه ریشه ای دارد ، و چون خوب از حالش آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی با او برادری کن به شرط اینکه از لغزش گذشت باشد و در تنگی مواسات باشد.

امام حسن (ع) : خویش ( فامیل ) کسی است که دوستیش نزدیک کرده و گرچه نژادش دور باشد ( غریبه باشد ) ، و بیگانه کسی است که از دوستی به دور است و گرچه نژادش نزدیک باشد ( فامیل باشد ) ، ( نگویید از نزدیکان است و بخاطر آنها گناه نکنید ) چیزی از دست به تن نزدیکتر نیست ، و راستی که دست بشکند و معیوب گردد ( سیاه شود و گند گیرد ) ( پس پول می دهید ) که دستتان را ببرند و دور اندازند.

امام حسن (ع) : به امام (ع) گفته شد : آیا شما در بزرگی و عزت قرار دارید ؟ در پاسخ فرمود : بله من در عزت هستم ، خداوند میفرماید : ( سوره منافقون آیه 8 ) عزت از آن خدا است و از آن رسولش و از آن مومنان.

امام حسن (ع) : راستی پردیدترین دیده ها آن است که در خیر نفوذ کند ، و شنواترین گوشها آن است که یادآوری ( و نصیحت ) را بشنود و از آن سود برد ، سالمترین دلها آن است که از شبهه ها پاک باشد.

امام حسن (ع) : راستی هرکه عبادت خواهد ، برای آن خود را پاک و آماده کند ، هرگاه مستحب به واجب زیان رساند آنها را ترک کنید ، یقین پناهگاه سلامتی است ، خردمند به کسی که از او اندرز خواهد ، دغلی نکند ، میان شما و موعظه پرده عزت طلبی است ، دانش عذر دانشجویان را از میان برده.

امام حسن (ع) : ای بنده های خدا از خدا بپرهیزید ، و در طلب بکوشیده و در برابر گریز باشید ، و به عمل شتابید پیش از نقمتهای عمر برانداز و مرگ لذت ویران کن . زیرا نعمت دنیا پایدار نیست و از آسیبش آسودگی نه و از بدیهایش جلوگیری نیست ، فریبی است حایل سعادت ، و تکیه گاهی است خمیده . ای بنده های خدا از عبرتها پند گیرید ، و از اثر گذشته ها متوجه شوید . از نعمت خوارگی باز ایستید و به پندها سود برید. خدا بس است که نگه دار باشد و یاور ، و قرآن بس است که حجت باشد و خصم در محشر ، و بهشت برای ثواب بس است ، و دوزخ برای کیفر و شکنجه.  تحف العقول صفحه 236 الی 239

سخنان مختصر و زیبایی که از امام حسن (ع) روایت شده است :  1- هیچ مردمى با هم مشورت نکنند جز اینکه به درستى رهبرى شوند.  2- پستى و ناکسى اینست که شکر نعمت نکنى.  3- به یکى از فرزندانش فرمود اى پسر جانم با احدى برادرى مکن تا بدانى کجاها میرود و کجاها می ‏آید، و چه ریشه‏ اى دارد، و چون خوب از حالش آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط اینکه از لغزش گذشت باشد و در تنگى مواسات باشد.  4- چون پیروز در طلب مکوش و چون تسلیم شده بقدر اعتماد مکن، براستى طلب فزونى روزى از سنت است، و آرامى در طلب روزى از عفت است، عفت مانع روزى نیست. و حرص جالب زیادى نیست، روزى به قسمت است، و بکار بردن حرص بکار بردن گناه است.  5- خویش کسى است که دوستیش نزدیک کرده و گر چه نژادش دور است، و بیگانه کسی است که از دوستى بدور است و گر چه نژادش نزدیک باشد، چیزى از دست به تن نزدیکتر نیست، و راستى که دست بشکند و معیوب شود پس آن را ببرند و جدا کنند.  6- هر که اعتماد دارد که هر چه خدا برایش پیش آورد خوبست آرزو نمیکند در غیر حالى باشد که خدا برایش اختیار کرده.  7- خیرى که شر ندارد شکر با نعمت است و صبر بر ناگوار.  8- بمردى که از بیمارى به شده بود فرمود: خدا یادت کرد یادش کن، و از تو گذشت شکرش کن.  9- ننگ کشیدن آسانتر از دوزخ رفتن است.  10- هنگام صلح با معاویه فرمود: به خدا ما از اهل شام برنگشتیم با سلامت دلها، و صبر در برابر دشمن، پس سلامت ما بدشمنى مبدل شده بود و صبر ببیتابى. شما مردم اهل کوفه جنک صفین را که آغاز کردید. در حالى که دین خود را بر دنیاى خود مقدم میدانستید، و اکنون دنیاتان را بر دینتان مقدم میدارید.  11- من کسى را ندیدم جز اینکه میان خود و پروردگارش خردمندى ندارد.  12- به او گفته شد شما در بزرگى قرار دارید؟ در پاسخ فرمود بلکه در من عزت است. خدا فرماید (8- المنافقون) عزت از آن خدا است و از آن رسولش و از آن مؤمنان.  13- در وصف یک برادر خوب خود فرموده است: از همه مردم بچشمم بزرگتر بود و سره بزرگوارى او در چشم من کوچکى دنیا بود در چشم او، از تحکم نادانى بدر بود، دست دراز نمیکرد مگر در مورد اعتماد براى یک سودى، نه شکایتى داشت و نه خشم و نه دلتنگى، بیشتر عمرش خموش‏ بود، و چون لب بسخن میگشود بر همه گوینده ‏ها چیره بود، نزار و لاغراندام بود و به هنگام نبرد شیرى درنده مینمود، چون با دانشمندان انجمن داشت بشنیدن شیفته ‏تر بود تا گفتن، به هنگام ضرورت سخن سکوت خود را میشکست، شیوه داشت که نگوید آنچه را نمیکند و بکند آنچه را نگوید، چون در برابر دو کار قرار میگرفت که نمیدانست کدام خدا پسندتر است آن را در نظر میگرفت که پسند نفسش نبود ، هیچ کس را بکارى که میتوان از آن عذرى آورد سرزنش نمیکرد.  14- هر که پیوسته بمسجد رود یکى از هشت فائده برد- آیه محکمه، دوستى دریافته، دانشى تازه، رحمتى مورد انتظار، سخنى که راه راستش کشد یا از هلاکتش رهاند، ترک گناهان از شرم مردم، و ترس خدا.  15- پسرى او را روزى شد و قریش به مبارک بادش آمدند و گفتند: این پهلوان بر تو مبارک باد.
فرمود: این چه گفتاریست شاید پهلوان نباشد، جابر گفت یا بن رسول اللَّه چه بگوئیم ؟ فرمود: چون خداوند به شما پسرى داد و براى مبارک‏باد او رفتید بگوئید: شکر بخشنده را باش، آنچه بتو بخشیده شده مبارک است خدایش بدوران جوانى رساند، و نیکى کردنش را بتو روزى کند.  16- از مروتش پرسیدند در پاسخ فرمود: دریغ بر دین، و اصلاح مال، و قیام بحقوق است.  17- راستى پردیدترین دیده‏ ها آنست که در خیر نفوذ کند، و شنواترین گوشها آنکه یادآورى را بشنود و از آن سود برد، سالمترین دلها آنست که از شبهه‏ ها پاک باشد. 18- مردى از او خواست که در او تفرسى کند یا پندش دهد فرمود: مبادا مرا مدح کنى زیرا من خود را بهتر میشناسم، یا مرا دروغگو شمارى زیرا دروغگو رأى و عقیده ندارد، یا کسى را در بر من غیبت کنى، آن مرد گفت اجازه بده بر گردم، فرمود: آرى هر گاه بخواهى.  19- راستى هر که عبادت خواهد براى آن خود را پاک و آماده کند، هر گاه مستحب به واجب زیان رساند آنها را ترک کنید، یقین پناهگاه سلامتى است، هر که دورى سفر را بیاد آرد آماده گردد، خردمند بکسى که از او اندرز خواهد دغلى نکند، میان شما موعظه پرده عزت ‏طلبى است، دانش عذر دانشجویان را از میان برده، هر که در شتاب گرفتار است مهلت خواهد، و هر که مهلت دارد بتأخیر و تعلل گذراند.  20- اى بنده ‏هاى خدا از خدا بپرهیزید، و در طلب بکوشیده و در برابر گریز باشید، و بعمل شتابید پیش از نقمتهاى عمر برانداز و مرگ لذت ویران کن. زیرا نعمت دنیا پایدار نیست و از آسیبش آسودگى نه و از بدیهایش جلوگیرى نیست، فریبى است حایل سعادت، و تکیه ‏گاهى است خمیده. اى بنده‏ هاى خدا از عبرتها پند گیرید، و از اثر گذشته‏ ها متوجه شوید. از نعمتخوارگى بازایستید و بپندها سود برید. خدا بس است که نگهدار باشد و یاور، و قرآن بس است که حجت باشد و خصم در محشر، و بهشت براى ثواب بس است، و دوزخ براى کیفر و شکنجه.  21- هر گاه یکى از شماها ببرادر خود برخورد باید محل نور از پیشانى او را ببوسد (یعنى محل سجده).  22- روز عید فطر به مردمى گذر کرد که بازى میکردند و میخندیدند بالاى سرشان ایستاد و فرمود: راستى خدا ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود ساخته است تا بوسیله طاعتش برضاى او سبقت گیرند.
مردمى پیش رفتند و کامیاب شدند، و دیگران کوتاهى کردند و نومید شدند، بسیار بسیار عجب است از خندان و بازیگر در امروز که بنیکوکاران در آن ثواب دهند و بیهودگان در آن زیان برند. بخدا سوگند اگر پرده برگیرند بدانند که نیکوکار اندر کار نیک خود است، و بدکار گرفتار بدکردارى خود است. سپس گذر کرد. تحف العقول  صفحه 236

امام حسن (ع) : با مردم چنان رفتار و معاشرت کن که مایلی با تو رفتار و معاشرت نمایند.  بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 108 )

امام حسن (ع) : میان حق و باطل چهارانگشت فاصله است، آنچه به چشم خود دیدی راست و حق است و با گوش خود بیهوده و ناحق بسیار بشنوی. تحف العقول صفحه 231

امام حسن (ع) : ( سوالهایی که از آن حضرت (ع) شده و پاسخ فرموده اند ) : 1. زهد چیست ؟ رغبت به تقوی و بی رغبتی در دنیا ، 2.حلم چیست ؟ خشم فرو خوردن و اختیار خود داشتن ، 3.سداد چیست ؟ دفع از زشتی به خوبی ، 4. شرف چیست ؟ احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها ، 5. نیرومندی چیست ؟ دفاع از پناهنده و صبر در نبردها و اقدام هنگام سختی ، 6. بزرگواری چیست ؟ این است که در غرامت عطا بخشی و از جرم بگذری ، 7. مروت چیست ؟ حفظ دین ، عزت نفس ، نرمش ، وارسی کرد و کار ، پرداخت حقوق و دوست یابی ، 8. کرم چیست ؟ بخشش پیش از خواهش ، اطعام در قحطی ، 9. دناءت چیست ؟ خردبینی و دریغ از اندک ، 10. ناکسی چیست ؟ کم بخشیدن و گفتار ناهنجار ، 11.جوانمردی چیست ؟ بخشش در خوشی و سختی ، 12.بخل چیست ؟ آنچه در کف داری شرف بدانی و آنچه انفاق کنی تلف شماری ، 13.برادری چیست ؟ همراهی در سختی و خوشی ، 14.ترس چیست ؟ دلیری بر دوست و گریز از دشمن ، 15. ثروتمندی چیست؟ رضای به قسمت  (الهی ) هرچه کم هم باشد ، 16.فقر چیست ! آزمندی به هرچیز ، 17.جود چیست ؟ بخشش دسترنج ، 18.بزرگی چیست ؟ آوردن خوب و ترک زشتی ، 19.سفاهت چیست ؟ به پستی گرائیدن و با گمراهان نشستن ، 20.سفاه چیست ؟ نابخردی در مال و زبون کردن آبرو.   تحف العقول صفحه 227 الی 228

 امام حسن (ع) : ساکنان مسجد زائرین خدایند و بر خداست که زیارت‏ کنندگانش را هدیه ‏اى بدهد.  ارشاد القلوب جلد 1  صفحه 190

حضرت امام حسن (ع) فرمود : هر کس قرآن را بنظر خویش تفسیر کند اگر چه موافق با واقع هم باشد مسلم خطا کرده است‏.   ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 193



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه