دوشنبه 92 اسفند 12 , ساعت 3:51 عصر
خزان رسیده تا گلهای زندگی پرپرشوند.
در کودکی خزان را دوست داشتم ولی خوب میدانم که آنموقع
نمیدانستم
چرا؟
اگرطفلان میدانستند که این برگهای خشکیده چه عالمی داشته اند هرگز با پاهای
کوچک خویش بدن نیمه جان آنها را زیر پا له نمیکردند.
ما که طفل نیستیم چرا؟؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط محمد مبین احسانی نیا | نظرات دیگران [ نظر]