افزون بر سِفر ارمیا ارمیا در منابع اسلامى: سفر ارمیا:
سِفر مراثى نیز در ترجمه یونانى، معروف به سبعین به او نسبت داده شده و مرثیه پنجم آن به دعاى ارمیا نام گذارى شده است. این سِفْر گرچه از دیرباز میان متألّهان یهودى و مسیحى به ارمیا منسوب بوده،
وجود برخى سخنان ناسازگار با دیدگاههاى ارمیا سبب تردید برخى معاصران در این انتساب شده است.
بخشهایى از سِفر مزامیر به اضافه برخى متون اپوکریفایى دیگر نیز به ارمیا نسبت داده مىشود.
دیدگاه عهد عتیق درباره ارمیا از نگاهى کلّى متأثّر از رویکرد کلامى یهود به خداوند با طبیعتى شبه بشرى و پدیده نبوّت به مثابه واقعیّتى عادى و محسوس و شخصیّت پیامبران بهصورت انسانهایى معمول با همه واکنشها و افت و خیزهاى بشرى است که بهطور طبیعى، واکنش انتقاد در پی داشته است.
منابع تاریخى و تفسیرى اسلامى از آن جا که نام ارمیا در قرآن به صراحت نیامده و حوادث زندگى او به تفصیل مورد توجّه قرار نگرفته،
از گزارشهاى تورات و باورهاى یهودیان و مسیحیان درباره این پیامبر، تأثیر بسیارى پذیرفتهاند.
در این میان، نقش «وهببن منبه» در ورود بخش گستردهاى از اسرائیلیات درباره این شخصیّت بنىاسرائیل نیز حائز اهمیت است. در عین حال، انعکاس دیدگاه یهودى و مسیحى درباره این پیامبر در منابع اسلامى بهطور دقیق صورت نپذیرفته و در نتیجه، ابهامها و تعارضهاى بسیارى درباره این پیامبر پدید آورده است.
برخى او را همان عزیر پیامبر دانستهاند که پس از مرگى 100 ساله دوباره زندهشدو عدّهاى دیگر تحت تأثیر وهببن منبه، او را همان خضر نبى معرّفى کرده و از پیامبران پس از موسى شمردهاند که در آیه87 بقره/2 از آنها یادشده است[: «ولَقَد ءاتَینا موسَى الکِتـبَ و قَفَّینا مِن بَعدِهِ بِالرُّسُلِ».
درهمین جهت، برخى دیگر از تفاسیر، ذیل داستان ملاقات موسى با مردى حکیم در آیه65 کهف/18، از ارمیا یادکردهاند و در روایاتى دیگر ازاو در جایگاه پیامبر دوره پس از شهادت یحیىبن زکریا نام برده شده است.
مفسّران بر اساس این مجموعه روایات متعارض، داستانهاى متعدّدى از قرآن را بر او حمل کردهاند.
در مقابل، برخى دیگر از مفسّران به این قبیل روایات با دیده تردید نگریست و دستهاى از آنها را تضعیف سندى و محتوایى کرده و به اسراییلى بودن آنها تصریح داشتهاند.
افزون بر سِفر ارمیا، سِفر مراثى نیز در ترجمه یونانى، معروف به سبعین به او نسبت داده شده
و مرثیه پنجم آن به دعاى ارمیا نام گذارى شده است.
این سِفْر گرچه از دیرباز میان متألّهان یهودى و مسیحى به ارمیا منسوب بوده، وجود برخى سخنان ناسازگار با دیدگاههاى ارمیا سبب تردید برخى معاصران در این انتساب شده است.
نامه دیگرى نیز از ارمیا خطاب به اسیران یهودى بابل در پایان سفر باروک ثبت شده که صحّت آن نیز مورد تردید است و از مجموعه اپوکریفایى عهد عتیق بهشمار مىرود.
بخشهایى از سِفر مزامیر به اضافه برخى متون اپوکریفایى دیگر نیز به ارمیا نسبت داده مىشود.
دیدگاه عهد عتیق درباره ارمیا از نگاهى کلّى متأثّر از رویکرد کلامى یهود به خداوند با طبیعتى شبه بشرى و پدیده نبوّت به مثابه واقعیّتى عادى و محسوس و شخصیّت پیامبران بهصورت انسانهایى معمول با همه واکنشها و افت و خیزهاى بشرى است که بهطور طبیعى، واکنش انتقادى متألّهان مسلمان را در پى داشته است.
شنبه 91 تیر 31 , ساعت 7:34 عصر
نوشته شده توسط محمد مبین احسانی نیا | نظرات دیگران [ نظر]