حضرت آیت الله سید محمود موسوی دهسرخی
در سال 1307 در روستای دهسرخ از توابع شهرستان مبارکه اصفهان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشودند ودر اوایل کودکی پدرشان را از دست دادند و با مادر خود زندگی میکردند و امورات زندگی را مادرشان از راه چرخ ریسی که در آن زمان معمول بود میگذراندند .
ایشان درسن شانزده سالگی ازدواج کرده اند وتا سن نوزده سالگی مشغول کسب بودند ودر سن نوزده سالگی بود که به درس خواندن علاقه مند شدند ودرس را از الفبای فارسی اغاز نمودند . وسبب علاقه مند شدن ایشان به علوم دینی ان بود که در روستای محل زندگی ایشان روحانی وجود نداشته و همین امر سبب شده که ایشان از انجا عزیمت نموده وبه دنبال علم حرکت کنند ودر ابتدا به اصفهان مدرسه کاسه گران حجره عموزاده شان رفتند. وکتابهای قدیمی مرحوم سید حسن موسوی دهسرخی که اخوی حضرت ایت الله دهسرخی هستند گرفتند و درس رانزد اخوی خود شروع کردند .
ودر زمانی که درس تصریف که یکی از دروس مقدماتی حوزه است را می خواندند خدا به ایشان یک فرزند پسر عنایت کرد ونام ایشان سیدمحمد علی است که در حال حاضر یکی از اساتید حوزه هستند.
در زمان اقامتشان دراصفهان هر دو هفته یکبار به دهسرخ رفته وبه خانواده سر می زدند وعصر جمعه به اصفهان مراجعت می نمودند .
و در این سال (اواخر سال 1365 هجری)مرحوم سید ابولحسن اصفهانی فوت شد واین امر در روحیه ایشان اثر خاصی گذاشت
درایامی که دروس مقدمات می خواندند مرحوم ایت الله حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب ابادی که از بزرگان علمای اصفهان بودند به مرحوم اخوی ایشان فرموده بودند چرا ایشان عمامه ندارند وایشان در جواب گفتند که پول تهیه عمامه را ندارم وبه مرحوم اخوی فرمودند:عمامه تهیه کنی پولش با من. اخوی ایشان هم عمامه خریدند ومرحوم ایت الله حاج سید محمد باقرابطحی که در اصفهان معروف بودند و ریاست مدرسه کاسه گران اصفهان را داشتند وشبها درمسجد جامع اصفهان نماز میخاندند دعوت کردند امدند وعمامه برسر ایشان گذاشتند .
سپس بعد از اتمام جامع المقدمات و سیوطی به شهر مقدس قم مراجعت نمودند وسه ماه با سختی فراوان به حدی که هر دو شب یکبار غذا می خوردند درقم بودند ودر این هنگام بود که به فکر رفتن به نجف افتادند . وبا شوهر خواهر خودکه مرحوم حاج میرزا اقا افلاطون یزدی که چندین سال ساکن نجف بودند مشورت کرده ومقدار صد تومان پول هم غرض کردند وبا ایشان عازم نجف شدند .
و در ابتدا به همراه حاج سید محمد حسینی هرندی نزد وکیل مرحوم بروجردی رفتند وبا کمک ایشان روزی سه قرص نان برایشان تهیه شد و همچنین نزدحاج شیخ احمد زاهداصفهانی رفتند ونزد ایشان شرح نظام راخواندند .
سپس بعد از گذشت نه ماه تابستان به ایران مراجعت کردند تا به خانواده سر بزنند که در همین سفر تصمیم گرفتند به هرنحوی هست خانواده را به نجف ببرند .
سه ماه در ایران بودند و بعد در اواخر تابستان تصمیم گرفتند به نجف برگردند هرچه داشتند از جهیزیه عیال وغیره به حراج گذاشتند وکرایه تاقم راتهیه کرده و به قم امدند واین درماه ذیقعده سال 1369 هجری قمری بود وسپس با قرض و نماز و روزه استیجاری پول کرایه جور شد و با خانواده به سمت نجف عزیمت نمودند .
خلاصه باچهار نفر که ایشان و مادر وخانوادشان بودند وارد نجف شدند ودوسال در یک اتاق اجاره ای زندگی کردند وپس از ان یک منزل سی وشش متری اجاره کردند ودر این منزل بودند تا انزمان که ایشان را از عراق بیرون کردند.
اساتید ایشان در دروس سطوح حوزه عبارتند از :
مدرس افغانی حاج شیخ محمد باقر ناصری حاج سید عباس مهری حاج شیخ غلامرضا باقری حاج شیخ محمد علی سرابی حاج سید اسدالله مدنی حاج شیخ صدرا بادکوبی حاج شیخ مجتبی لنکرانی و ایت الله فانی .
وهمچنین اساتید در درس خارج فقه :
ایت الله فانی حاج اقا رضا همدانی ایت الله حاج میرزا حسن یزدی باعثی ایت الله خویی (ره) ایت الله سید محسن حکیم(ره) ایت الله سید عبدالهادی شیرازی.
ودر درس خارج اصول : ایت الله خوئی (ره) که پانزه سال بوده است.
ودر علم کلام:
نیز مرحوم فاضل قائنی(ره) از اساتید ایشان در نجف اشرف میباشند