سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 1:40 عصر

ولادت امام علی بن موسی

تاریخ نگاران و محققان مسلمان در تعیین زمان ولادت آن امام همام، گوناگون سخن گفته اند. مورخان و محدثان مشهور تولد آن حضرت را به روز پنجشنبه یا جمعه 11 ذیقعده سال 148 هـ ق نگاشته اند. [1]  بر این اساس، سال ولادت آن گرامی همزمان با سال شهادت جد بزرگوارش امام صادق علیه السلام بوده است. 

برخی دیگر ولادت امام رضا علیه السلام را از حوادث سال 153 هـ ق دانسته اند.[2]  شیخ صدوق از غیاث بن اسید آورده است: 

«گروهی بر این عقیده اند که امام رضا علیه السلام در مدینه زاده شد، روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول، سالی 153 هـ ق پس ازگذشت پنج سال از وفات امام جعفرصادق علیه السلام.»[3] .

علاوه بر این دو نظر، سخنان مختلف دیگری نیز درباره ی تاریخ ولادت حضرت رضا علیه السلام نقل شده است [4]  که به دلیل ضعیف بودن از یادکرد آنها چشم می پوشیم.  

ادامه متن در

 

 


ولادت امام علی بن موسی

تاریخ نگاران و محققان مسلمان در تعیین زمان ولادت آن امام همام، گوناگون سخن گفته اند. مورخان و محدثان مشهور تولد آن حضرت را به روز پنجشنبه یا جمعه 11 ذیقعده سال 148 هـ ق نگاشته اند. [1]  بر این اساس، سال ولادت آن گرامی همزمان با سال شهادت جد بزرگوارش امام صادق علیه السلام بوده است. 

برخی دیگر ولادت امام رضا علیه السلام را از حوادث سال 153 هـ ق دانسته اند.[2]  شیخ صدوق از غیاث بن اسید آورده است: 

«گروهی بر این عقیده اند که امام رضا علیه السلام در مدینه زاده شد، روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول، سالی 153 هـ ق پس ازگذشت پنج سال از وفات امام جعفرصادق علیه السلام.»[3] .

علاوه بر این دو نظر، سخنان مختلف دیگری نیز درباره ی تاریخ ولادت حضرت رضا علیه السلام نقل شده است [4]  که به دلیل ضعیف بودن از یادکرد آنها چشم می پوشیم.

نام، لقب و کنیه امام

نام شریف وی، علی، لقب مشهورش، رضا وکنیه ی معروفش، ابوالحسن است.[5]  برای امام رضا علیه السلام لقبها وکنیه های دیگری نیز نقل کرده اند. علامه مجلسی می نویسد: 

«کنیه حضرت در میان مردم، ابوالحسن و در میان خواص، ابوعلی بوده است.»[6] .

محمد بن جریر طبری می نویسد: 

«کنیه ی خاص حضرت، ابومحمد بوده است.»[7] .

درباره القاب امام علیه السلام، محدثان و مورخان، القاب ذیل را یاد کرده اند:

«سراج الله، نور الهدی، قره عین المؤمنین، مکیده الملحدین، کافی الخلق، الرضی، الرضا، رب التدبیر، الفاضل، الصابر، الوفی، الصدیق.»[8] .

و برخی القاب زیر را آورده اند: 

«الولی، وافی، زکی، سلطان الانس و الجن، ضامن الامه، الداعی الی الله، زین المؤمنین، غریب الغرباء، معین الضعفاء، الراضی الی الله، الراضی بالقدر و القضاء، شمس الشموس، انیس النفوس، غیظ الملحدین.»[9] .

چگونکی نامگذاری امام به لقب «رضا»

نامها، لقبها وکنیه های امامان علیه السلام هر یک گویای پیام خاصی هستند و القاب امام رضا علیه السلام نیز این گونه است. البته بررسی وجه تسمیه و علت نامگذاری ها در این مجال نمی گنجد، ولی این دقت در مورد لقب خاص حضرت، یعنی رضا علیه السلام ضرورت دارد، زیرا برخی از مورخان این لقب را گزیده ی مأمون، برای آن امام می دانند و معتقدند در پی پذیرش ولایتعهدی، امام رضا علیه السلام از سوی مأمون به این لقب، ملقب شده است! ابن جریر طبری ضمن نقل حوادث سال 201هـ. ق چنین می نویسد: 

«در این سال مأمون، علی بن موسی بن جعفرعلیه السلام را ولیعهد و خلیفه بعد از خود قرار داد و او را، الرضی من آل محمد علیه السلام نامید.» [10] .

نظیر این عبارت، از ابن کثیر[11]  و نیز ابن اثیر [12]  وارد شده است. ابن خلدون به همین مطلب اشاره کرده ولی به جای «الرضی من آل محمد صلی الله علیه و آله»، «الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله» آورده است.[13] .

نقد و بررسی

هر چند زمینه های سیاسی و اجتماعی برای تحلیل یادشده همواره وجود داشته است، اما دلایل چندی وجود دارد که می نمایاند نامگذاری و تعیین لقب برای امام، موضوعی فراتر از این تحلیلها بوده است. این دلایل به دو دسته تقسیم می شوند:

1- دلایلی که تنها از دیدگاه شیعه و معتقدان به ولایت اهل بیت علیهم السلام قابل تبیین است وآن این که نامها و لقبهای اهل بیت علیهم السلام از قبل به وسیله پیامبر صلی الله علیه وآله و چه بسا از طریق فرشته ی وحی تعیین شده اند، چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله در تعیین نام حسن علیه السلام و

حسین علیه السلام فرمود:

ما کنت لأسبق ربی باسمه.[14] .

در انتخاب نام، بر پروردگار پیشی نخواهم جست. 

2- دلایلی که با هردیدگاه و عقیده ای ثمربخش و قانع کننده است، عبارت است از روایاتی که از امامان پیشین صادر شده و درآنها به لقب «رضا» تصریح شده است.

تبار والای امام

پدر بزرگوار حضرت رضا علیه السلام، امام موسی بن جعفرعلیه السلام، هفتمین امام شیعه است و مادر بزرگوارش، بانوی مکرمه ای است که با نامهایی چون: تکتم، نجمه، سمان، خیزران، سکن، نجیه و طاهره از وی یاد شده، ولی مشهورترین آنها، تکتم است. از نشانه ها چنین استفاده می شود که وقتی این بانوی ارجمند به خانه امام موسی بن جعفرعلیه السلام درآمد، به این نام خوانده شد و پس از ولادت امام رضا علیه السلام طاهره نام گرفت.[16]  او زنی عفیف[15]  و خردمند بوده و از شرافتمندان عجم به شمار می رفته است.[17] .

همسر امام

امام رضا علیه السلام دارای کنیزانی چند بوده است. از جمله کنیزان حضرت، سبیکه مادر امام جواد علیه السلام می باشدکه پیامبر صلی الله علیه وآله از این بانوی مکرمه به نیکی یاد کرده است،[18]  ولی به عنوان همسر، مورخان تنها از «ام حبیبه» یاد کرده اند و اگر در برخی عبارات تاریخی آمده است که حضرت دو همسر دائم داشته اند،[19]  از هویت همسر دوم اطلاعی دردست نیست. ام حبیبه نیز در جریان ولایتعهدی به همسری امام علیه السلام درآمد. مأمون، با انگیزه ی خاص سیاسی، دخترش، ام حبیبه را به ازدواج امام علیه السلام در آورد، در حالی که دختر دیگرش ام الفضل را نیز بعدها به همسری امام جواد علیه السلام داد. شایان یادآوری است که ام حبیبه، به خانه امام رضا علیه السلام راه نیافت و شواهد تاریخی نیز حکایت ازآن داردکه ام حبیبه همچنان دوشیزه باقی ماند.[20] .


چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 1:39 عصر

امام رضا در خراسان، و موضعگیریهای او در مورد حکومت 

 

ماجرای شهادت جانسوز حضرت رضا

روایات متعدد و قرائن و شواهد بسیار، نشان می‏دهد که حضرت رضا علیه‏السلام به دستور مرموز مأمون و با حضور او به شهادت رسیده است، زیرا مأمون برای حفظ حکومت خود، آن حضرت را به خراسان آورده بود، ولی وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را از نظرات گوناگون دید، و دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت، موجب ضعف و تزلزل حکومت او می‏شود، و از سوی دیگر عباسیان و... مکرر در مورد ولایتعهدی حضرت رضا علیه‏السلام مأمون را تهدید می‏کنند و هشدار می‏دهند، تصمیم گرفت آن حضرت را از میان بردارد، ولی کاملا مراقب بود که این عمل به طور کاملا محرمانه و مرموز انجام گیرد، تا مسأله‏ی جدیدی برای حکومتش پیش نیاید، غافل از آنکه با این جنایت، زندگی دنیا و آخرتش را به آتش می‏کشاند. [1] .

در فرازی از حدیث لوح (که در مقدمه ذکر شد) آمده: «عفریتی مستکبر، آن حضرت را می‏کشد.» 

در زیارتنامه جامعه ائمه المؤمنین، به شهادت آن حضرت با زهر اشاره شده، آنجا که می‏خوانیم: 

و مسموم قد قطعت بجزع السم امعائه: 

«و بعضی از شما با زهر، مسموم شده و بر اثر جرعه‏های زهر، اعضای درونش قطعه قطعه گشته است.» [2] .

چگونگی شهادت آن حضرت نیز مختلف نقل شده، گویی دستهای مرموزی با شگردهای گوناگون خواسته‏اند، حقیقت شهادت آن حضرت کشف نگردد، و یا به گونه‏ای انحرافی نقل گردد، و مقصر اصلی شناخته نشود. ما در اینجا تنها نظر شما را به نظریه‏ی عالم بزرگ، شیخ مفید (وفات یافته در سال 413 ه. ق) جلب می‏کنیم: 

او در آغاز می‏نویسد: 

حضرت رضا علیه‏السلام در مورد انحراف و ناصافی فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل (که نقش و نفوذ بسیار در ارکان دولتی داشتند) به مأمون گوشزد می‏کرد، و او را از اینکه چشم و گوش بسته تسلیم گفتار آنها شود بر حذر می‏داشت، آنها کینه‏ی امام را بر دل گرفتند، و مأمون را بر ضد آن حضرت تحریک نمودند، و رأی مأمون را در مورد آن حضرت دگرگون ساختند، تا اینکه او را به تصمیم بر قتل امام رضا علیه‏السلام وادار کردند، به طوری که روزی حضرت رضا علیه‏السلام با مأمون غذایی خوردند، و حضرت بر اثر آن غذا بیمار شد، و مأمون خود را به بیماری زد (تا وانمود کند که دستی در کار نبوده بلکه آن غذا به طور طبیعی نامناسب بوده و هر دو را بیمار کرده است و همین موجب شهادت حضرت رضا علیه‏السلام گردید). 

سپس می‏نویسد: محمد بن علی بن حمزه، از منصور بن بشیر، از برادرش «عبدالله بن بشیر» روایت کرده که گفت: مأمون به من دستور داد، ناخنهای خود را بلند کنم، و این کار را برای خود، عادی نمایم، و برای کسی درازی ناخن خود را آشکار ننمایم، من نیز چنان کردم، سپس مرا خواست و چیزی به من داد که به تمر هندی، شباهت داشت، و به من گفت: این را به همه‏ی دو دست خود بمال، من چنان کردم، سپس برخاستم و مرا به حال خود گذارد، و نزد حضرت رضا علیه السلام رفته، گفت: حال شما چگونه است؟ 

حضرت فرمود: «امید بهبودی دارم.» 

مأمون گفت: من نیز بحمدلله امروز بهترم، آیا هیچ کدام از پرستاران و غلامان امروز نزد شما آمده‏اند؟ 

حضرت فرمود: نه. 

مأمون خشمگین شد، بر سر غلامانش فریاد کشید (که چرا به حال آن حضرت رسیدگی نکرده‏اند؟) 

سپس مأمون گفت: «هم اکنون آب انار بگیر و بخور که برای رفع این بیماری، چاره‏ای جز خوردن آن نیست.» 

عبدالله بشیر می‏گوید: مأمون به من گفت: برای ما انار بیاور، من چند عدد انار حاضر کردم، مأمون گفت با دست خود آن را بفشار، من فشردم، و مأمون آن آب انار فشرده را با دست خود به حضرت رضا علیه‏السلام خورانید، و همان سبب وفات آن حضرت شد، و از این ماجرا دو روز بیشتر نگذشت که آن حضرت وفات کرد. [3] .

همین روایت را شیخ صدوق (وفات یافته سال 381 ه. ق) نقل کرده، با این تفاوت که می‏گوید: آن انار، از درختی که در باغ خانه حضرت رضا علیه‏السلام وجود داشت بود، مأمون به حضرت رضا علیه‏السلام گفت: مقداری از آب این انار را بمکید، آن حضرت فرمود: «پس از رفتن امیرالمؤمنین (مأمون) می‏خورم.» 

مأمون گفت: نه به خدا سوگند، هم اکنون باید بخوری، و اگر نمی‏ترسیدم که معده‏ام مرطوب گردد، در مکیدن آن با شما شرکت می‏نمودم، امام علیه‏السلام ناگزیر اندکی از آب آن انار را مکید، و مأمون از نزدش بیرون رفت، من هنوز نماز عصر را نخوانده بودم که حضرت علیه‏السلام (بر اثر شدت درد معده) پنجاه بار برای قضای حاجت برخاست، و حالش در شب شدیدتر گردید و به شهادت رسید. [4] .

پی نوشته ها :

 [1] علامه‏ی مجلسی پس از گفتاری می‏گوید: حق همان رأی شیخ صدوق و شیخ مفید و علمای بزرگ دیگر است، که حضرت رضا (ع) بر اثر زهری که مأمون به او خورانید، به شهادت رسید. (بحار، ج 49، ص 313).

[2] مفاتیح الجنان.

[3] ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 260 و 261.

[4] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 240.


سه شنبه 92 دی 10 , ساعت 2:21 عصر

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه

ای کرامت به تو تمام، حسن!

وی گدای تو خاص و عام، حسن!

ای رسول و علی و فاطمه را

نام تو خوش ترین کلام، حسن!

قبر بی زائر تو کعبه? دل

حرمت مسجد الحرام، حسن!

این عجب نیست گر امام حسین

پیش پایت کند قیام، حسن!

پای تا فرق حُسن در حُسنی

که خدایت نهاده نام، حسن!

کعبه با آن جلال می گیرد

از مزار تو احترام، حسن!

کیستی تو کریم اهل البیت

کیستم من تو را غلام، حسن!

دوست دارم که در مدینه شبی

به مزارت دهم سلام، حسن!

زائر روضة البقیعم کن

سیدی، سیدی، امام، حسن!

با تو بودم کَرَم کن و مگذار

بی تو عمرم شود تمام، حسن!

خاک ذریه? رسولم کن

جان زهرا قسم، قبولم کن

تو به اجداد خویشتن پدری

تو به شخص پیامبر پسری

تو عزیز دل سه معصومی

تو دو دریای نور را گهری

تو ز سر تا به پا امام علی

تو ز پا تا به سر پیامبری

تو امامی امام صبر و رضا

تو ولیِ خدای دادگری

تو غریب همیشه در وطنی

تو امام شهید در صفری

تربت بی چراغ تو گوید

کز شه کربلا غریب تری

تو بزرگ شباب اهل بهشت

تو به پیران راه راهبری

به خداوندگار صبر قسم

که تو در صبر صاحب ظفری

تو جگر پاره? رسول خدا

تو به زهرا ستارة سحری

جگر پاره پاره ات گوید

که تو از دست یار خون جگری

صبر تو از قیام سخت تر است

شاهدم لخته لختة جگر است

ای سلام خدا به جان و تنت

ای همه حُسن در رخ حَسنت

تو سپهر و ستاره زخم دلت

تو چراغی و داغ، انجمنت

پیکرت همچو شمع سوخته ای

آب شد در درون پیرهنت

پاره های جگر برون می ریخت

با دل پاره پاره از دهنت

ماهی بحر بر تو می گرید

که غریبی هماره در وطنت

جگر اهل بیت می سوزد

تا قیامت به یاد سوختنت

گه جفا در جواب مهر و وفا

گاه دشنام پاسخ سخنت

عوض آب، زهر کینه به کام

جای گل، ریخت تیر بر بدنت

تیرها بر تو گریه می کردند

اشکشان بود جاری از کفنت

باور هیچ کس نبود نبود

که جسارت شود چنین به تنت

تیر دشمن به زخم تازه? تو

گشت شرمنده از جنازه? تو

ای مه و آفتاب زوّارت

ای همه خلق سر به دیوارت

جگر سوخته چراغ بقیع

چشم ها جای پای زوّارت

کاش چون شمع تا سحر می سوخت

دل ما در دل شب تارت

پدر و مادرم فدایت باد

که ز هر کس رسید آزارت

زهرخند مغیره می زد زخم

همچو شمشیر بر دل زارت

به تو می گریم ای غریب وطن

که تو را کشت عاقبت یارت

جگر پاره پاره ات باشد

قصة غصه های بسیارت

سوز آن سیلی ای که زهرا خورد

بود عمری به ماه رخسارت

گل باغ دل علی ، به چه جرم

در جگر رفت این همه خارت

چشم "میثم" هماره ریزد اشک

بر تو و بر دو چشم خونبارت

عمر، جان دادن تو بود حسن

یار هم دشمن تو بود حسن

استاد سازگار


سه شنبه 92 دی 10 , ساعت 2:13 عصر

دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است
تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟
رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب
فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب
مکن اى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
سیماى جهان، غرقه خون دل «یاسر»
در سوگ رسول اللّه اعظم شده امشب
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
شده دریاى دیده در عزایش موج زن امشب
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه زنو ماه محرّم شده امشب
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
آهنگ سرشکم، که رسد بر لب مژگان
با این دل سودا زده همدم شده امشب
رحلت پیامبر اکرم(ص) تسلیت باد
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
پیغمبر اکرم ز عالم دیده بسته
على خورد خون جگر زهرا کند پدر پدر
بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب
  
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
روز عزاى رحمه للعالمین است
آغاز غربت امیرالمومنین است
در مرگ پیغمبر بودن خون قلب الش
بانگ اذان دیگر نیاید از بلاش
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
روح هستی در میان بستر است
لحظه های اخر پیغمبر است
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
28 صفر رحلت پیغام دار آخرین، خاتم نبوت را نگین، حضرت رسول واپسین، عینیت قرآن کریم، حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله بر مسلمانان جهان تسلیت باد.
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
سالروز رحلت پیامبر مهربانی و رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) تسلیت باد
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر،
 شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم.
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
فقدان رسولان، پشت اهالی ایمان را می شکند و عشق را داغدار می کند
رحلت رسول اعظم اسلام تسلیت باد!
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
به گلها بگویید به اشک ژاله، رخ بشویند و بلبلان را به نوحه خوانی بخوانید 
که پیامبر باران، امشب دیگر نمی خندد.
رحلت پیامبر اکرم تسلیت باد
.
اس ام اس رحلت رسول اکرم
.
خورشید عشق را، ره شام و زوال نیست
بر هر دلی که تافت، در آن دل ضلال نیست
در آسمان دلبری و آستان عشق
نور جمال دلبر ما را مثال نیست

سه شنبه 92 دی 10 , ساعت 2:12 عصر

در باب فضائل حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: حق تعالی من و امیر المومنین را از یک نور خلق کرده و از برای ما دو نام از نام های خویش را اشتقاق کرد. پس خداوند صاحب عرش محمود است و من محمدم و حق تعالی علی اعلی است و امیر المومنین علی علیه السلام است.

حضرت محمد(ص)

در باب کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام :
یکی از غلامان امام حسن مجتبی در حق آن حضرت خیانتی کرد که مستوجب عقوبت شد.حضرت خواست که او را تادیب کند.غلام آیه ای خواند:(والکاظمین الغیظ) حضرت فرمودند: « خشم خود را فرو خوردم» غلام گفت : (والعافین عن الناس) حضرت فرمودند : « از گناه تو در گذشتم . » غلام گفت : (والله یحب المحسنین). حضرت فرمودند : « تو را آزاد کردم و دو برابر آنچه بیشتر از من می یافتی ، برای تو مقرر گرداندیم. »

امام حسن(ع)

در باب زیارت امام رضا علیه السلام :
پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: « در آینده پاره ای از تن من در دیار خراسان به خاک سپرده می شود که هر مومنی آن حضرت را زیارت کند ، خداوند عزوجل بهشت را بر وی واجب و آتش را بر بدنش حرام می گرداند. »

امام رضا(ع)

 


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه