ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی
ای دادرس روز معاد ادکنی
ای گشته زفرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ادرکنی
دلها زقدم دوست شاد است امشب
سیراب زچشمه ی مراد است امشب
بشگفته تقی شکوفه ی باغ رضا
فرخنده ولادت جواد است امشب
ای روضه ی رضوان رضا ادرکنی
سرحلقه ی خوبان خدا ادرکنی
درجود و کرم نیامده در عالم
دستی به کریمی شما ادرکنی
یا حجت برحق خدا ادرکنی
محبوب تمام اولیا ادرکنی
ای آنکه به برکت قدومت هستی
دلداده حضرت رضا ادرکنی
این کودک نازنین امیر دلهاست
او باب مراد است و جواد ابن الرضاست
از آمدن او به محمد سوگند
خوشحال تر از امام هشتم زهراست
هر کس به زمانه سر سپارد به جواد
کار دو جهان وا بگذارد به جواد
از ساحت ثامن الحجج فیض برد
از بسکه رضا علاقه دارد به جواد
شب تولد دریای جـود و احسان است
رسد به گوش سماواتیان ، سرود جواد
قدم به عرشه ی زین براق نور نهاد
به سوی حضرت سبحان بود صعود جواد
* * * * * * * * میلاد امام جواد علیه السلام مبارک باد * * * * * * * *
ولادت با سعادت امام جواد الائمه علیه السلام،
فرزند برومند آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد . . .
امام جواد علیه السلام:
مؤمن به سه ویژگی نیاز دارد:
توفیق از جانب خدا، واعظی از درون و پذیرش نصحیت از ناصحین.
امام جواد علیه السلام می فرمایند:
عزتمندی مؤمن در بی نیازی او از مردم است.
امام جواد علیه السلام:
امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده خداوند هستند، پس هر که آن دو را یاری کند، عزیز می شود، و هر که آن دو را وانهد خار می شود.
امام جواد علیه السلام:
سه چیز است که در اثر آن، بنده به مقام رضوان الهی می رسد:
استغفار فراوان، فروتنی و زیاد صدقه دادن.
امام جواد علیه السلام:
افزونی نعمت از جانب خداوند بریده نشود تا شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.
امام جواد علیه السلام:
افزونی نعمت از جانب خداوند بریده نشود تا شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.
امام جواد علیه السلام:
عزتمندی مؤمن در بی نیازی او از مردم است.
ولادت جواد الائمه علیه السلام برشما مبارک باد
برخیز به شادى، گه برخاستن است
چون شادى امشب ز گنه تاختن است
امشب شب میلاد تقى هست و شب
عیدى ز جواد و اهل بیت خواستن است
خوش باش که قلب شیعه شاد است امشب
کار همه بر وفق مراد است امشب
درهاى بهشت آرزو باز شده است
چون شام ولادت جواد است امشب
میلاد تقى نهم امام است امروز
در کشور جود، بار عام است امروز
تبریک فرشتگان به درگاه رضا
هم در صلوات است و سلام است امروز
امشب رضویون همه شادند
دل در حرم رضا نهادند همه
عیدى ولادت از پدر مى گیرند
خشنود ز مقدم جوادند همه
می دهد عیدی رضا(ع) بر شیعیان و دوستانش
جشنی از بهر پسر، شاه خراسان دارد امشب
آفتابی امشب از بیت رضا سر میزند
کودکی لبخند در دامان مادر میزند
آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را
و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند
میلادامام جواد علیه السلام مبارک
شد باز به روی خلق، باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات
آسمان معرفت ، گنج سخا ، دریای جود
شهر فضل و دانش و بخشش بیاید در وجود
در شب میلاد مسعود شه خوبان جواد
حق به روی عالم و آدم در رحمت گشود
امام جواد آن شه ملک بود
که بد عالم علم غیب و شهود
ز تقوی «تقی» بود آن نور پاک
ز بخشش «جواد» آن مه تابنک
ابوجعفر آن رهبر انس و جان
فروغ خدا از جمالش عیان
پیشوای اهل ایمان مرکز تقوا تقی
مقتدای اهل ایقان کعبه دل هاستی
با شکوه مرتضی فرزند دلبند رضا
قرة العین نبی نور دل زهراستی
میدانیم که یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه ما، بعد فرهنگی آن است. این پیشوایان بزرگ هر کدام در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته در مکتب خویش شاگردانی تربیت میکردند و علوم و دانشهای خود را توسط آنان در جامعه منتشر میکردند
اما شرائط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقر-علیه السلام-و امام صادق-علیه السلام- (به شرحی که در سیره آنان نوشتیم) شرائط اجتماعی مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق-علیه السلام-بالغ بر چهار هزار نفر میشد، ولی از دوره امام جواد تا امام عسکری-علیه السلام-به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و از ایننظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبتبه زمان حضرت صادق-علیه السلام-کاهش بسیار چشمگیری را نشان میدهد. بنابر این اگر میخوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جواد-علیه السلام-قریب صد و ده نفر بودهاند (1) و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده (2) ، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل سیاسی بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق دانشمندان بیش از بیست و پنجسال عمر نکرد!
در عین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههای درخشان و شخصیتهای برجستهای مانند: علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه علمی و فقهی وزنه خاصی به شمار میرفتند، و برخی دارای تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جواد-علیه السلام-تنها در محدثان شیعه خلاصه نمیشوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادی» احادیثی با سند خود از آن حضرت نقل کرده است (3). همچنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذی» در کتاب «معالم العترة الطاهرة» (4) و مؤلفانی نیز مانند: ابو بکر احمد بن ثابت، ابو اسحاق ثعلبی، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتی از آن حضرت نقل کردهاند (5).
______________________________
1) شیخ طوسی، رجال، الطبعة الاولی، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1381 ه. ق، ص 397-409. مؤلف «مسند الامام الجواد» تعداد یاران و شاگردان امام جواد را 121 نفر میداند (عطاردی، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا-علیه السلام-، 1410 ه. ق) و قزوینی آنها را جمعا 257 نفر میداند (قزوینی، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد الی اللحد، الطبعة الاولی، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق)
2) آقای عطاردی در مسند الامام الجواد با احصائی که کرده مجموع احادیث منقول از پیشوای نهم را در زمینههای مختلف فقهی، عقیدتی، اخلاقی، و... ، تعداد مذکور در فوق ضبط کرده است.
3) تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتاب العربی، ج 3، ص 54 و 55.
4) امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403 ه. ق، ج 2، ص 35.
5) ابن شهراشوب، قم، المطبعة العلمیة، ج 4، ص 384.
حجةالاسلام عبدالکریم پاک نیا
پیشواى نهم شیعیان حضرت امام محمد تقى (ع) نخستین رهبر الهى است که در میان امامان شیعه در خردسالى مسؤولیت مقام رفیع امامت را عهدهدار گردید.
آن گرامى در سال 203 قمرى و در سن هفت سالگى بعد از شهادت پدر بزرگوارش این مسؤولیت را پذیرفته و عملاً به هدایت و ارشاد مردم پرداخت.
در آن هنگام برخى این سؤال را مطرح مىکردند که آیا مىتوان رهبرى جامعه را به یک کودک هفت ساله سپرد؟ آیا یک کودک هفت ساله مدیریت، دوراندیشى و درایت یک مرد کامل را دارد؟
از منظر باورهاى شیعه که موضوع امامت را یک موهبت الهى مىداند، پاسخ این پرسش روشن است، چرا که از این دیدگاه خداوند متعال هر کسى را که شایسته این مقام بداند، به منصب پیشوایى امت بر مىگزیند؛ حتى اگر در سنین کودکى باشد. مقیاس سن بالا، گرچه در میان مردم مقیاسى براى رسیدن به کمال محسوب مىشود، اما در بینش وحیانى قرآن ممکن است یک فرد در سن کودکى فضائل و کمالات و شرائط رهبرى جامعه را دارا باشد و امتیازات ویژهاى را که لازمه رهبرى و امامت و نبوت است در او موجود باشد و خداوند متعال موهبت رسالت و امامت را به او عنایت کند و اطاعت از وى را بر مردم واجب و لازم گرداند.
البته خداوند متعال از این طریق مىخواهد به مردم بفهماند که مقام نبوت و امامت، که تداوم راه نبوت است، همانند منصبهاى معمولى نیست که با زمینهها و شرایط عادى انجام پذیرد، بلکه مقام معنوى نبوت و امامت مافوق این مناصب بوده و زمینهها و شرایط ویژهاى مىطلبد.
در عصرى که زمینه امامت پیشواى نهم فراهم آمده بود و آن حضرت در دوران کودکى این منصب آسمانى را عهدهدار گردید، از این دست سؤالات زیاد مطرح مىشد و پاسخهاى مناسب نیز ارائه مىگردید. به همین دلیل چون مسئله تقریباً در زمان امام جواد(ع) حل شده تلقى شده بود، دیگر در مورد امام هادى(ع) که در سن 8 سالگى و امام زمان (ع) که در 5 سالگى به امامت رسیدند، این پرسشها تکرار نگردید.
نقل یکى از روایاتى که در این زمینه وارد شده است، در اینجا مناسب مىنماید:
روزى یکى از شیعیان در محضر امام رضا(ع) پرسید: مولاى من! اگر خداى ناکرده براى وجود مقدس شما حادثهاى پیش آید، به چه کسى رجوع کنیم؟ امام رضا(ع) با کمال صراحت فرمودند: به پسرم ابوجعفر (امام جواد(ع)). آن مرد از شنیدن این سخن تعجب کرد، چرا که امام نهم (ع) کودکى بیش نبود و آن مرد وى را کم سن و سال دید. امام رضا(ع) از سیماى متعجب و نگاههاى تردیدآمیز او، اندیشه ناباورانهاش را دریافت و به او فرمود: اى مرد! خداى سبحان عیسى بن مریم (ع) را به عنوان پیامبر و فرستاده خود برگزید و او را صاحب شریعت معرفى کرد، در حالى که خیلى کوچکتر از فرزندم ابوجعفر بود.(1)
امام هشتم (ع) براى اثبات امامت حضرت جواد(ع) و پاسخ به شبهات طرح شده، گاه از آیات قرآن و دلایل تاریخى بهره مىگرفت و گاهى نیز از تفضلات الهى و تأییدات غیبى استفاده مىکرد.
در این رابطه حسن بن جهم مىگوید: در حضور امام هشتم(ع) نشسته بودم که فرزند خردسالش را صدا کرد. آن سلاله پاک نبوى نیز در پاسخ به نداى پدر به جمع ما پیوست. امام رضا(ع) لباس آن کودک را کنار زده و به من فرمود: میان دو شانهاش را بنگر! چون به میان دو کتف او نگاه کردم، چشمم به یکى از شانههایش به مهر امامت افتاد که در میان گوشت بدن قرار داشت. فرمود: آیا این مهر امامت را مىبینى؟ شبیه همین در روى شانه پدرم نیز وجود داشت.(2)
نوجوانى در قلّه رفیع دانش
امام نهم(ع) در مقام رهبرى امت اسلام، به عنوان الگوى دانشمندان جوان چنان در عرصه علم و دانش درخشید که دوست و دشمن را به تعجب و شگفتى واداشت. گفتگوها، مناظرات،پاسخ به شبهات عصر، گفتارهاى حکیمانه و خطابههاى آن گرامى، گواه روشنى بر این مدعاست.
على بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که: بعد از شهادت امام هشتم(ع) ما به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آنگاه به محضر امام جواد (ع) رفتیم. بسیارى از شیعیان نیز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد(ع) را زیارت کنند. عبد اللّه بن موسى عموى حضرت جواد(ع) که پیرمرد بزرگوارى بود و در پیشانىاش آثار عبادت دیده مىشد، به آنجا آمد و به امام (ع) احترام فراوانى کرده و وسط پیشانى حضرت را بوسید.
امام نهم برجایگاه خویش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همدیگر نگاه مىکردند که آیا این نوجوان مىتواند از عهده مشکلات دینى و اجتماعى مردم در جایگاه رهبرى و امامت آنان برآید؟! مردى از میان جمع بلند شده از عبداللّه بن موسى، عموى امام جواد(ع) پرسید: حکم مردى که با چهارپایى آمیزش نموده است چیست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راستاش به او حد مىزنند.
امام جواد(ع) با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبداللّه بن موسى فرمود: عموجان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلى کار سخت و بزرگى است که در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیرى و پروردگار متعال بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهى به مردم فتوا دادى؟ عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت ـ که درود خدا بر او باد ـ این گونه پاسخ نداده است؟!
امام جواد(ع) فرمود: از پدرم پرسیدند: مردى قبر زنى را نبش کرده و با او درآمیخته است، حکم این مرد فاجر چیست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر دست راست او را قطع مىکنند و حد زنا بر او جارى مىگردد، چرا که حرمت مرده مسلمان همانند زنده اوست.
عبداللّه بن موسى گفت: راست گفتى سرورم! من استغفار مىکنم.
مردم حاضر، از این گفت و شنود علمى شگفت زده شدند و گفتند: اى آقاى ما! آیا اجازه مىفرمایى مسائل و مشکلات خودمان را از محضرتان بپرسیم؟
امام جواد(ع) فرمود: بلى. آنان سىهزار مسئله پرسیدند و امام جواد(ع) بدون درنگ و اطمینان کامل همه را پاسخ گفت. این گفتگوى علمى در نه سالگى حضرت رخ داد.(3)
امام جواد(ع) در سنین نوجوانى عالمترین و آگاهترین دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزدیک به حضورش شتافته و پاسخ مشکلات علمى خود را از او دریافت مىکردند.
اینک نظر برخى از دانشمندان مخالف و موافق را در این زمینه باهم مىخوانیم:
ابن حجر هیثمى در کتاب الصوائق المحرقه مىگوید: مأمون او را به دامادى انتخاب کرد، زیرا با وجود کمى سن، از نظر علم و آگاهى و حلم بر همه دانشمندان برترى داشت.
شبلنجى در نورالابصار آورده است: مأمون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود سن اندک، فضل و علم و کمال خود را نشان داده و برهان عظمت خود را آشکار ساخت.
جاحظ معتزلى که از مخالفان خاندان على(ع) بود، به این حقیقت اعتراف کرده است که: امام جواد(ع) در شمار ده تن از «طالبیان» است که هر یک از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاک نهادند و هیچ یک از خاندانهاى عرب داراى نسب شریفى همانند امامان شیعه نیست.(4)
فتال نیشابورى نیز مىگوید: مأمون شیفته او شد، چون مشاهده کرد که آن حضرت با سن کم خود، از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلى، به چنان رتبه والایى رسیده که هیچ یک از بزرگان علمى آن روزگار بدان پایه نرسیدهاند.(5)
امام محمد تقى(ع) خود نیز گاهى به علم و دانشى که خداوند ارزانىاش داشته بود، اشاره کرده و مىفرمود: «منم محمد فرزند رضا! منم جواد! منم دانا به نسبهاى مردم در صلبها، من داناترین کس هستم که رازهاى ظاهرى و باطنى شما را مىدانم و از آنچه که به سوىاش روانه هستید آگاهم! این علمى است که خداوند متعال قبل از آفرینش تمامى مخلوقات جهان به ما خانواده عنایت کرده است. این دانش سرشار تا پایان جهان و بعد از فانى شدن آسمانها و زمینها نیز باقى خواهد ماند.
اگر غلبه اهل باطل و حکومت ناحق گمراهان و هجوم اهل شک و تردید نبود، هر آینه سخنى مىگفتم که همه اهل جهان از گذشتهگان و آیندهگان ناباورانه انگشت حیرت به دهان مىگرفتند.»
سپس دست مبارک خود را بر دهان گذاشته و فرمود: «یا محمّد اصمت کما صمت آباؤک من قبل؛ اى محمد خاموش باش! همچنانکه پدرانت قبل از تو سکوت را برگزیدهاند.»(6)
امام نهم در سن کودکى به امامت رسید و دانش سرشار آن گرامى دوست و دشمن را به حیرت و شگفتى واداشت. بر جوانان مسلمان و مشتاق اهل بیت (ع) شایسته است که از فرصت جوانى بهره گرفته و در جستجوى دانش با تمام وجود تلاش کنند و رهنمودهاى آن امام عزیز در زمینه علم و دانش را چراغ راه خویش قرار دهند. در اینجا به برخى از رهنمودهاى آن حضرت در این زمینه مىپردازیم:
جوانان در عرصه تفکر و کسب دانش
جوانان بر اساس طبیعتى که دارند، براى آشنایى با افکار و اندیشههاى متفاوت علاقه شدیدى از خود نشان مىدهند. آنان دوست دارند اندیشههاى نو و متفاوت را بشناسند و از میان آنها آنچه را که به نظر خود بهتر و کارآمدتر تشخیص مىدهند انتخاب کنند.
امام على(ع) فرمودند: «انما قلب الحدث کالارض الخالیة ما القى فیها من شىءٍ قبلته؛(7) دل نوجوان همانند زمین خالى(آماده و مستعد) است و هر اندیشهاى که در آن القاء شود، مىپذیرد.»
بذر دانش یکى از مهمترین سرمایههایى است که مىتوان در دل جوان کاشت و آن را بارور نمود. امام جواد(ع) در پیامى اهمیت علم و دانش را این گونه بیان مىکند: «علیکم بطلب العلم فانّ طلبه فریضةٌ و البحث عنه نافلةٌ و هو صلةٌ بین الاخوان و دلیلٌ على المروّة و تحفةٌ فى المجالس و صاحبٌ فى السّقر و انسٌ فى الغربة؛(8) بر شما باد کسب دانش! چرا که آن براى همه لازم است و سخن از علم و بررسى آن امرى مطلوب( و دوست داشتنى) است. برادران (دینى) را به هم پیوند مىدهد و نشانه (شخصیت والا و) جوانمردى، تحفه مناسبى براى مجالس، دوست و همراه در سفر و مونس غربت و تنهائى است.»
از منظر امام جواد(ع) شایسته است که یک جوان مسلمان به علم و دانش روى آورد و آن را به عنوان مونس و یار مناسب براى خود برگزیند، دوستان خود را بر اساس بینش و دانش انتخاب کند و شخصیت اجتماعى خود را به وسیله دانش و علم مشخص سازد، براى مجالس و دیدار دیگران علم هدیه برد و در تنهایى و غربت و سفر، علم و دانش را بهترین همسفر و مونس خود بداند، چرا که علم و دانش، سرچشمه تمام کمالات و ریشه همه پیشرفتهاست. پیشواى نهم، علم را دو قسمت کرده و مىفرمود: علم و دانش دو نوع است: علمى که در وجود خود انسان ریشه دارد و علمى که از دیگران مىشنود و یاد مىگیرد. اگر علم اکتسابى با علم فطرى هماهنگ نباشد، سودى نخواهد داشت. هر کس لذت حکمت را بشناسد و طعم شیرین آن را بچشد، از پىگیرى آن آرام نخواهد نشست. زیبایى واقعى در زبان (و گفتار نیک) است و کمال راستین در داشتن عقل.»(9)
امام محمد تقى(ع) علم و دانش را یکى از مهمترین عوامل پیروزى و رسیدن به کمالات معرفى مىکرد و به انسانهاى کمال خواه و حقیقت طلب توصیه مىنمود که در راه رسیدن به آرزوهاى مشروع و موقعیتهاى عالى دنیوى و اخروى از این نیروى کارآمد بهره لازم را بگیرند. آن گرامى مىفرمود: «أربع خصالٍ تعین المرء على العمل: الصّحة والغنى و العلم و التّوفیقٌ؛(10)چهار عامل موجب دست یابى انسان به اعمال (صالح و نیک) است: سلامتى، توانگرى، دانش و توفیق(خداوندى)».
با توجه به سخنان آموزنده امام جواد(ع) در عرصه علم و دانش بر همگان و از جمله جوانان لازم است از فرصت جوانى بهره گرفته و خود را به این خصلت زیباى انسانى بیارایند و کسب معرفت و علم را سرلوحه برنامههاى زندگى خود قرار دهند.
-
علم بال است مرغ جانت را علم دل را بجاى جان باشد علم نور است و جهل تاریکى علم روى تو را به راه آرد علم را دزد برد نتواند نه به میل زمان خراب شود نه به سیل زمین درآب شود
-
بر سپهر او برد روانت را سربى علم بدگمان باشد علم، راهت برد به تاریکى با چراغت به پیشگاه آرد به اجل نیز مرد نتواند نه به سیل زمین درآب شود نه به سیل زمین درآب شود
گفتار اندیشمندان
یک جوان شایسته و هدفمند بر اساس اندیشهها و عواطف خود ممکن است به سوى برخى صاحبنظران و اندیشمندان، متمایل شود، به جلسات آنان برود، به سخنرانىهایشان گوش فرا دهد و حرفهایشان را بشنود و بپذیرد.
اما در این میان پیروى از گفتههاى آنان، اگر بر اساس حق نباشد، ممکن است انسان را به سوى باطل و راههاى انحرافى سوق دهد. بنابراین بر یک جوان مسلمان و متعهد زیبنده است که تمایلات خود و گفتههاى دیگران را بر اساس اندیشههاى صحیح و عقلانى بسنجد و راه خود را با معیار حقیقت انتخاب کند. امام جواد(ع) در این زمینه رهنمود راهگشایى براى همگان دارد. آن گرامى مىفرماید:
«من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان النّاطق یؤدّى عن اللّه عزّ و جلّ فقد عبد اللّه و ان کان النّاطق یؤدّى عن الشّیطان فقد عبد الشیطان؛(11) هر کس به گفتار گویندهاى گوش فرا دهد، او را پرستش کرده است، اگر ناطق از خداى مىگوید، شنونده خدا را عبادت کرده و اگر از شیطان بگوید، شنونده نیز به پرستش شیطان پرداخته است.»
در اینجا مناسب است که به حکایتى از یک جوان که در راه کسب علم و دانش تلاش نموده و خود را به مقامات عالیه کمال رسانده اشارهاى داشته باشیم. چنین حکایاتى این پیام را به ما مىدهند که اگر جوانان درباره کسب علم و دانش تلاش کنند مىتوانند سرآمد باشند و بر بزرگترها نیز پیشى گیرند.
دانشمند نوجوان
هنگامى که عمربن عبدالعزیز به خلافت رسید، مردم از اطراف و اکناف گروه گروه، براى عرض تبریک به مرکز خلافت آمده و به حضورش مىرسیدند. روزى جمعى از اهل حجاز به همین منظور بر او وارد شدند. خلیفه بعد از دیدار ابتدایى متوجه شد که پسر بچهاى آماده است تا از میان آن جمع سخن بگوید.
خطاب به او گفت: بچه! برو کنار تا یکى بزرگتر از تو صحبت کند پسر نوجوان فوراً گفت: اى خلیفه! اگر بزرگسالى میزان است، پس چرا شما بر مسند خلافت قرار گرفتهاید؟ با اینکه بزرگتر از شما هم افرادى اینجا هستند؟!
عمر بن عبدالعزیز از تیزهوشى و حاضر جوابى او متعجب شده و گفت: راست مىگویى و حق با توست. اکنون حرف دلت را بزن! آن نوجوان هوشمند گفت: اى امیر! از راه دور آمدهایم تا به شما تبریک بگوییم و منظورمان از این عمل، شکر الهى است که مثل شما خلیفه خوبى را به مردم عطا کرده است، وگرنه مجبور نبودیم به این سفر بیاییم، زیرا نه از تو مىترسیم و نه طمعى داریم. امّا اینکه از تو نمىترسیم براى این است که تو اهل ظلم و ستم بر مردم نیستى و علت اینکه طمع نداریم این است که ما از هر جهت در رفاه و نعمت هستیم.
وقتى سخن آن نوجوان تمام شد، خلیفه از او درخواست کرد که وى را موعظه کند.
او نیز گفت: اى خلیفه! دو چیز زمامداران را مغرور مىکند: اول، حلم خداوند و دوم، مدح و چاپلوسى اشخاص از آنها. خیلى مواظب باش که از آنان نباشى، زیرا که اگر از آن عده شدى، لغزش پیدا مىکنى و در زمره گروهى قرار مىگیرى که خداوند متعال در حق آنان فرمود: «ولاتکونوا کالّذین قالوا سمعنا و هم لایسمعون؛(12) از آن افراد نباشید که ادّعاى شنیدن مىکنند با اینکه نمىشنوند.»
در پایان: خلیفه از سن و سال او پرسید و معلوم شد که بیش از دوازده سال ندارد. آنگاه خلیفه او را تحسین کرده و در مورد وى و عظمت علم و دانش او شعرى خواند که:
-
تَعَلّم فَلَیسَ المَرءُ یولَدُ عالِماً فَانَّ کَبیرَ القَومٍ لاعِلمَ عِندَه صَغیرٌ اذا التَفَتَ عَلَیهِ المَحافِلُ
-
وَ لَیسَ أخو عِلمٍ کَمَن هُوَ جاهِلٌ صَغیرٌ اذا التَفَتَ عَلَیهِ المَحافِلُ صَغیرٌ اذا التَفَتَ عَلَیهِ المَحافِلُ
«دانش بیاموز، که آدمیزاد دانشمند به دنیا نمىآید و هیچ گاه دانا با نادان هم رتبه نیست. بزرگ قوم، هرگاه دانش نداشته باشد، در مجالس و محافل، کوچک و خوار دیده مىشود.»
پیامک ( اس ام اس ) ولادت حضرت جوادالأئمّة علیهم السلام |
برخیز به شادى، گه برخاستن است
چون شادى امشب ز گنه تاختن است
امشب شب میلاد تقى هست و شب
عیدى ز جواد و اهل بیت خواستن است
خوش باش که قلب شیعه شاد است امشب
کار همه بر وفق مراد است امشب
درهاى بهشت آرزو باز شده است
چون شام ولادت جواد است امشب
میلاد تقى نهم امام است امروز
در کشور جود، بار عام است امروز
تبریک فرشتگان به درگاه رضا
هم در صلوات است و سلام است امروز
امشب رضویون همه شادند
دل در حرم رضا نهادند همه
عیدى ولادت از پدر مى گیرند
خشنود ز مقدم جوادند همه
می دهد عیدی رضا(ع) بر شیعیان و دوستانش
جشنی از بهر پسر، شاه خراسان دارد امشب
میلادامام جواد(ع) مبارک
آفتابی امشب از بیت رضا سر میزند
کودکی لبخند در دامان مادر میزند
آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را
و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند
میلادامام جواد(ع) مبارک
شد باز به روی خلق، باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات
آسمان معرفت ، گنج سخا ، دریای جود
شهر فضل و دانش و بخشش بیاید در وجود
در شب میلاد مسعود شه خوبان جواد
حق به روی عالم و آدم در رحمت گشود
امام جواد آن شه ملک بود
که بود عالم علم غیب و شهود
ز تقوی «تقی» بود آن نور پاک
ز بخشش «جواد» آن مه تابناک
ابوجعفر آن رهبر انس و جان
فروغ خدا از جمالش عیان
پیشوای اهل ایمان مرکز تقوا تقی
مقتدای اهل ایقان کعبه دل هاستی
با شکوه مرتضی فرزند دلبند رضا
قرة العین نبی نور دل زهراستی
ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی
ای دادرس روز معاد ادرکنی
ای گشته زفرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ادرکنی
دلها زقدم دوست شاد است امشب
سیراب زچشمه ی مراد است امشب
بشگفته تقی شکوفه ی باغ رضا
فرخنده ولادت جواد است امشب
ای روضه ی رضوان رضا ادرکنی
سرحلقه ی خوبان خدا ادرکنی
درجود و کرم نیامده در عالم
دستی به کریمی شما ادرکنی
ای حجت برحق خدا ادرکنی
محبوب تمام اولیا ادرکنی
ای آنکه به برکت قدومت هستی
دلداده حضرت رضا ادرکنی
این کودک نازنین امیر دلهاست
او باب مراد است و جواد ابن الرضاست
از آمدن او به محمد سوگند
خوشحال تر از امام هشتم زهراست
هر کس به زمانه سر سپارد به جواد
کار دو جهان وا بگذارد به جواد
از ساحت ثامن الحجج فیض برد
از بسکه رضا علاقه دارد به جواد
شب تولد دریای جـود و احسان است
رسد به گوش سماواتیان ، سرود جواد
قدم به عرشه ی زین براق نور نهاد
به سوی حضرت سبحان بود صعود جواد
امام جواد(ع): مؤمن به سه ویژگی نیاز دارد:
توفیق از جانب خدا، واعظی از درون و پذیرش نصحیت از ناصحین.
ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد
امام جواد(ع) می فرمایند: عزتمندی مؤمن در بی نیازی او از مردم است.
ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد
امام جواد(ع): امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده خداوند هستند،
پس هر که آن دو را یاری کند، عزیز می شود، و هر که آن دو را وانهد خار می شود.
ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد
امام جواد(ع): سه چیز است که در اثر آن، بنده به مقام رضوان الهی می رسد:
استغفار فراوان، فروتنی و زیاد صدقه دادن.
ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد
امام جواد(ع): افزونی نعمت از جانب خداوند بریده نشود تا شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.
ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد