صدایش میکنم هرشب ز تاریکی
نداردقلب من صبر ایوب و فراموشی
بیاد عشقم دلم تنهاترین است
گلم قلب من عاشقترین است
فراموشی برایم نقطه کور
نباش گر بری منزل می شود گور
شبا بر چهره ام غم ها ببینی
گذشته هاروگرتوهم یادی بگیری
به این روز عزیزو ماتم و غم
تمام دنیای قلبم تویی و بعد تو غم
منم در آسمان آن تک ستاره
تو خورشیدی و درروزی چله چاره
اگر قلبم گرفتار کسی بود
نگو عشقم فقط بازیچه ای بود
فراموشم بکن هرچند که سخت است
تو خوش باشی وهمه دنیا قشنگ است
خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیر الدین مشهور به محقق طوسی؛ حکیم و دانشمند بزرگ جهان در سال 597 هجری در شهر طوس دیده به جهان گشود. این محقق گرانقدر جهان تشیع؛ در زمان هلاکوخان به وزارت رسید و در همان رصدخانه مراغه را با بیش از 12 دستگاه و ابزار نجومی جدید؛ با ابتکار خود ساخت که از شاهکارهای مراکز علمی جهان در قرون وسطی بود. بعدها تیکوبراهه منجم هلندی با تقلید از او رصدخانه اوزانین برگ را برپا نمود.
خواجه حدود 80 کتاب و رساله در ریاضیات؛ نجوم؛ فلسفه؛ تفسیر و مسایل اجتماعی نوشت و از کارهای معروف او در علوم؛ وضع مثلثات و قضایای هندسه کروی؛ تفهیم بی نهایت کوچک ها و تکمیل نظریه ارشمیدس است.
علامه حلی(شاگرد وی) از او به عنوان استاد بشریت یاد میکند- جورج ساتن وی را بزرگترین ریاضیدان اسلام به شمار می آورد و بروکلمن آلمانی می گوید وی از مشهورترین دانشمندان قرن هفتم و برترین مولفان این قرن به طور مطلق است. جامعه علمی جهان به پاس خدمات و تلاشهای این دانشمند بزرگ در علم ریاضی و نجوم نامش را بر کره ماه ثبت نمود.
این حکیم الهی سرانجام در سال 672 هجری در شهر مقدس کاظمین در گذشت. بنابر وصیت خودش او را در پایین پای دو معصوم دفن کردند و برمزارش نوشتند : و کلبهم باسطٌ ذراعیه بالوصید
|
|||||||
*******************************
?? ? تورامن چشم درراهم ... شعرسبز انتظار ???
?•*♥*•?چقدر خوبه یاد بگیریم که ......( لطفا همه شرکت کنند ) ?•*♥*•? *******************************
*******************************
گرچه گذر زمان فرصت مهرورزیدن را دریغ نمی کند
اما مرگ را استثنائی نیست
فرصت ها را برای مهرورزی دریابیم
******************************* کلیک کنید هرشب با شما در جمع محبان مولا در کنفرانس آیه های انتظار مسنجر ال فور آی - ساعت 11 تا 1:30 دقیقه *******************************
|
|||||||
بسم الله الرحمن الرحیم
رسانه های جمعی از پافشاری کشیشی آمریکایی بر سوزاندن نسخه هایی از قرآن کریم چونان نمادی از ناخشنودی وی از آیین اسلام حنیف گزارش داده اند.
این اقدام زشت، هرگز با وظیفه رهبران دینی و معنوی که رسالتشان استوار سازی ارزشهای محبت و همزیستی مسالمت آمیز و استوار بر رعایت حقوق انسانی و احترام متقابل میان تمام پیروان ادیان و روشهای گونه گون فکری، همسوی نخواهد بود.
بر مقامات مسؤول ایالات متحده آمریکا است که از چنین عمل زشت و رسوایی جلوگیری نمایند که اگر واقع شود پیامدهای ناشایستی خواهد داشت و چه بسا به بازتابهای خطرناکی منجر شود.
احترام به آزادی اندیشه هرگز چنین اقدامی پست و رسوایی را اجازه نمی دهد که هجوم بر باورها و مقدسات دیگران را رقم می زند و به شکل گیری جریانی مناسب و همسو با گسترش تیره گی روابط، درگیری و خشونت می انجامد .
مرجعیت دینی در عین اینکه به شدت یورش به ساحت قرآن کریم را محکوم می کند و بر ضرورت جلوگیری از وقوع آن تاکید می ورزد از مسلمانان در هر کجا که هستند می خواهد نهایت خویشتن داری را پیشه سازند و هرگز با پیروان کلیساهای مسیحی با ناشایستی برخورد نکنند و سخن خداوند تبارک و تعالی را فریاد آورند که فرمود:
(یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنئان قوم علی ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبیر بما تفعلون).
29 رمضان 1431 هـ.
*******************************
?? ? تورامن چشم درراهم ... شعرسبز انتظار ???
?•*♥*•?چقدر خوبه یاد بگیریم که ......( لطفا همه شرکت کنند ) ?•*♥*•?
*******************************
*******************************گرچه گذر زمان فرصت مهرورزیدن را دریغ نمی کنداما مرگ را استثنائی نیستفرصت ها را برای مهرورزی دریابیم
*******************************
کلیک کنید
هرشب با شما در جمع محبان مولا در کنفرانس آیه های انتظار
مسنجر ال فور آی - ساعت 11 تا 1:30 دقیقه
*******************************
خبرگزاری شبستان:
شـهادت نفس زکیه که در مسجدالحرام و در میان حجرالاسود و مقام ابراهیم کشته مى شود، از نشانه هاى قطعى ظهور امام مهدى علیه السلام است.
در مورد نسب این بزرگمرد اتفاق نظر وجود ندارد. برخى او را حسنى معرفى کرده انـد و بـرخـى حـسـیـنـى کـه البـتـه ایـن بـه اصل شخصیت او که از نسل پیامبر(ص ) مى باشد ضررى نمى رساند.
در روایـات از او بـه (غلام ) تعبیر شده است و این ممکن است بدان جهت باشد که او به هنگامه شهادت نوجوان و یا جوان خواهد بود.
امام مهدى علیه السلام او را بسوى مردم مکه مى فرستد تا پیام رسان او باشد و آنان را به یارى آن حضرت فرا خواند که آنان بر ضد او مى شورند و او را میان رکن و مقام سر مى برند و آنگاه است که خشم خدا بر آنان فرو مى بارد.
جریان شهادت این شخصیت پاکباخته 15 روز پیش از قیام حضرت مهدى علیه السلام روى خـواهـد داد و بـدان جـهـت (نـفـس زکیه ) نامیده شده است که بدون هیچ جرم و گناه ،
تنها بـخـاطـر رسـانـیـدن پـیام شفاهى حضرت مهدى علیه السلام به مردم مکه به دست اشرار کشته مى شود.
پـیـام شـفـاهـى آن حضرت به مردم مکه که بوسیله این شخصیت شجاع و وارسته اعلان مى گـردد پـیـام مـهر عدالت و کرامت است و مردم مکه را به یارى حق و عدالت فرا مى خواند
و بـس و در آن هـیـچ گـونـه ناسزا یا اهانت و یا تهدیدى نیست و با این وصف پیام رسان او بـه شـهـادت مـى رسـد و چـون بـى هـیـچ جـرم و گناهى کشته مى شود او را نفس زکیه مى گویند.(1)
روایات :
اینک برخى از روایاتى که در این مورد رسیده است ترسیم مى گردد:
1ـ از حضرت باقر علیه السلام آورده اند که در این مورد فرمود:
قـائم علیه السلام به یاران خویش مى گوید:(یاران ! مردم مکه خواهان ما نیستند. امام ما بـراى اتـمـام حـجـت و روشـنـگرى شایسته و بایسته حقایق بر آنان سفیرى را بسویشان گسیل مى دارد.(2)
از ایـن رو آن حـضـرت مـردى از یـاران خـویـش را فرا مى خواند و به او دستور مى دهد که :(بسوى مردم مکه بشتار، بگو: هان اى مکیان ! من فرستاده (امام ) مهدى هستم (آن گرامى ) مى گوید:
مـردم ! مـا خـانـدان مـهـر و رحـمـت و مـرکـز و مـحـور رسـالت و خـلافـت هـسـتـیـم . مـا نـسـل پـاک و پـاکـیـزه مـحـمـد و نـسـل هـمـه پـیـام آوران خـدایـیـم .
در طـول تـاریـخ به ما ستم شده است و ما مورد فشار و بیداد قرار گرفته ایم حق مسلم ما از هنگام رحلت پیامبر گرامى تاکنون به غارت رفته و مقام و موقعیت ما نادیده گرفته شده اسـت ،
از ایـن رو ایـنـک از شـمـا مـى خـواهـیـم که به یارى حق و عدالت بشتابید و ما را مدد کنید.
هـنـگـامـى کـه ایـن جـوان دلیـر و دانـشـمند این پیام گرم و پرمحتوا را به مردم مى رساند شـرارت پـیـشـگان بر سرش مى ریزند و او را میان رکن و مقام سر مى برند و این جوان است که (نفس زکیه ) نام دارد.
2ـ و نیز آن حضرت فرمود:
وقتل غلام من آل محمد(ص ) بین الرکن و المقام اسمه محمد بن الحسن ، النفس الزکیة ... فعند ذلک خروج قائمنا.(3)
نـوجـوانـى گـرانـقـدر از خـانـدان پـیامبر(ص ) میان رکن و مقام کشته مى شود که نامش (محمد) است و نام پدرش (حسن ). او (نفس زکیه ) مى باشد... و پس از شهادت او قیام حضرت مهدى علیه السلام در پیش خواهد بود.
3ـ امام صادق علیه السلام فرمود: ولیس بین قیام قائم آل محمد و بین قتل النفس الزکیة الا خمس عشرة لیلة .(4)
مـیـان قـیـام قـائم آل مـحـمـد صلى الله علیه و آله و شهادت (نفس زکیه ) تنها 15 روز فاصله است .
لازم بـیـاد آورى اسـت کـه در بـرخى روایات این عنوان به بزرگمردى که به همراه 70 نـفـر از شـایـسـته کرداران در اطراف کوفه به هنگام تجاوز سپاه سفیانى به شادت مى رسد نیز گفته شده است .
هـمـچـنـانـکه بر(سید حسنى ) نیز(نفس زکیه ) گفته شده است اما تردیدى نیست که (نفس زکیه ) اى که از نشانه هاى قطعى ظهور است ،
همان جوان متفکر و اندیشمندى است کـه 15 روز پـیـش از قـیام حضرت مهدى علیه السلام در مسجدالحرام و میان رکن و مقام به شهادت مى رسد.
پی نوشت:
1- در قـرآن از زبـان مـوسـى خـطـاب بـه خضر مى خوانیم که :(اقتلت نفسا زکیة ...؟) آیا بیگناهى را کشتى ؟ سوره کهف آیه 74.
2- بـحـارالانـوار ج 52 ص 307 بـه نـقـل از اکمال الدین ج 2 ص 330
3- همان، ص 203 بـه نـقـل از اکمال الدین ج 2 ص 649 غیبت طوسى ص 271.
بادرخشیدن حضرت رقیه (س) در سال 57 هجری قمری ، خانه امام حسین (ع) وام اسحق گرمای تازه ای یافت ، حضرت رقیه (س) در اوان کودکی مادر را از دست داد و دردامان عمه اش حضرت زینب (س) تربیت شد .
علااکثر محدّثان دو دختر به نامهاى سکینه و فاطمه براى امام حسین ذکر کرده اند؛ اما علّامه ابن شهر آشوب ، و محمّدبن جریر طبرى شیعى ، سه دختر به نامهاى سکینه ، فاطمه و زینب را براى آن حضرت برشمرده اند.
در میان محدّثان قدیم ، تنها على بن عیسى اربلى ـ صاحب کتاب کشف الغمّه (که این کتاب را در سال 687 هـ.ق تألیف کرده است ) ـ به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین شش پسر و چهار دختر داشت ؛ ولى او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهاى زینب ، سکینه و فاطمه را نام مى برد و از چهارمى ذکرى به میان نمى آورد. احتمال دارد که چهارمین دختر، همین رقیّه بوده باشد.
مه حائرى در کتاب معالى السبطین مى نویسد: بعضى مانند محمّدبن طلحة شافعى ودیگران از علماى اهل تسنّن و شیعه مى نویسند: امام حسین داراى ده فرزند، شش پسر و چهار دختر بوده است . سپس مى نویسد: دختران او عبارتند از: سکینه ، فاطمه صغرى ، فاطمه کبرى ، و رقیّه (علیهن السلام .)
آنگاه در ادامه مى افزاید: رقیّه (علیها السلام) پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش (شاه زنان) دختر یزدجرد بود(یعنى حضرت رقیّه خواهر تنى امام سجّاد بود).
پاسخ به یک سؤ ال
مى پرسند: آیا نبودن نام حضرت رقیّه در میان فرزندان امام حسین (علیه السلام) در کتابها و متون قدیم - مانند: ارشاد مفید، اعلام الورى ، کشف الغمّه و دلائل الامامه طبرى - بر نبودن چنین دخترى براى امام حسین (علیه السلام) دلالت ندارد؟
پاسخ : با توجّه به مطالب زیر، پاسخ این سؤ ال روشن مى شود:
1. در آن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدّد فرزندان امامان از سوى دیگر، و سانسور و اختناق حکومت بنى اُمیّه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند و بالا خره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگى امامان موجب شده که بسیارى از ماجراهاى زندگى آنان در پشت پرده خفا باقى بماند، بنابراین ذکرنکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد.
2. گاهى بر اثر همنام بودن ، وجود نام رقیّه در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب ، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودى که داشتند، مشکل مى نموده است .
3. گاهى بعضى از دختران دو نام داشتند، مثلاً طبق قرائنى که خاطرنشان مى شود به احتمال قوى همین حضرت رقیّه را فاطمه صغیره مى خواندند، و شاید همین موضوع ، باعث غفلت از نام اصلى او شده باشد.
4. چنانکه قبلاً ذکر شد و بعد از این نیز بیان مى شود، بعضى از علماى بزرگ از قدما، از حضرت رقیّه به عنوان دختر امام حسین یاد کرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه شام شرح داده اند. پس باید نتیجه گرفت که باید کتابها و دلایلى در دسترس آنها بوده باشد که بر اساس آن ، از حضرت رقیّه سخن به میان آورده اند؛ کتابهایى که در دسترس دیگران نبوده است ، و در دسترس ما نیز نیست .
بنابراین ذکر نشدن نام حضرت رقیّه در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دخترى براى امام حسین (علیه السلام) نخواهد بود، چنانکه عدم ثبت بسیارى از جزئیات ماجراى عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران ، در کتابهاى مربوطه ، دلیل آن نمى شود که بیش از آنچه درباره کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته است .
پدر حضرت رقیّه
پدر بزرگوار حضرت رقیّه (علیها السلام) امام عظیم ، حسین بن على معروفتر از آن است که نیاز به توصیف و معرّفى داشته باشد.
مادر حضرت رقیه علیه السلام
مادر حضرت رقیه علیه السلام ، مطابق بعضى از نقلها (ام اسحاق) نام داشت که قبلاً همسر امام حسن (علیه السلام) بود، و آن حضرت در وصیت خود به برادرش امام حسین (علیه السلام) سفارش کرد که با ام اسحاق ازدواج کند و فضایل بسیارى را براى آن بانو بر شمرد.
و به نقلى ، مادر رقیه (علیها السلام) (ام جعفر قضاعیه) بوده است ولى دلیل مستندى در این باره ، در دسترس نیست .
شیخ مفید در کتاب ارشاد ام اسحاق بنت طلحه را مادر فاطمه بنت الحسین معرفى مى کند.
سن حضرت رقیه (علیه السلام)
سن مبارک حضرت رقیه (علیها السلام) هنگام شهادت ، طبق پاره اى از روایتها سه سال ، و مطابق پاره اى دیگر چهار سال بود. برخى نیز پنج سال و هفت سال نقل کرده اند.
در کتاب وقایع الشهور و الایام آمده است که ، دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) در روز پنجم ماه صفر سال 61 هـ.ق وفات کرد، چنانکه همین مطلب در کتاب ریاض القدس نیز نقل شده است .
فصل دوم : رقیه (علیها السلام) در عاشورا
در بعضى روایات آمده است : حضرت سکینه (علیها السلام) در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (که به احتمال قوى همان رقیه (علیها السلام) باشد گفت : بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود .
امام حسین ( علیه السلام ) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه (علیها السلام) صدا زد: بابا! مانعت نمى شوم . صبر کن تا ترا ببینم امام حسین (علیه السلام) او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا در داد که :
العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى بابا بسیار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم آنگاه امام حسین (علیه السلام) برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت : یا ابه این تمضى عنا؟
بابا جان کجا مى روى ؟ چرا از ما بریده اى ؟ امام (علیه السلام) یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد.