سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 91 مرداد 3 , ساعت 2:53 صبح

مقدمه
بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع ) سرور شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد . کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی  دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت . پدر و مادر : فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه کبری  می باشد . چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سیه کاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی  او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - کریمانه بذل کرد . درجه وفاداری خدیجه ( ع ) نسبت به پیامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستی اش ، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پیامبر اکرم نیز تا خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت و پیوسته از فداکاریهای او یاد می کرد . از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هیچ یک از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید . رسول الله ( ص ) پیوسته از او به نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است " . عایشه سپس نقل می کند : روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : او بیوه زنی بیش نبوده است ، پیغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پیشانی اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی  نسبت می دادند ، او مرا تصدیق کرد ، روزی که همه از من روی می گردانیدند ، خدیجه تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد . خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . عایشه سپس می گوید : به پیغمبر عرض کردم از این سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشیمان شدم . باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری . گفته اند : خدیجه از پیغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد : قاسم که کنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله یا طیب که او هم قبل از بعثت فوت شد . طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت .
زینب که به ازدواج ابو العاص درآمد . رقیه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نیز به ازدواج عثمان - پس از رقیه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج پر شوکت و برکت است . ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بیستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت می دانند که در مکه اتفاق افتاد . بنابراین در هنگام هجرت ، سن آن بانوی یگانه نزدیک نه سال بوده است . نامها و لقبهایی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوینده صفات و سجایای  ملکوتی اوست ، مانند : صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و خیر النساء و بتول ... . کنیه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمة ... . و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " می باشد که نشان دهنده علاقه بسیار زیاد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و این که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خدیجه برای پدر بزرگوارش بوده است . لقب ام ابیها را پیغمبر ( ص ) به دختر عزیزش عنایت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار می رود و مانند " ام الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زیانها و بدیها ) می گویند و " ام القری " که به مکه معظمه گفته می شد ، بنابراین ام ابیها به معنی  منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولایت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سایه گستری بود که میوه های شیرین امامت و ولایت را به بار آورد .

دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )
فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود و بخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر ( ص ) نقشی نبسته و از ناپاکی  دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود . نه سال در خانه پر صفای مادر و در کنار پدر و نه سال دیگر را در کنار شوهر گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی  در نشر تعلیمات اسلام و خدمات اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه ، زندگی کرد . اوقاتش به تربیت فرزند و کار و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار می گذشت . فاطمه ( ع ) دختری است که در مکتب تربیتی اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده بود. فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ، در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های زندگی را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه می کرد و نیز آنچه را در بیرون خانه می گذشت ، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و شوهرش دفاع می کرد .

چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی  ( ع )
از آغاز معلوم بود و همه می دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر ( کفو ) فاطمه دختر پیامبر عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و کسانی که خود را به پیغمبر ( ص ) نزدیک احساس می کردند ، به این وصلت چشم داشتند و این آرزو را در دل می پروردند . نوشته اند : پس از این آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی ( ع ) می گفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر ( ص ) اقدام نمی کنی ؟ حضرت علی ( ع ) می فرمود : چیزی ندارم که برای  این منظور قدم پیش نهم . آنان می گفتند : پیغمبر ( ص ) از تو چیزی نمی خواهد . سرانجام حضرت علی ( ع ) زمینه را برای  طرح این درخواست آماده دید . روزی به خانه رسول اکرم ( ص ) رفت . اما شدت حیا مانع ابراز مقصود شد . نوشته اند دو سه بار این عمل تکرار گردید . سومین بار پیغمبر اکرم ( ص ) از علی  ( ع ) پرسید : آیا حاجتی داری ؟ علی ( ع ) گفت : آری . پیغمبر فرمود : شاید برای خواستگاری زهرا آمده ای ؟ علی عرض کرد : آری . چون مشیت و امر الهی بر این کار قرار گرفته بود و پیامبر از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود ، می بایست این پیشنهاد را با دخت گرامیش نیز در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد . پیامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب می شناسی ، علی  نزدیکترین افراد به من می باشد . در اسلام ، سابقه فضیلت و خدمت دارد . من از خدا خواستم برای  تو بهترین شوهر را برگزیند . خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است . بگو چه نظر داری ؟ فاطمه ساکت ماند . پیغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای  تکبیرش بلند شد . آن گاه پیامبر ( ص ) بشارت این ازدواج را به علی ( ع ) فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای از اصحاب بودند ، خطبه عقد را قراءت کرد و این ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است که علی ( ع ) جز یک شمشیر و یک زره و شتری برای  آب کشی چیزی در اختیار نداشت . پیغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشیر را برای  جهاد نگه دار ، شترت را هم برای  آب کشی و سفر حفظ کن ، اما زره خود را بفروش تا وسایل ازدواج فراهم شود . پیغمبر ( ص ) به سلمان فرمود : این زره را بفروش . سلمان زره را به پانصد درهم فروخت . سپس گوسفندی را کشتند و ولیمه عقد ازدواج دادند . این جشن در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد . تمام وسایلی که به عنوان جهیزیه به خانه فاطمه زهرا ( ع ) دخت گرامی پیامبر ( ص ) آورده شده است ، از 14قلم تجاوز نمی کند : چارقد سرانداز - دو عدد لنگ - یک قطیفه - یک طاقه چادر پشمی - 4 بالش - یک تخته حصیر - قدح چوبی - کوزه گلی - مشک آب - تنگ آبخوری - تختخواب چوبی  - یک طشت لباسشویی - یک آفتابه - یک زوج دستاس و مقداری عطر و بخور . این است جهیزیه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی ( ع ) سرور زنان عالم . در شب زفاف - به جای خدیجه که به جهان باقی شتافته بود ، سلمی دختر عمیس مواظبت از فاطمه زهرا را بر عهده داشت - و رسول اکرم ( ص ) خود شخصا با عده ای از مهاجر و انصار و یاران باوفا در مراسم عروسی  شرکت فرمود - از بانک تکبیر و تهلیل فضای کوچه های مدینه روحانیتی خاص یافته بود و موج شادی و سرور بر قلبها می نشست . پیامبر گرامی دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج سعادتمند دعای خیر کرد و آنها را به خداوند بزرگ سپرد . و بدین سان و با همین سادگی عروسی بهترین مردان و بهترین زنان جهان برگزار شد .

از شادی  تا اندوه
در سال یازدهم هجری در آخر ماه صفر رحلت جانگداز پیامبر ( ص ) پیش آمد و چه دردآور بود جدایی این پدر و دختر - پدری چون پیامبر گرامی که همیشه هنگام سفر با آخرین کسی که وداع می کرد و او را می بویید و می بوسید ، دخت گرامیش بود و چون از سفر بازمی گشت ، اولین دیدار را با دخترش داشت . پیوسته از حالش جویا می شد و رازی از رازها را در گوش جانش می گفت و دختری  که پیوسته از کودکی در کنار پدر بود و از او پرستاری می کرد ، گاهی با زنان هاشمی به میدان جنگ می شتافت تا حال پدر را جویا شود . چنانکه در جنگ احد که به دروغ آوازه درافتاد که پیامبر ( ص ) در جنگ کشته شده ، به دامنه کوه احد شتافت و سر و صورت خونین پدر را شستشو داد و از خاکستر حصیری که سوخته بود بر جراحات پدر پاشید و از زخمهای آن حضرت مواظبت کرد تا بهبود یافت - دختری که لحظه به لحظه که از کارهای  خانه داری و بچه داری فراغت می یافت ، به خدمت پدر می رسید و از دیدارش بهره مند می شد ... آری لحظه جدایی این چنین پدر و دختری  فرارسید و چه زود فرارسید . پیامبر ( ص ) در بستر بیماری افتاد و رنگ رخسارش نمایانگر واپسین لحظات عمرش بود . عایشه روایت می کند که پیغمبر ( ص ) در حالت جان دادن و آخرین رمقهای  حیات ، دختر عزیزش فاطمه ( ع ) را خواست و نزدیکش نشانید و در گوش او رازی  گفت که فاطمه سخت به گریه افتاد . پس از آن سخن دیگری گفت که ناگهان چهره فاطمه شکفته شد . همگان از دیدن این دو منظره متضاد متعجب شدند . راز این رازگویی را از حضرت فاطمه زهرا خواستند ، فرمود : نخست پدرم خبر مرگ خود را به من گفت ، بسیار محزون شدم و عنان شکیبایی از دستم بشد ، گریه کردند ، او نیز متأثر شد ، دیگر بار در گوشم گفت : دخترم ! بدان تو نخستین کسی از خانواده هستی  که به زودی به من ملحق خواهی شد . به شنیدن این بشارت خوشحال شدم . پدرم فرمود راضی  هستی که " سیده نساء العالمین و سیده نساء هذه الامة " باشی ؟ فاطمه گفت : به آنچه خدا و تو بپسندید راضی ام . باری ، فاطمه سرور زنان عالم و سرور زنان این امت - این نو گل خندان باغ رسالت بر اثر تندبادهای حوادث ، زود پر پر شد و چندی بعد از پدر بزرگوارش به وی پیوست . وه که چه کوته بود عمر آن ملکه اسلام . آری ، مرگ پدری مهربان و دگرگونیهایی  که پس از رسول خدا ( ص ) روی  نمود ، روح و جسم دختر پیغمبر ( ص ) را آزرده ساخت . وی در روزهایی که پس از مرگ پدر زیست ، پیوسته رنجور ، پژمرده و گریان بود . هرگز رنج جدایی پدر را تحمل نمی کرد و برای همین بود که چون خبر مرگ خود را از پدر شنید لبخند زد . او مردن را بر زیستنی جدا از پدر ، ترجیح می داد . سرانجام ، آزردگیها و ناتوانی تا بدان جا کشید که دختر پیغمبر ( ص ) در بستر افتاد . در مدت بیماری او ، از آن مردان جان بر کف ، از آن مسلمانان آماده در صف ، از آنان که هر چه داشتند ، از برکت پدر او بود ، چند تن او را دلداری دادند و یا به دیدنش رفتند ؟ ظاهرا جز یکی  دو تن از محرومان و ستمدیدگان چون بلال و سلمان کسی از این بانوی گرانقدر غم خواری  نکرد . اما زنان مهاجر بویژه انصار ، که از آزردگی و بیماری فاطمه ( ع ) خبر یافتند ، با مهربانی نزد او گرد آمدند و از او عیادت و دلجویی نمودند . دختر پیامبر ( ص ) در بستر بیماری  نیز ، در پاسخ کسانی که از او احوالپرسی می کردند ، سخنانی فصیح و بلیغ بر زبان می راند . سخنانی که در آن روز ، درد دل و گله و شکوه بانویی داغدیده و ستم رسیده می نمود ، اما بحقیقت اعلام خطری بود ، که مسلمانان را از تفرقه افکنی و فتنه انگیزی در آینده بیم می داد . باری ، دخت پیامبر ( ص ) گفتنیها را گفت و بر اثر مصائب جانکاه و دوری از پدر مهربان گرانقدرش رسول مکرم ( ص ) به " گلشن رضوان " شتافت .


سه شنبه 91 مرداد 3 , ساعت 2:46 صبح

پدر او ملا محمدجواد صافی، از مجتهدان عصر خویش بود.[1] مادر او، فاطمه خانم، دختر مجتهدی با نام آخوند محمدعلی بود. آخوند محمدعلی، هم‌بحث میرزای شیرازی بوده‌است. لطف‌الله صافی اکنون از مراجع طراز اول شیعه به شمار می‌رود.[2] وی به خاطر نوشتن کتاب التعزیر؛ انواعه و ملحقاته که یک کتاب فقهی است، برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و به خاطر نوشتن کتاب پرتوی از عظمت حسین، برنده کتاب سال ولایت، گردیده‌است.[3] وی همچنین به دلیل نوشتن همین کتاب در سال 1381 به عنوان خادم برگزیده فرهنگ مکتوب عاشورا از سوی وزارت ارشاد شناخته شد.[4] او برگزیده هفتمین همایش دکترین مهدویت به خاطر تالیف کتاب منتخب الاثر می‌باشد.[5]

تحصیلات‏

وی ابتدا در گلپایگان، کتب پایه ادبیات عرب را نزد آخوند ملا ابوالقاسم مشهور به «قطب» آموخت و ادامه مباحث ادبیات، کلام، تفسیر، حدیث، فقه و اصول را تا پایان سطح نزد پدر فرا گرفت. در سال 1360 گلپایگان را ترک کرد و به حوزه علمیه قم رفت. وی چند سال بعد به نجف رفت و در آن‌جا نیز از اساتید آن حوزه، برای یک سال بهره‌مند شد. پس از آن مجدداً به قم بازگشت و بیش از پانزده سال، در مجلس درس سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت جست و نیز یکی از مشاورین ویژه و اصحاب خاص استفتاء او گشت. بروجردی، پاسخگویی به سوالات مهم و حساسی از فقه و کلام شیعی و نیز نگارش کتابی درباره مهدویت را که منتخب الاثر نام گرفت، به لطف‌الله صافی واگذار کرد.

از اساتیدش در قم، سید محمدتقی خوانساری، حجت، صدر، سید حسین طباطبایی بروجردی و در نجف، محمدکاظم شیرازی، سید جمال‌الدین گلپایگانی و محمدعلی کاظمی را می‌توان نام برد.

فعالیت سیاسی

با پیروزی انقلاب 1357 ایران، در سال 1358 به عنوان عضو مجلس خبرگان اوّل، انتخاب و در سال 1359 از سوی روح‌الله خمینی به عضویت شورای نگهبان منصوب شد و هشت سال دبیر شورای نگهبان بود.[6]

وی در زمره روحانیون عالیرتبه‌ای است که تاکید فراوان بر تفکیک جنسیتی در جامعه و به ویژه در دانشگاه‌ها داشته‌است. در پاسخ به یک استفتاء وی ابراز داشته که مسئولان جمهوری اسلامی باید از مخارج غیر ضروری بکاهند و هزینه‌های تفکیک جنسیتی دانشگاهها را هر چه باشد تامین کنند.

در اردیبهشت سال 1391، وی در پاسخ به یک استفتاء حکم ارتداد افرادی که اقدام به توهین به اهل بیت (ع) در قالب انتشار مطالب طنز حول شخصیت ائمه شیعه می‌نمایند را صادر نموده‌است. این فتوا ظاهراً ناظر به انتشار مطالبی است که شخصیت امام هادی (ع) را دستمایه طنز و هجو قرار می‌دهند. فتوای مذکور از سوی برخی رسانه‌ها به انتشار ترانه‌ای توسط شاهین نجفی مرتبط دانسته شد، لیکن تاریخ انتشار این فتوا مدتی پیش از انتشار ترانه‌است. همچنین شاهین نجفی در گفتگویی با بی بی سی فارسی ادعا نموده که در انتشار ترانه اش قصد توهین به ائمه شیعه را نداشته و شامل آن فتوا نمی‌شود.

تألیفات

وی از جمله متفکران و نویسندگان شیعی است که بیش از یک‌صد اثر و ده‌ها نوشتار به زبان‌های فارسی و عربی تألیف کرده‌است. این مرجع تقلید، در حوزه مباحث امامت و مهدویت از پژوهشگران پرکار شیعی و از پیشکسوتان مهدوی پژوهی است. منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر از آثار معروف اوست.

1. راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر

2. سفرنامه حج

3. [1] نیایش در عرفات]

4. حدیث بیداری (مجموعه پیام‌ها)

5. شهید آگاه

6. پرتوی از عظمت امام حسین علیه السلام

7. با عاشوراییان

8. بزم حضور(دفتر شعر رضوی)

9. نغمه مشتاقان(دفتر شعر)

10. آفتاب مشرقین(دفتر شعر عاشورایی)

11. صحیفة المؤمن (دفتر شعر)

12. سبط المصطفی (دفتر شعر)

13. دیوان اشعار

14. در آرزوی وصال (دفتر سروده‌های امام زمانی)

15. پاسخی به کتاب «عقیده مهدویت در شیعه امامیه»

16. نوید امن و امان

17. پاسخ ده پرسش

18. اصالت مهدویت

19. تجلی توحید در نظام امامت

20. نظام امامت و رهبری

21. ولایت تکوینی و ولایت تشریعی

22. پیرامون معرفت امام

23. عقیده نجات بخش

24. به سوی دولت کریمه

25. باورداشت مهدویت

26. انتظار عامل مقاومت و حرکت

27. فروغ ولایت در دعای ندبه

28. معرفت حجت خدا

29. گفتمان مهدویت

30. وابستگی جهان به امام زمان

31. امامت و مهدویت

32. رساله توضیح المسائل

33. مناسک حج

34. مناسک عمره مفرده

35. منتخب توضیح المسائل

36. هزار سؤال پیرامون حج

37. مجموعه استفتائات قضایی

38. استفتائات پزشکی

39. جامع الاحکام ج 1و 2

40.پاسخ کوتاه به 300 پرسش از احکام ج 1

40.پاسخ کوتاه به 300 پرسش از احکام ج 2

41. یکصد و ده پرسش و پاسخ اینترنتی

42. احکام نوجوانان

43.صراط مستقیم

44. معارف دین1 (مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌های اعتقادی)

45. سیر حوزه‌های علمی شیعه

46. ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

47. رمضان در تاریخ «حوادث تاریخی»

48. الهیات در نهج البلاغه

49. نگرشی بر فلسفه و عرفان

50. به سوی آفریدگار

51. عرض دین

52. ندای اسلام از اروپا

53. زندگی بوداسف

54. جابر بن حیان

55. رساله‌ای در احکام ثانویه

56. تفسیر آیه فطرت

57. پیرامون روز تاریخی غدیر

58. اعتبار قصد قربت در وقف

59. زندگی‌نامه آیت‌الله آخوند ملا محمدجواد صافی

60. مقالات کلامی

61. شب پرگان و آفتاب

62. داوری میان شیخ صدوق و شیخ مفید

63. هدایة العباد، ج 1 و 2

64. الاثر فی الامام الثانی عشر» ج 1 و 2 و 3

65. فقه الحج ج 1 و 2 و 3 و 4

66. المباحث الاصولیة

67. امان الامة من الضلال و الاختلاف

68. العقیدة بالمهدیة

69. ارث الزوجة

70. حکم نکول المدعی علیه عن الیمین

71. التعزیر (احکامه و ملحقاته)

72. احادیث الائمة الاثنی عشر، اسنادها و الفاظها

73. الاحکام الشرعیة ثابتة لا تتغیر

74. مع الشیخ جاد الحق فی ارث العصبة (مسألة التعصیب)

75. ایران، تسمع فتجیب

76. حدیث افتراق المسلمین علی ثلاث و سبعین فرقة

77. القرآن مصون عن التحریف

78. من لهذا العالم

79. جلاء البصر لمن یتولی الائمة الاثنی عشر

80. رسالة فی تفسیر آیة التطهیر

81. رسالة حول عصمة الانبیاء و الائمة

82. ضرورة وجود الحکومة او ولایة الفقهاء فی عصر الغیبة (الخمس و ولایة الفقیه)

83. بحث حول الاستسقام بالازلام (مشروعیة الاستخارة)

84. بین العلمین، الشیخ الصدوق والشیخ المفید

85. رسالة فی الشهرة

86. رسالة فی البداء

87. النقود اللطیفة علی الکتاب المسمی بالاخبار الدخیلة

88. مناسک الحج

89. رسالة فی معاملات المستحدثه

90. احادیث الفضایل

91. حول دیات ظریف ابن ناصح

92. رسائل فقهیة

93. تعلیقات علی الکفایة

94. حواشی علی العروة الوثقی

95. مقدّمه مفصلّة علی «مقتضب الاثر» و «مکیال المکارم» و «منتقی الجمان»

96. مع الخطیب فی خطوطه العریضة

97. صوت الحق و دعوة الصدق

98. لمحات فی کتاب و الحدیث والمذهب

99. تفسیر آیة الانذار

100. البکاء علی الامام الحسین(ع)

101. اوقات الصلوات

102. الی هدی کتاب‌الله

103. رد اکذوبة خطبة الامام علی الزهرا (علیهما السلام)

104. التداعی فی مال من دون بینة و لا ید

105. فی المال المعین المشتبه ملکیته

106. قبس من مناقب امیرالمؤمنین (ع)، مئة عشر حدیث من کتب عامة

107. تعلیقات علی رسالة الجبر و القدر

108. رسالة مختصرة فی حکم الاقل و الاکثر فی الشبهة الحکمیة

109. تجلی التوحید فی نظام الامامة

110. انوار الولایة مناقشة للشبهات حول دعاء الندبه[7]

111. آیینه جمال، نگرشی بر مکارم اخلاق حضرت اباعبدالله الحسین ع

112. معارف دین


سه شنبه 91 مرداد 3 , ساعت 2:41 صبح

مختصری از زندگینامه حضرت آیت الله حاج شیخ اسدالله ایمانی

مختصری از زندگینامه حضرت آیت الله حاج شیخ اسدالله ایمانی

حضرت آیت الله حاج شیخ اسدالله  ایمانی به سال 1326 شمسی در شهرستان کازرون و در خانواده ای متدین و ولایی چشم بر جهان گشود. خانواده ای که به تدین و مذهب شهره خاص و عام بودند .

 جد بزرگوار ایشان مرحوم کربلایی اسدالله به حدی از ایمان و معرفت نایل شده بود که به کربلایی مقدس مشهور بود ، و پدر بزرگوار حضرت آیت الله ایمانی ، مرحوم حجت السلام حاج شیخ محمد صادق ایمانی ابوالشهید نصرالله ایمانی از چهره های معروف مذهبی در شهرستان و شهرها و قراء مجاور بوده اند که به رغم داشتن تحصیلات حوزوی  برای امرار معاش و اداره زندگی به شغل بزازی مشغول بوده ، او به حق مصداق آیه شریفه (رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله-نور 37) بود .تهجدش تا روزهای آخر عمر و حتی در بستر بیماری ادامه داشت ، نزدیکان مرحوم حاج شیخ محمد صادق ایمانی نقل می کنند که :از سیزده سالگی نماز شب ایشان ترک نمی شد و هنگام اذان صبح خواب نبود . اهل سیر و سلوک و در مبارزه با هوای نفس جدی و دارای مکاشفاتی بود .

دوران تحصیل

 حضرت آیت الله ایمانی دوران دبستان را در کازرون گذرانده و سه سال اول دروس مقدمات حوزوی را در خدمت علمای شهر گذراندند .در سال 1341 چند ماه بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) راهی قم شدند و تا سال 1344 به فراگیری دروس متدوال آن زمان نظیر شرح لمعه ، قوانین ، رسایل ، مکاسب ، کفایه الاصول و منظومه را نزد اساتید بزرگوار خود حضرات آیات : محمد تقس ستوده (ره) ، صلواتی ، شب زنده دار ، محمد فاضل لنکرانی (ره) ، مکارم شیرازی ، سبحانی ، اعتمادی و سید محمد باقر سلطانی طباطائی (ره) فرا گرفتند ، که با تلاش های خستگی ناپذیر ایشان و همت بلندشان که یکی از خصوصیات بارز ایشان است و با استعداد عالی خدا دادی توانستند مقدمات ، فقه و اصول را در هفت سال به اتمام برسانند و در دروس خارج مراجع بزرگوار و مجتهدین آن زمان حاضر شوند . ایشان دو دوره خارج اصول و همزمان فقه را نزد اساتید بزرگواری مانند:حضرت آیت الله العظمی سید محمد محقق داماد(ره)، حضرت آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی (ره) ، حضرت آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره) و همچنین حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) سپری کردند و به درجه اجتهاد نایل آمدند. در کنار دروس فقه و اصول از مباحث فلسفی آیت الله حاج شیخ یحیی انصارسی و همچنین حضرت آیت الله جواد آملی بهره بردند .به مباحث اخلاقی حضرت آیت الله شب زنده دار اهتمام ویژه ای داشتند و از مباحث علمی ، اجتماعی ، سیاسی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و مرحوم آیت الله ربانی شیرازی استفاده وافری نمودند . 

فعالیت های علمی

حضرت ایت الله ایمانی در حوزه های علمیه قم و کازرون و همچنین بوشهر به تدریس مشغول بوده و بعد از پیرزوی انقلاب اسلامی در دانشگاه های شیراز کرسی تدریس را همزمان با مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه های شیراز عهده دار بودند .ایشان از بسیاری از علمای بزرگ اجازه نقل حدیث و امور حسبیه دارند . همکاری و شرکت در تنظیم و تدوین تفسیر نمونه ، نگارش و تدوین تقریرات درس خارج حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ، تالیف رساله هایی مانند خمس ف ارث ف تقیه ، و امر به معروف برخی از فعالیت های علمی ایشان است . کتاب الیهود فی القرآن را ترجمه نمودند اما به نقل از فرمایش ایشان : چون دیدم ترجمه دیگری از آن منتشر شده از چاپ آن منصرف شدم .یکی دیگر از فعالیت های مفید ایشان که به جهت رشد فرهنگی منطقه و شهرستان بود ، برپایی یادواره علمی علامه طباطبایی (ره) به مدت ده سال در شهرستان کازرون می باشد.

فعالیت ها و مبارزات

 ایشان در اوایل حضور خود در قم به مبارزه علیه رژیم سفاک پرداختند و از سال 1342 برای تثبیت و گسترش مرجعیت امام خیمنی (ره) تلاش و سخنرانی های متعددی نمودند به طوری که ممنوع المنبر شدند . ایشان مجلس ختم  شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی(ره) را در شهرستان برگزار کردند که به همبن دلیل در اصفهان دستگیر شدند . پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مجموعه فرهنگی و خدماتی حضرت قائم (عج) را تحت نام صندوق های قرض الحسنه ، خیریه و کتابخانه راه اندازی نمودند و در ایام تبلیغی و تابستان ضمن شرکت در جلسات مختلف به تقویت حرکتهای فرهنگی و مذهبی اهتمام نموده که با عزام طلاب و مبلغان در سطح روستاهای شهرستان کازرون و شهرهای اطراف زمینه همگامی روستاییان با حرکت های انقلاب اسلامی را فراهم نمودند .در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی توجه ویژه ای به خانواده های  شهدا و مجروحان داشتند و همچنین کسانی که به انحاء مختلف مورد ظلم و ستم و زندان رژیم سفاک پهلوی قرار گرفته بودند . در حالی که در اواخر عمر حکومت ستم شاهی در شهرستان کازرون حکومت نظامی اعلان شده بود لکن برای حفظ حقوق مردم و برقراری نظم تلاش زایدالوصفی نمودند . با توجه به اهتمام حضرت آیت الله ایمانی به حفظ بیت المال وحقوق مردم در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی زمینه تاراج سلاح پادگانها وحیف ومیل بیت المال را از بین بردند وتقریبا اولین شهری بود که نهادهای نظامی وانتظامی در آن مستقر ووظایف قانونی خود را در روزهای اولیه انقلاب اسلامی عهده دار بودند.

مسئولیتها وخدمات

-نماینده حضرت امام خمینی (ره)وامام جمعه کازرون با حکم مبارک امام خمینی (ره)(از مهرماه سال 1358الی 1380)

-اولین نماینده روحانی ونماینده ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی ودانشگاه شیراز.-نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری طی چهار دوره متوالی.

-نماینده ولی فقیه وامام جمعه بوشهر (از سال 1380)

-نماینده ولی فقیه در بنیاد مسکن استانهای فارس وبوشهر.

-موسس حوزه علیمه شهرستان کازرون.

-احیای مدرسه علمیه صالحیه کازرون.

-احیای مدرسه امام خمینی (ره) بوشهر.

-تاسیس دانشگاه های آزاد اسلامی،پیام نور،تربیت دبیر در شهرستان کازرون.

-احداث زایشگاه وبیمارستان زنان فاطمیه (س)در کازرون (در قالب سی تختخواب)

-احداث مصلای جمعه کازرون.

-تجدید بنای مسجد صاحب الزمان (عج)کازرون.

-احداث یک باب مدرسه راهنمایی و واگذاری به آموزش وپرورش.

-پی گیری و احیای جاده ارتباطی شیراز -بوشهر از محور کازرون.(به نحوی که ده کیلومتر آغاز آنرا با کمک جهاد سازندگی شهرستان انجام دادند).

-اعزام مبلغ به روستاهای شهرستان کازرون وبوشهر وشهرها وروستاهای مجاور قبل از انقلاب اسلامی وپس از آن.

-اهتمام ویژه به خانواده معظم شهدا،ایثارگران وجانبازان و ده ها خدمات دیگر در سطح دو استان بزرگ و مهم فارس و بوشهر.

نکته ای که در طول زندگی ساده وپر خیر ایشان تا به امروز می توان به آن اشاره کرد ثبات قدم،آزاد منشی،ساده زیستی،آینده نگری وتلاش برای فراهم کردن فضایی بدون تنش در بین مردم و مسئولان استانی چه در استان بوشهر که رمز اعتلای نام ایران اسلامی است.

خداوند متعال طول عمر با عزت به همه علمای عامل اسلامی عنایت بفرماید. والسلام 


سه شنبه 91 مرداد 3 , ساعت 2:39 صبح

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مفیدکیایی نژاد روحانی مبارز و نویسنده و خطیب توانا ، در سال 1331ه ش در روستای گلیرد طالقان و در زادگاه مبارز نستوه حضرت آیت الله طالقانی«ره»، در خانواده ای مذهبی و روحانی وشهیدپرور چشم به جهان گشوده اند. پدرشان جناب آیت الله حاج شیخ محمد کیایی نژاد میباشند که خود از علمای برجسته ی آن دیارهستند و معرِّف خاص و عام میباشند .ایشان پس ازمدت کوتاهی همراه با والدین گرامیشان به شهر مقدس قم مهاجرت می نمایند . به علت علاقه ی وافر ایشان به فراگیری علم و دانش و معرفت در همان دوران طفولیت به مکتبخانه وارد می شوند تا قرآن را فراگیرند. در سن هفت سالگی برای تحصیل علوم جدید وارد مدرسه میشوند و پس از ان با تشویق والدینشان و همچنین باتوجه به علاقه خودشان ،به تحصیل علوم دینی  می پردازند. حدوداً پنج سال در مدرسه ی حقانی زیرنظر شهید بزرگوار آیت الله قدوسی مشغول تحصیل گردیده و بعد ازآن مدت به طور آزاد در حوزه ی علمیه قم به تحصیل ادامه میدهند.

اساتید دوره ی سطح ایشان عبارتند از: آیات عظام آقایان خزعلی، محمدی گیلانی، انصاری، شیرازی، گرامی، علوی، جنتی، مقتدایی، استادی وأَدامَ اللهُ ظِلَّهُم الشریفَ. ایشان پس از اتمام دوره ی سطح وارد درس خارج می شوند و ده سال درس خارج فقه و اصول را در محضر اساتید بزرگواری همچون حضرات آیات عظام  نوری، مشکینی، فاضل لنکرانی گذرانده و حدود پنج سال در درس تفسیر آیت الله جوادی آملی و درس اخلاق آیت الله مشکینی حضور یافته و کسب فیض نموده اند .

آقای کیایی نژاد علاوه بر تحصیل علم و معرفت،همچون سایر روحانیون ظلم ستیز از آغاز حضور در این مسیر، به مبارزه و تبلیغ و افشاگری علیه طاغوت زمان می پردازند و فعالیتهای سیاسی خود را به منصه ی ظهور میرسانند.

تا اینکه در سال 1350ه ش به دست دژخیمان ساواک دستگیر و به زندان قزل قلعه انتقال می یابند. پس از محاکمه ،بازجویی و شکنجه به شش ماه زندان محکوم میگردند و در طول مدت زندان در خدمت بزرگوارانی چون مرحوم آیت الله ربانی شیرازی،مرحوم آیت الله ربانی املشی، هاشمی رفسنجانی و شهید بزرگوار محلاتی بوده اند.

پس از رهایی از زندان در تداوم  فعالیتهای سیاسی خودشان برای دومین بار در سال 1354 در جریان محاصره ی مدرسه ی فیضیه و ضرب و شتم طلاب توسط  ایادی و مزدوران رژیم پهلوی به اتفاق دیگر همرزمانش دستگیر، و روانه ی زندان اوین میگردند و سرانجام پس از مدتی از زندان آزاد گشته و دوباره مشغول فعالیتهای علمی وسیاسی میگردند. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آزادی آیت الله طالقانی از زندان، ایشان راهپیمایی گسترده ای در استقبال از ابوذر زمان1 ترتیب داده که جمع کثیری از مردم در آن راهپیمایی حضور می یابند. ایشان همانجا به عنوان نماینده آیت الله طالقانی در منطقه معرفی میگردند.

با این حال، هرازچندگاهی برای تهدید و ارعاب ،ایشان را به شهربانی و ساواک برده و مورد بازجویی قرار می دادند تا اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری حکیمانه ی امام راحل «ره» به پیروزی رسید و با عنایت به نصِّ صریح قرآن ،آنجا که می فرماید«ونُریدُ أن نَمُنَّ علی الذینَ استُضعِفوا فی الارضِ ونَجعَلَهم أَئمَّهً و نَجعَلهم الوارثینَ.»  وارثان حقیقی انقلاب مسولیت به دوش کشیدن رسالت انقلابی خویش را بر عهده گرفتند.بر این اساس ایشان بنا به امر حضرت آیت الله طالقانی به عنوان مسئول کمیته انقلاب اسلامی طالقان مشغول فعالیت می گردند.

پس از حدود دو سال در این مسئولیت به لحاظ علاقه ی شدید به درس وبحث ،مجدداً به قم مراجعت نموده و به امر خطیرتحصیل و تدریس اشتغال می ورزند؛تا سرانجام در سال 1367ه ش با صلاحدید علما و فضلای منطقه، حضور در سنگر مجلس شورای اسلامی بر ایشان تکلیف میشود و وارد عرصه ی انتخاباتی میگردند؛که نهایتاً با رای مردم قهرمان وشهیدپرور ساوجبلاغ2، نظراباد و طالقان در دوره های سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده ی مردم عزیز منطقه به مجلس راه یافتند.

ایشان پس از پایان دوره های نمایندگی مجلس شورای اسلامی ،حدود دو سال بعنوان مسئول گزینش در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اشتغال داشتند، و پس از آن به لحاظ ضرورتیکه در دانشگاهها ایجاب می نمود به عنوان مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری درواحد تهران- جنوب دانشگاه آزاد اسلامی مشغول انجام وظیفه بودند؛ایشان همچنین بمدت پنج سال مدیریت گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران- جنوب را بر عهده داشتند.

در سال 1380ه ش باتوجه به سوابق درخشان مدیریتی و حسن سابقه و حسن شهرت ، از ایشان دعوت بعمل آمد تا در ارتش جمهوری اسلامی ایران مشغول انجام وظیفه گردند و ایشان هفت سال نیزدر عقیدتی سیاسی نیروی هوائی جمهوری اسلامی ایران اشتغال داشتند؛ بعد هم بر اساس صلاحدید مسئولین محترم سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، مسئولیت عقیدتی سیاسی سازمان حفاظت و اطلاعات ارتش را بر عهده گرفتند.

در عین حال ایشان در همین مدت از 15 سال پیش در دانشگاه آزاد اسلامی اشتغال به تدریس دارند.در کنار این مسئولیتها حدود 15 سال هم مسئولیت هسته ی گزینش موسسه ی استاندارد را به عهده داشتند.ایشان در کنار تمام مسائل کاری، اداری،و مدیریتی،وعلمی و آموزشی و..از امر خطیر فعالیتهای تبلیغی و عملی  وتعمیق باورهای دینی نیزغفلت نورزیدند و به منظور زنده نگاه داشتن ایام محرم وصفر که امام خمینی(ره) بر آن تاکید فراوان داشتند در ایام سوگواری سید وسالار شهیدان و همینطور ماه مبارک رمضان در شهرهای تهران ، کرج  و شهرهای شمالی کشور مشغول فعالیتهای دینی و معرفتی بودند.   اینک در سالی که رهبر معظم انقلاب اسلامی آنرا بعنوان سال جهاد اقتصادی مطرح نموده اند و بنا به ضرورت مجاهدت در تمام عرصه های مختلف سیاسی ،اقتصادی،اجتماعی و..  و براساس پیشنهاد مردم و برخی از دلسوزان نظام مقدس جمهوری اسلامی و با توجه به حساسیت خاص دوره نهم مجلس شورای اسلامی، از ایشان خواسته شده که در این عرصه مهم و خطیر وارد شوند.

امید است با اتکال به ذات اقدس الهی و با عنایات ویژه ی حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان(عج) آنچه خیر وصلاح کشور عزیز اسلامیمان و همچنین اسلام و مسلمین است پیش آید تا بتوانیم دِین خود را نسبت به امام راحل (ره) و شهیدان و مقام معظم رهبری «دامَت بَرکاتُه»اداء نماییم.
----------------------------------------------------------------------------------------------------

1) لقب ابوذر از طرف حضرت امام خمینی به آیت الله طالقانی عنوان گردید.

2)ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان در آن زمان بخشی از شهرستان کرج بود که با تلاش ایشان در دوره ی سوم مجلس به شهرستان تبدیل گردید.

 


در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی علمای اسلام اولین کسانی بودند که بر تارک جبینشان خون شهادت نقش بسته است.
امام خمینی (ره)



سه شنبه 91 مرداد 3 , ساعت 2:37 صبح
صدوق

 

تولد و دوران کودکی

اساتید شیخ صدوقشاگردان شیخ صدوقآثار شیخ صدوقابتکارات علمیچهار کتاب معتبر شیعههجرت به ریکرامت و وفات شیخ

 

زندگی

ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.

پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (ع) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.

 

دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):

عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.

 

دوران کودکی:

محمد بن علی بن بابِویَه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!

 

دیدار اعضاء تبیان با شاگرد شیخ صدوق

نبوغ ذاتی:

خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».

 

 

استادان شیخ صدوق

شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.

 

 

کلینی و صدوق

پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.

 

 

شاگردان شیخ صدوق

صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:

شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی

شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه

حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی

صدوق

 

آثار شیخ صدوق

شیخ صدوق این عالم بزرگ و محدث گران قدر تألیفات با ارزش بسیاری از خود به جا گذاشت. شیخ طوسی در این باره می نویسد: « او سیصد کتاب تألیف کرده است» کتاب های شیخ صدوق همه در نهایت نیکویی و استحکام و در زمینه های متنوعی نوشته شده اند، که این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است. برخی از مهمترین آثار ایشان عبارتند از:

1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)

2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن‌ها است)

3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)

4- کتاب التوحید

5- الخصال

6- الامالی

7- عیون الاخبار الرضا

8- کتاب صفات شیعه

9- کتاب مصادقه الاخوان

10- کتاب اثبات ولایت علی علیه‌السلام

11- کتاب معرفت

12- کتاب مدینه العلم

13- کتاب مقنع در فقه

14- کتاب معانی الاخبار

15- کتاب مشیخته الفقیه

 

کتاب من لایحضره الفقیه

مشهورترین و بزرگترین کتاب صدوق - پس از مدینه العلم - همین کتاب است که یکی از (کتب اربعه) روایی شیعه به شمار می رود.این کتاب در بردارنده نزدیک به شش هزار حدیث می باشد که بر اساس ‍ موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است .سبب نگارش این کتاب حکایتی زیبا و شنیدنی دارد که وی خود آن حکایت را در مقدمه کتاب آورده است .

ایشان در آنجا ضمن ذکر آن حکایت چنین نوشته :

من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .

مرحوم مامقانی به نقل از علامه طباطبایی (بحر العلوم ) می نویسد:

(برخی از اصحاب روایات کتاب (الفقیه) را بر سایر کتب اربعه به چند دلیل ترجیح می دادند:

برخورداری مؤ لف از حافظه ای قوی که سبب ضبط بهتر روایات می باشد.

استواری وی در نقل روایات .

متاءخر بودن کتاب (من لایحضره الفقیه ) از کافی .

صدوق صحت آنچه بر او در این کتاب آورده خود ضمانت کرده است .

هدفش تنها نقل روایت نبوده بلکه به اظهار خود مطابق آنچه نقل کرده فتوا داده است.

من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .

کمال الدین و تمام النعمة

صدوق این کتاب را در اواخر عمرش تالیف کرده است . در آن عصر از طرف فرقه اسماعیلیه که نفوذ بسیار داشتند و از سوی فرقه زیدیه و طرفداران جعفر کذاب و پیروان زیادی از اهل تسنن ایرادهایی به فرقه امامیه وارد می شد و آنان بدین وسیله اذهان مردم را مشوب می کردند. از این نظر شیخ صدوق - رضوان الله علیه - کتاب (کمال الدین) را تالیف کرد. او در اول این کتاب اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.

با اینکه این کتاب حدود 90 سال پس از غیبت کبرای حضرت ولی عصر (عج ) نگاشته شده از مباحث آن معلوم می شود در آن زمان که هنوز مدت چندانی از این مساءله نگذشته بود، عده ای از اهل کفر و نفاق نسبت به ماجرای غیبت تردید کرده بر شیعیان خرده می گرفتند. همچنانچه خود شیخ صدوق نیز بارها به این نکته اشاره کرده است .

 

معانی الاخبار

یکی از آثار ارزشمند صدوق کتاب معانی الاخبار حاوی روایاتی است که موارد ابهام و مشکل احادیث و آیات قرآن را توضیح داده است .

عیون اخبار الرضا

عیون اخبار الرضا علیه السلام 

این کتاب را برای صاحب بن عباد، وزیر دانشمند و دین پرور آل بویه نگاشته و به وی اهدا کرده است و در آن ، روایاتی که از امام هشتم علیه السلام نقل شده گرد آمده است .

 

خصال

این کتاب که در بردارنده نکات اخلاقی - علمی ، تاریخی و فقهی و پندهای درس آموز می باشد بر اساس سلسله اعداد ترتیب یافته که این تدوین و تنظیم نیز بر زیبایی و شیوایی و ارزش کار وی در این اثر افزوده است . او در هر باب روایاتی که مطابق همان عدد نکته یا مطلبی را در برابر آورده است .

 

امامی (مجالس ) 

مجموعه درسها و سخنرانیهای شیخ صدوق در این اثر گرد آمده است مطالب آن را شاگردان او تحریر کرده اند.

 

علل الشرایع

این کتاب ، همچنانکه از نامش پیداست حاوی علتها و فلسفه احکام می باشد، مؤ لف تمام احادیثی که به علل و فلسفه احکام اشاره شده ، در یک مجموعه به همین نام نگاشته است ، و شاید اولین کتاب در موضوع خود می باشد.

 

گوهر گمشده یا مدینة العلم

مهمترین کتاب شیخ صدوق که خود نیز از آن یاد کرده و تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان مورد استفاده عالمان دینی بوده کتاب (کتاب العلم ) است که مفقود گشته است و با کمال تاءسف به دست کار نرسیده است .

بنا به نوشته ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء کتاب مدینة العلم ده جلدی و من لا یحضره الفقیه چهار جلدی است و از این نوشته معلوم می شود که مدینة العلوم بیش از دو برابر من لا یحضره الفقیه بوده است .

شیخ طوسی ، شیخ منتجب الدین و دیگران از این کتاب به عنوان یکی از مهمترین تاءلیفات صدوق یاد کرده اند و بسیاری از بزرگان دین از کتاب مدینة العلوم روایت کرده اند.

شیخ صدوق در اول کتاب کمال الدین و تمام النعمه اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.

صاحب روضات الجنات می نویسد:

بعد از زمان علامه و شهدین ، دیگر هیچ اثری از کتاب مدینة العلم دین و شنیده نشده است ولی بنا به نوشته برخی دیگر ، معتقدند این کتاب تا عصر پدر شیخ بهایی نیز موجود بوده و ایشان نسخه ای از آن را داشته است.

شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهاء الدین عاملی ) در کتاب درایه اش نوشته است : پایه ها و اصول معتبر حدیث ما پنج کتاب است : کافی ، مدینة العلم ، من لا یحضره الفقیه ، تهذیب و استبصار.

عالمه مجلسی و پس از وی سید محمد باقر جیلانی (سید شفتی ) تلاشها و اموال زیادی صرف یافتن این کتاب کردند ولی اثری از آن به دست نیاوردند.

 

 

ابتکارات علمی:

فقها و بزرگان مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.

صدوق

 

چهار کتاب معتبر شیعه:

برای آشنایی با اسلام ناب محمدی (ص) و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر (ص) و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود درغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن ها را «محمد بن ثلاث» می نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر  سه ابو جعفر بوده است.

1ـ اصول کافی، تألیف ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارای 16199 حدیث؛

2ـ من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل 5963 حدیث؛

3ـ تهذیب، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای 13590 حدیث و استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.

 

هجرت به شهر ری

شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم (ع) به مسافرت های بسیار رفته است  در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده و خود نیز به تدریس و بحث می پرداخته است. صدوق برخی از کتاب های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.

صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت (ع) مشغول گردید.

 

 

وفات شیخ صدوق

سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید.

امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.

 

کرامتی از شیخ صدوق پی از نهصد سال:

در عهد حکومت فتحعلی شاه قاجار در حدود سال 1238 ه. مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شده و رخنه ای در آن پیدا می شود، برای تعمیر مرقد اطرافش را  می کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق بود برخورد می کنند ناگهان بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آنچنان که گویا تازه از حمام آمده باشد مشاهده می کنند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش می بینند. 20 نفر از بزرگانی که خود شاهد این کرامت بوده اند می توان به میرزا ابوالحسن جلوه، حضرت آیت الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم والد حضرت آیت الله مرعشی نجفی حاج سید محمود مرعشی نام برد.

 آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.

روحش شاد

 

دانلود کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق

 


<   <<   16   17   18   19      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه