سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 93 مرداد 20 , ساعت 10:48 عصر

زیاد شدن روزی,رزق و روزی,دعای زیاد شدن رزق و روزی

از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده.
 مرحوم کشمیری فرمود روزی از استادم مرحوم قاضی کیمیا خواستم گفت فردا بیا روز بعد که پیش او رفتم گفت این ذکر  را زیاد بگو  که خود کیمیاست. از حضرت  استاد بهجت نقل شده در آغاز وپایان ذکر ،صلوات بفرستدمثلاًاگر میخواهد110مرتبه بگوید،ابتدا صلوات بفرستد بعد110 بار بگوید ذکر را وباز صلوات بفرستد .

ذکر این است: اللّهُمَ  اَغنِنِی بِحلالِکَ عَن حَرامِک و بِفَضِلکَ عَمَّن سِواک

همچنین
از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده و علامه مجلسی (ره) آن را نقل نموده اند.

این ختم به صورت زیر می‌‌باشد:
اگر اول ماه (قمری) روز دوشنبه بود، از روز اول تا چهاردهم، سوره واقعه خوانده شود، و مقدار خواندن هر روز به تعداد شماره روزهاست، به این شکل که در روز اول ـ مثلا ـ یک مرتبه، و در روز چهاردهم چهارده مرتبه خوانده می‌شود.

بعد از اتمام خواندن سوره مبارکه واقعه در هر روز،این دعا نیز خوانده شود: «اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیْدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی اِلی شِرارِ خَلْقک. وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِیْنُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیَّتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیََّ حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیْهِ یَکُونُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیْءٍ قَدیرٌ. یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا واحِدُ یا مَجیدُ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنیُّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَمِّمْ عَلَیْنا نِعْمَتَکَ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ، وَ اَلْبسْنا عافیَتَکَ.»

و در هر پنجشنبه‌ای که در این میان ـ اول تا چهاردهم ـ قرار دارد این دعا خوانده شود:

 «یا ماجِدُ، یا واحِدُ، یا جَوادُ، یا حلیمُ، یا حَنّانُ، یا مَنّانُ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثی وَ تَقْضی بها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیِّدی» (بیان آیت الله العظمی سید "صادق روحانی” در مورد دعایی برای ثروتمند شدن )

منبع: وبلاگ معجزه قران و ادعیه


دوشنبه 93 مرداد 20 , ساعت 10:32 عصر

 

تبیین بهشت و جهنم

بهشت و جهنم را توصیف کنید.
تنها راه آشنایى با بهشت و جهنم، مراجعه به آیات قرآن و روایات است که به طور اجمال به آنها اشاره مى شود.

1. بهشت:

الف) از مجموع آیاتى که در زمینه بهشت آمده، به دست مى آید بهشت به صورت باغ هاى بسیار با صفا و بى ماننداست که قابل مقایسه با باغ هاى این جهان نیست و در قرآن کریم به گونه اى ترسیم شده تا براى ساکنان دنیا قابل درک باشد و گرنه حقیقت آن فراتر از درک ماست.
ب) نعمت هاى بهشتى: در بهشت نعمت هاى فراوان مادّى وجود دارد; از جمله: باغ هاى بهشتى، ساختمان ها و قصرها، سایه هاى لذت بخش، فرش ها و تخت ها، غذاها و ظرف ها نوشیدنى هاى پاک، لباس ها و زینت ها، همسران بهشتى، خادمان، پذیرایى کنندگان و ... .
 بهشتیان از نعمت ها و لذت هاى روحانى نیز برخوردارند; از جمله: احترام مخصوص، محیط صلح و صفا، امنیت، دوستان با وفا، برخوردهاى پر از محبت، احساس خشنودى خدا، نظر رحمت خدا به آنان، به دست آوردن آن چه را که بخواهند و ... .[1]
در مورد وسعت بهشت هم در قرآن کریم، تعبیرهایى مانند عرض [پهنه] آسمان و زمین[2] و «ملکى عظیم»[3] آمده است; البته واضح است که وسعت در این جا همان گستره و پهنه است.[4]
بر طبق بیان آیه 21 سوره حدید، خداوند این بهشت گسترده را براى پرهیزکاران آماده کرده است.

2. جهنم:

جهنم، معروف ترین نام دوزخ است که بیش از هفتاد بار در قرآن تکرار شده است. در مورد عذاب جهنم باید گفت: عذاب ها دو گونه اند، چه این که معاد هم دو جنبه جسمانى و روحانى دارد. مجازات هاى جسمانى عبارت است از: عذاب هاى سخت و سنگین و نوشیدنى هاى آنان، لباس هاى دوزخیان و دیگر عذاب هاى جسمانى که دوزخیان گرفتار آن هستند.
عذاب هاى روحانى آنان عبارتند از: غم و اندوهِ جان کاه و حسرت بى پایان، تحقیر و سرزنش فراوان و دیگر آلام و دردهاى روحى که دوزخیان از آن رنج مى برند. این مجازات ها مسلماً با اعمال آنها در دنیا هماهنگ است که مظلومان را با انواع کیفر و شکنجه ها در فشار قرار مى دادند و آیات الهى را به استهزا مى گرفتند و بر دیگران کبر و غرور مى فروختند. چه جاى تعجب است که اعمال خویش را در آن جا ببینند و به نتایج آن گرفتار شوند و محصولى را که در مزرعه دنیا کاشته اند، در قیامت و در دوزخ درو کنند؟[5] این عذاب ها برایشان پایدار است و به تعبیر قرآن کریم، آنها مى خواهند از آتش جهنم خارج شوند، ولى هرگز نمى توانند.[6]
این شمه اى کوتاه از معرفى بهشت و جهنم بود. معرفى کامل آنها نیازمند مباحث بسیار طولانى و مفصل است.
قرآن بهشت را چگونه توصیف کرده و اوصاف بهشتیان در چه آیاتى آمده است؟
قرآن کریم در توصیف بهشت مى فرماید: عرض بهشت به اندازه آسمان و زمین است.[7]باغ ها و درختان بهشت بسیار عالى است تا آن جا که زمین زیر درختان پوشیده و زیر درختان نهرها جارى است.[8] سایه هاى لذت بخشى دارد.[9] هر چه بهشتیان بخواهند در بهشت فراهم است.[10]
قرآن کریم، در جایى دیگر در وصف بهشت مى فرماید: (یُطَافُ عَلَیْهِم بِصِحَاف مِّن ذَهَب وَ أَکْوَاب وَ فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الاَْنفُسُ وَ تَلَذُّ الاَْعْیُنُ وَ أَنتُمْ فِیهَا خَــلِدُونَ * لَکُمْ فِیهَا فَـکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِّنْهَا تَأْکُلُونَ)[11]; ظرف ها و جام ها]ى شراب طهور] از طلا گرداگرد آنها مى گردانند و در آن [بهشت] آن چه را دل مى خواهد و چشم از آن لذت مى برد وجود دارد. و شما در آن همیشه خواهید ماند. براى شما در آن میوه هاى فراوان است که از آن تناول مى کنید.
خداوند متعال درباره اوصاف بهشتیان در قرآن کریم مى فرماید:
1. طعامشان بر اساس میل و خواست خودشان است (وَ فَـکِهَة مِّمَّا یَتَخَیَّرُونَ)[12]; و میوه هایى از هر نوع که مایل باشند.
2. آنها از شراب هاى طهور بهشتى مى نوشند; (وَ یُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلاً)[13]; و در آن جا از جام هایى سیراب مى شوند که لبریز از شراب طهورى است که با زنجبیل آمیخته است.
3. آنها لباس هاى گران قیمت و از حریر و ... بر تن دارند: آنها [بهشتیان] کسانى هستند که بهشت جاودان از آنِشان است، باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایشان جارى است، در آن جا با دستبندهایى از طلا آراسته اند، و لباس هاى[ فاخرى]به رنگ سبز از حریر نازک و ضخیم در بر مى کنند، در حالى که بر تخت ها تکیه کرده اند ... .[14]
4. آنها بر تخت هایى تکیه داده و در کنار یکدیگرند: این در حالى است که بر تخت هاى صف کشیده در کنار هم تکیه مى کنند و حورالعین را به همسرى آنها در مى آوریم.[15] و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى [براى پذیرایى]مى گردند که هرگاه آنها را ببینى، گمان مى کنى مروارید پراکنده اند.[16]
5. چهره هاى آنان شاداب و مسرور هستند.[17]
6 . آنها داراى منزل ها و غرفه هایى هستند که بر فراز یک دیگر بنا شده و از زیر آن نهرها جارى است.[18]
7. آنها عاقبت به خیر بوده و پاداش هاى مهمى در انتظارشان است.[19]
8 . آنها براى همیشه در بهشت خواهند ماند: (هُمْ فِیهَا خَــلِدُونَ)[20]; در آن [بهشت]جاویدان خواهند ماند.
و ... .
چگونه مى توان با استفاده از آیات و روایات، بهشت و جهنم را تصور کرد؟
آن چه درباره جهان آخرت گفته شده، تنها شبحى از دور در نظر ما مجسم مى کند و اصولا الفبا و فرهنگ فکرى ما در این جهان قادر به توصیف حقیقى آن نیست; همین قدر مى دانیم بهشت کانون انواع مواهب، الهى اعم از مادى و معنوى است و دوزخ کانونى از شدیدترین عذاب ها در هر دو جهت است. اما در مورد جزئیات کامل این دو، قرآن اشاراتى دارد که ما به آن مؤمن هستیم، لکن تفصیل آن را تا کسى نبیند نمى داند.[21]
الف) پهناى بهشتى که به انسان هاى پرهیزگار در قرآن وعده داده شده به اندازه پهناى آسمان ها و زمین است; در این صورت، جاى جهنم کجاست؟
ب) در قرآن آمده است که بهشت را به متقیان نزدیک مى کنیم. لطفاً توضیح دهید منظور از نزدیک کردن چیست؟
الف) خداوند متعال درباره گستره بهشت مى فرماید: (وَ سارِعُوا اِلى مَغفِرَة مِن رَبِّکُمْ وجَنَّة عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ اُعِدَّت لِلمُتَّقین)[22]; و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى که وسعت آن، آسمان ها و زمین است که براى پرهیزگاران آماده شده است. مراد از «عرض» در آیه شریف، پهنا و گستره است. در زبان عربى، هنگامى که مى خواهند بگویند فلان شئ از وسعت برخوردار است. واژه «عرض» را به کار مى برند.
عبارت (جَنَّةِ عَرْضُهَا السَّمواتُ وَ الاَرْضُ) کنایه از این است که بهشت از نظر گستره، به اندازه اى وسیع است که به نهایت وسعت رسیده است و یا به قدرى است که قوه واهمه بشرى از درک گستره آن ناتوان است. هر چند معاد جسمانى است و بهشتیان و جهنمیان با وجود جسمانى، پاداش و کیفر داده مى شوند، ولى بهشت و جهنم ویژگى هاى این جهان مادى را ندارد، زیرا با برچیده شدن این جهان مادى و تمام کرات آسمانى و ویران شدن آنها، قیامت آغاز مى شود: (یَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَیرَ الاَرضِ والسَّمـوتُ وبَرَزوا لِلّهِ الو حِدِ القَهّار)[23]; در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمان ها [به آسمان هاى دیگر] مبدّل مى شود و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهّار ظاهر مى گردند; (اِذَا الشَّمسُ کُوِّرَت * واِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت)[24]; هنگامى که خورشید در هم پیچیده شود و هنگامى که ستارگان بى فروغ شوند; (اِذَا السَّماءُ انفَطَرَت * واِذَا الکَواکِبُ انتَثَرَت)[25]; هنگامى که آسمان از هم شکافته شود و هنگامى که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند.
بنابراین بهشت و جهنم در عالَم دیگرى فوق این جهان مادى است و ویژگى هاى این جهان مادى را ندارد. آن عالَم از نظر گستره به اندازه اى است که وسعت بهشت به مقدار آسمان ها و زمین است و جهنم نیز از وسعتى برخوردار است که همه گنه کاران در آن جاى مى گیرند.[26]
در روایت است که پیامبراکرم(ص) و حضرت على(ع) در پاسخ این پرسش که اگر وسعت بهشت، آسمان ها و زمین است، پس دوزخ کجاست؟ فرمودند: چون شب آید، روز کجاست؟[27]
ب) منظور از «نزدیک کردن» (ازلِفَت) یعنى در پیش رویشان باشد و داخل شدنشان در آن زحمتى نداشته باشد. و این که بهشت را به آنها نزدیک مى کنند، نه آنها را به بهشت، دَرک آن در شرایط این دنیا قابل تصور نیست، امّا از آن جا که اصول حاکم بر قیامت و آخرت، اصولى است که با شرایط این جهان بسیار تفاوت دارد، پس جاى شگفتى نیست.[28]
آیا بهشت و جهنمى که قرآن مطرح مى کند، اکنون موجود است یا به تدریج با اعمال انسان آفریده مى شود؟ اگر آفریده شده، مکان آن دو کجاست؟
قرآن کریم دو نوع بهشت و جهنّم را مطرح مى کند; یکى بهشت و جهنّم برزخى، که در آیه هاى 26 و 27 سوره یس; 169 سوره آل عمران; 46 سوره مؤمن و 25 سوره نوح، مطرح شده است. این نوع بهشت و جهنّم هم اکنون موجود است، ولى موقتى مى باشد و با برپایى قیامت پایان مى یابد.[29]
دیگرى بهشت و جهنّم در قیامت است که در آیه هاى فراوانى مطرح شده است.
از آیات قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود که این نوع بهشت و جهنّم هم اکنون موجود است. بسیارى از مفسران در ذیل آیاتى که براى بهشت و جهنّم کلمه «اعدّت» (مهیا شده) به کار رفته، گفته اند، از این کلمه استفاده مى شود که بهشت و جهنّم، هم اکنون موجود است; مانند این آیات: (وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّمَـوَ تُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین)[30]; و بهشتى که پهنایش [به قدر]  آسمان ها و زمین است[ و] براى پرهیزگاران آماده شده است. (وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْکَـفِرِین)[31]; و از آتشى که براى کافران آماده شده است بترسید. و آیه 21 سوره حدید، 24 سوره بقره و ... .
«هروى» به امام رضا(ع) عرض مى کند: یابن رسول اللّه، آیا بهشت و جهنّم هم اکنون آفریده شده اند؟ امام فرمود: نَعَمْ وَ اِنَّ رَسُولَ اللّهِ(ص) قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَى النّارَ لَمّا عُرِجَ بِه اِلَى السَّماءِ; بلى، هنگامى که رسول خدا به آسمان عروج کرد، وارد بهشت شد و جهنّم را دید.[32]
در روایت دیگرى پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: مَکْتُوبٌ عَلى بابِ الْجَنَّةِ، لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلىٌّ اَخُو رَسُولِ اللّهِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ اللّهُ السَّموتِ وَ الاَرْضَ بِاَلْفَىْ عام; بر در بهشت، دو هزار سال قبل از این که خداوند آسمان ها و زمین را بیافریند، نوشته شده، لااله الاّ اللّه محمد رسول اللّه، علىّ اخو رسول اللّه.[33]
گرچه بهشت و جهنّم هم اکنون موجود است، ولى اعمال آدمیان در شکل دهى به برخى از خصوصیات و ویژگى هاى آنها نقش دارند. در روایتى مى خوانیم هر بار که مؤمن ذکر  «لاحول و لاقوة الاّ باللّه» مى گوید، یک درخت در بهشت غرس مى شود.[34]
مکان بهشت و جهنّم برزخى در درون و باطن این جهان است.
در مورد مکان بهشت و جهنّم قیامت اختلاف نظر است:
1. در آسمان ها است، چون قرآن خبر از معراج پیامبر اسلام(ص) به آسمان ها مى دهد و مى فرماید: (عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى);[35] بهشت جاویدان نزد سدرة المنتهى است، همان نقطه اى که برترین مکان آسمان است.  در آیه دیگرى مى فرماید: (وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُون)[36]; روزى شما و آن چه به شما وعده داده مى شود، در آسمان است.
2. بهشت و جهنّم مادى نیست تا نیازى به مکان داشته باشد. لذا با برپایى قیامت، طومار زمین  و کرات آسمانى در هم پیچیده مى شود، ولى بهشت و جهنّم موجود بوده و به حال خود باقى است.
3. بهشت و جهنّم در درون و باطن این جهان قرار دارد.[37]



[1] اقتباس از پیام قرآن، ج 6، ص 228 ـ 304.
[2] حدید، آیه 21 و آل عمران، آیه 133.
[3] دهر، آیه 20.
[4] همان، 318 ـ 322.
[5] اقتباس از همان، 423 ـ 472.
[6] مائده، آیه 37.
[7] حدید، آیه 21.
[8] نساء، آیه 13.
[9] واقعه، آیه 27 ـ 31.
[10] فصلت، آیه 31.
[11] زخرف، آیه 71 ـ 73.
[12] واقعه، آیه 20.
[13] انسان، آیه 17.
[14] کهف، آیه 31.
[15] طور، آیه 20.
[16] انسان، آیه 19.
[17] قیامت، آیه 22.
[18] زمر، آیه 20.
[19] سجده، آیه 17.
[20] بقره، آیه 82.
[21] ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6، ص 302 ـ 305.
[22] آل عمران، آیه 133.
[23] ابراهیم، آیه 48.
[24] تکویر، آیه 1و2.
[25] انفطار، آیه 1و2.
[26] ر.ک: المیزان، ج 4، ص 20; بحارالأنوار، ج 8، ص 83 و ج 66، ص 57; سید شریف رضى، حقایق التأویل فى متشابه التنزیل، ص 241.
[27] عبد على عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 463; فضل بن شاذان قمى، الفضائل، ص 150.
[28] المیزان، ج 4، ص 32 ـ 43.
[29] ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 443 ـ 456.
[30] آل عمران، آیه 133.
[31] همان، آیه 131.
[32] بحارالأنوار، ج 8، ص 119.
[33] همان، ص 131.
[34] همان، ص 149.
[35] نجم، آیه 15.
[36] ذاریات، آیه 22.
[37] ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6، ص 323 ـ 344.


دوشنبه 93 مرداد 20 , ساعت 10:31 عصر


بهشت,جهنم,بهشت و جهنم

پس از ورود به بهشت و جهنم، آخر کار انسان کجاست؟ آیا در یک جا ماندن انسانی که میل به بی‌نهایت دارد، تکراری نمی‌شود و دیگر آن که آیا ممکن است که یک جهنمی، اهل بهشت شود؟

آخر کار انسان کجاست؟
اگر نگاه به آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این س?ال پیش می‌آید که آخرش کجاست؟ یا آخر کار انسان کجاست؟ چرا که عالم ماده محدود است و به بیان امیرالم?منین علیه‌السلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه برای طبیعت آخری بیان شده است، چه در علوم قرآنی و چه در علوم تجربی. اما اگر نگاه عاقلانه، حکیمانه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند.

انسان می‌تواند با استناد به آیات قرآن کریم و یا تجربیات عملی بگوید که آخر خورشید خاموش شدن است و یا آخر زمین متلاشی شدن در فضاست، اما در معنویات چنین نمی‌باشد؛ آخر علم کجاست؟ آخر زیبایی کجاست؟ آخر قدرت کجاست؟ آخر ثروت و غنا کجاست و ...؟

بدیهی است که حدّی ندارند، چرا که اینها همه کمالات هستند و تجلی آن هستی محض.  «کمال حقیقی» همان الله جلّ جلاله می‌باشد که محدود به حدّی نیست. لذا سیر تکاملی بشر نیز چون «انّا الیه راجعون» است، حدّی ندارد که بدان متوقف شده و بگوید این آخرش است. هر چه رشد کند، هر چه بیشتر وجودش تجلی کمالات گردد، باز به پایان یا آخر نمی‌رسد. چنان چه هیچ کس نمی‌تواند در این عالم (یا حتی عالم دیگر) به آخر علم یا ثروت و غنا برسد و اگر تمامی علوم و سرمایه‌ها را نیز یک جا جمع کنند و به کسی بدهند، باز هم جای بیشتر شدن دارد و آخرش نیست. پس فرض آخر و پایان، یک خطای تصور ذهنی است و نه یک ضرورت عقلی.

 آیا یک جا ماندن بی‌میلی (زدگی) نمی‌آورد؟
البته که یک جا ماندن، بی‌میلی و زدگی می‌آورد. آن هم برای انسانی که به قول شما، میل به بی‌نهایت دارد. اما دقت شود که یک جا ماندن یعنی «سکون»، که عاقبت موجب فساد نیز می‌شود (همان دلزدگی خود نوعی فساد در شوق است)، اما در بهشت سکونی نیست که خستگی و دلزدگی بیاورد، بلکه «ثبات» است و معنای این دو خیلی با هم فرق دارد.

انسان از این که مثلاً ده ساعت روی یک صندلی بنشیند و به یک منظره نگاه کند، خسته و دلزده می‌شود، اما هیچ‌گاه از ثبات وجودی خود یا ثبات عقل و ایمانی خود، خسته و دلزده نمی‌شود.

متأسفانه، اغلب ما مردم (مسلمان یا اهل کتاب و معتقد به بهشت و جهنم)، نه جهنم را درست شناخته‌ایم و نه بهشت را؛ لذا گمان می‌کنیم که بهشت یعنی کاخی در وسط یک جنگل سبز و مملو از انواع و اقسام خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها، لباس‌ها و تجویزها و سایر لذاتی که برای بدن بهشتی است.

شباهت‌هایی بین این عالم و آن عالم هست و البته تفاوت‌هایی هم وجود دارد. اما همین شباهت‌ها سبب می‌شود تا شناخت و درک عالم دیگر برای ما در این عالم، ممکن و میسر گردد؛ چه زیبا سرود میرفندرسکی:

چرخ با این اختران، نقض و خوش و زیباستی                   صورتی در زیر دارد، آن چه در بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت                                     بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی

 در این عالم انسان هم لذت مادی دارد و هم لذت معنوی، این دو از هم جدا هستند، هر چند که در امتداد یک دیگر باشند و یا در یک دیگر تأثیر بگذارند. به عنوان مثال: تناول یک غذای خوب و خوش مزّه، بسیار لذت (مادی) دارد، اما به هیچ وجه با لذت «لقای محبوب»، هم سنخ و قابل قیاس نیست، و اگر آن غذای خوب در کنار یار میل شود، لذتش چند برابر شده و دیگر قابل توصیف نمی‌باشد.

بهشت نیز همین‌طور است. لذت اکله، اشربه، حور و قصور یک لذت است، اما لذت لقاء الله، وصال محبوب و قرار گرفتن در «عند ملیک مقتدر»، یک لذت دیگر است.

دقت شود که نعمات بهشتی، سفره‌ی محبوب است برای عاشق از سفر رسیده، نه این که هدف و مقصود و محبوب همان باشد.

پس، بهشت یک جا ماندن، یک جا ساکن شدن، مدتی طویل خوردن و آشامیدن و تزویج نیست که دلزدگی بیاورد، بلکه ثباتِ بدون تزلزل، بدون دغدغه، بدون خطر، بدون احتمالات و ...، در مسیر رشد و کمال همیشگی است که بسیار لذت بخش، شورآفرین و شوق‌آور می‌باشد و این سیرِ کمالی، پایانی ندارد.
بهشت

آیا جهنمی، اهل بهشت می‌شود؟
هم بهشت طبقات و درجات دارد و هم جهنم. اما تفاوت‌ سیر در این طبقات و درجات در این است که کسی که وارد بهشت شد، هیچگاه از آن اخراج یا خارج نمی‌شود، اما دلیلی نیست که هیچ کس در هیچ شرایطی از جهنم خارج نگردد.

بدیهی است که انسان دارای باورهای اعتقادی و نیز رفتارهای عملی می‌باشد. پس هر کدام ثواب یا عقاب مخصوص خود را دارند. از این رو کسانی که در زندگی دنیوی اعتقادی به پروردگار عالم، مبدأ و معاد، نبوت و ولایت نداشتند، در این دنیا سیر قهقرایی طی کرده‌اند و خداوند متعال برای آنان «خلود = جاودانگی» در جهنم را وعید داده است، اما اگر کسانی اعتقادات درستی داشته‌اند، ولی در عمل درگیر گناهانی شده بوده‌اند که هر چند آنها را به کفر نکشانده است، اما با عذاب‌های مرگ، قبر، برزخ پاک نشده و یا قابل شفاعت نیز نگردیده‌اند چه؟ از یک سو به خاطر اعتقادات‌شان لایق بهشت می‌باشند و از سوی دیگر به خاطر کردارشان لایق جهنم می‌گردند.

مرحوم علامه حلّی، برای خروج م?منین گناهکار جهنمی و ورودشان به بهشت دو دلیل اقامه می‌نماید:

1. انسانی که هم ایمان و عمل صالح دارد و هم گناه، به خاطر ایمان و عمل خویش مستحق پاداش است و به خاطر انجام گناهش مستحق عذاب است و در نتیجه اگر اول وارد بهشت شود برای دریافت پاداش اعمال و بعد جهنم رود درست نیست.

به اتفاق مسلمین کسی از بهشت آخرتی خارج نمی‌شود و اگر برعکس شود که اول جهنم رود و بعد از مدتی وارد بهشت شود این مشکلی ندارد و مورد نظر ما می‌باشد، صورت سوم این است که عذاب و پاداش با هم باشند که این امکان ندارد و محال است، تنها راه همان راه دوم است.

2. دلیل دوم این است که بر خداوند قبیح است که بنده خود را به خاطر یک خطا و یا چند خطا که از او سر زده، با این که ایمان و عمل صالح دارد برای همیشه در جهنم نگهدارد و با کسی که در تمام عمر مشرک و کافر بوده است یکجا عذاب نماید و امر قبیح و زشت نسبت به خداوند محال است و از او صادر نمی‌شود.(کشف المراد، همان، ص 414).

در نتیجه ممکن است اگر شیعه از گناه خویش توبه نکند و شفاعت و دستگیری او را نکند مدتی در جهنم بماند و بعد از پاک شدن نجات یابد.

* در قرآن کریم، برای 13 جرم و معصیت (که کفر و شرک در رأس آنها قرار داده است)، خلود در جهنم تصریح شده است:

1. کافران (آل عمران116) - 2. مشرکان (نحل29) - 3. منافقان (مجادله17) - 4. مرتدان (آل عمران86-88) - 5. تکذیب کنندگان آیات الهی (اعراف36) - 6. دشمنان خدا و پیامبر(ص) (توبه63)

7. ظالمان و ستمگران (شوری45) - 8. اشقیاء (هود106-107) - 9. آنها که غرق در گناهند (بقره81) - 10. قاتل مومن (نساء 93) - 11. رباخواران (بقره 275) - 12. سبک اعمالان (مومنون102-103) - 13. گنهکاران به طور عام (جن23).

اما از سوی دیگر می‌فرماید که خداوند متعال به غیر از شرک، هر گناهی را که بخواهد می‌بخشد و او عادل است، به هیچ کس، اندک ظلمی نمی‌شود:

«إنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَکَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یشَاءُ وَمَن یشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یزَکُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ یزَکِّی مَن یشَاءُ وَلاَ یظْلَمُونَ فَتِیلًا» (النساء، 48 و 49)

ترجمه: مسلماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمى‏بخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مى‏بخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد به یقین گناهى بزرگ بربافته است * آیا به کسانى که خویشتن را پاک مى‏شمارند ننگریسته‏اى [چنین نیست] بلکه خداست که هر که را بخواهد پاک مى‏گرداند و به قدر نخ روى هسته خرمایى ستم نمى‏بینند».

براساس روایتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، انسان‏ها در قیامت سه دسته‏اند : یک دسته انسان‏هایی‏اند که در عالم حشر در آن هنگام که مردم درگیر مواقف و عوالم حشرند، تحت سایه خداوند و در جوار قرب حقند و نیاز به طی آن عوالم و مواقف ندارند چون آن مراحل را در این دنیا پشت سر گذاشتند.

گروهی دیگر انسان‏هایی‏اند که باید از حساب و عذاب بگذرند که از جمله آن جهنم موقت است تا پس از پس تطهیر و تسویه در عالم قیامت به خدا برسند و عده‏ای دیگر انسان‏هایی‏اند که چون مجموع وجودشان رو به غیر خدا داشته و در حال فرار از خدا بوده‏اند به قعر جهنم فرو خواهند رفت، (بحارالانوار، ج 7، ص 183، روایت 31).

بنابراین عده‏ای مستقیم وارد بهشت و بهشت‏ها می‏شوند، عده‏ای پس از گذر از مواقف‏ها و از جمله جهنم موقت وارد بهشت می‏گردند و عده‏ای نیز در جهنم جاودانه خواهند بود.

به بیانی دیگر: همه کسانی که وارد جهنم می‏شوند برای همیشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده‌ی خاصی مانند کافران برای همیشه در جهنم خواهند بود، (ر.ک: آیت‌الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، ص 483، دار الکتب الاسلامیه).

منبع: x-shobhe.com


دوشنبه 93 مرداد 20 , ساعت 10:29 عصر

 مقدّمه

منّت خدای را، عزَّ وَ جَلّ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می­رود، ممّد حیات است و چون بر می­آید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که برآید؟                                 کز عهده شکرش بدر آید؟

هدف از این نوشتار، آشنایی شما با ویژگی­های بهـشت و جهنّـم در قرآن است. به امید اینکه با خواندن این ویژگی­ها و تجسّم آن به زیبایی بهـشت و تاریکی و زشتی جهنّـم پی ببرید و راه درست که مقصد آن بهـشت است انتخاب کنید. 

مطالبی زیادی در مورد بهـشت و جهنّـم در قرآن کریم آمده است و خداوند در این آیات متعدّد به ویژگی­ها و جلوه­های زیبای بهـشت و ویژگی­های زشت و بد جهنّـم اشاره کرده اند. به علّت زیاد بودن مطالب و این­که بهـشت از منظر قرآن و جهنّـم از منظر قرآن دو مقوله جدا است این مقاله را به دو بخش، بهـشت و جهنّـم تقسیم می­کنیم.

بخش اول: بهـشت

بحث واژگانی

واژه (جـنّـت) کـه بـه معناى بهـشت است در شکل­هاى مختلف نزدیک به 150 بار در قرآن مجید تکرار شده و مفهوم رایج آن نیز باغ و بوستان است. با توصیفى که در قرآن و روایات آمده، بـاید گفت: «بهـشت، باغ بسیار خرّم و دلربایى است با هواى بسیار لطیف، درخت­هاى پر شاخ و برگ، انواع و اقسام میوه­هاى لذیذ، غذاهاى خوش طعم، نهرهاى جارى، قصرهاى زیبا، همسران شایسته و نیکو روى، وسـیـع و آبـاد، بـدون هـیچ گونه زشتى و آفت، با صفا و طراوت، جاودانه، متنوع و نشاط آور، همه نعمت­هاى آن پایدار و با شعورند، هیچ نعمتى با مصرف کردن، فـرسوده و ناقص نمى­شود، کسالت و دلزدگى به آن راه ندارد و ... . بهـشت، در قرآن مجید با این اسامی و اوصاف به کار رفته است: جنة المأموی، جنّات المأوی، جنة النعیم، جنات الخلد، دار السلام، دارالمتقین، دار المقامة، عدن، الفردوس.

بهـشت چگونه جایی است؟

بهـشت، جایگاه کسانی است که ایمان دارند، کارهای شایسته انجام می­دهند، از محرمات پرهیز می­کنند، با خلوص عقیده پروردگار خود را پرستش می­کنند، از خدای خود می­ترسند، به وعده­هایی که با خدا و یا بندگانش برقرار ساخته­اند وفا می­کنند، از کرده­های زشت خود پشیمان شده، در انجام وظایف انسانی خود کوتاهی نمی­کنند و به طور کلی از ارتکاب معاصی خودداری نموده و به کارهای نیک گرایش دارند.

بهـشت اقامتگاه ابدی مؤمنان و صالحان رستگار در جهان آخرت است. بهـشت به صورت باغ­هاى بسیّار با صفا و بى­ مانند است که قابل مقایسه با باغ­هاى این جهان نیست و در قرآن کریم به گونه­اى ترسیم شده تا براى اهل دنیا قابل درک باشد و گرنه حقیقت آن فراتر از درک ماست. بنابراین طلب کردن بهـشت بدون عمل حماقت است. بهـشت با آرزو کردن حاصل نخواهد شد (بلکه نیازمند به عمل است).

سخن بزرگان درمورد بهـشت

افراد بزرگ متعددی از جمله معصومین(علیهم السلام) درباره بهـشت و با اسناد بر آیات سخنانی گفته­اند. در ادامه به برخی از آنان اشاره می­کنیم.

رسول اکرم (ص) فرمودند: «حصار بهـشت یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت است و به جای گل در میان آن، مشک خوشبو بکار برده‌اند و کنگره‌های آن حصار، از یاقوت سرخ و سبز و زرد است».

 امام باقر (ع) فرمودند: «بهـشت­هایی که حق تعالی در قرآن یاد فرموده است عبارتند از: «جنّت عدن و جنّت الفردوس و جنّت نعیم و جنّت المأوی».

از امام رضا (ع) پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا به من خبر بده از بهـشت و جهنّـم آیا الان این دو خلق شده‌اند». امام رضا (ع) فرمود: «بله، همانا رسول خدا زمانی که به معراج رفته بود داخل بهـشت شد و جهنّـم را مشاهده کرد». 

امام (ره) می­فرمایند سه نوع بهـشت و جهنّـم وجود دارد:         

1)    بهـشت و جهنّـم اعمال

2)    بهـشت و جهنّـم اخلاق

3)    بهـشت و جهنّـم لقاء

امام (ره) در جایی دیگر می­فرمایند: «سعادت، منحصر در بهـشت نیست و بهـشت دارای درجات و مراتبی است». 

توصیف بهـشت در قرآن

توصیف بهـشت در سه سوره الرحمن، واقعه و دهر به صورت مفصّل و در برخی از سوره­های دیگر قرآن به صورت گذرا بیان شده است و به بسیاری از نعمت­های بهـشتی همچون میوه‌ها و باغ­ها و چشمه‌ساران و زنان پری‌رو با لباس‌های حریر و ... و نیز نعمت‌های معنوی همچون رضوان خداوند و ... اشاره گردیده است. در این آیات بهـشت عموماً به باغ­هایی که درخت­ها و نهرها جاری در زیر درختان[2] تشبیه کرده است، و پهنای آن را به پهنای آسمان­ها تشبیه[3] کرده است، و به پر نعمت بودن آن[4] نیز اشاره شده است که در ادامه به بعضی از آن­ها اشاره می­شود.

خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ».[5]یعنی:و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهـشتى که پهنایش (به قدر) آسمان­ها و زمین است (و) براى پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید.

قرآن در جایی دیگر دارد:«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ».[6]یعنی: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر (درختان‏) آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و (نیز) سراهایى پاکیزه در بهـشت­هاى جاودان (به آنان وعده داده است‏) و خشنودى خدا بزرگ­تر است. این است همان کامیابى بزرگ.

اگر با چشم دل به آنچه که از بهـشت وصف کرده‌اند بنگریم، از آنچه در دنیاست دل می­کنیم، هر چند شگفتی آور و زیبا باشند؟ از خواهش­های نفسانی و خوشی­های زندگانی، و اگر فکرت را به درختان بهـشتی مشغول داری که شاخه­هایشان همواره به هم می­خورند و ریشه‌های آن در توده‌های مشک پنهان و در ساحل جویباران بهـشت قرار گرفته آبیاری می­گردند، سرگردان و حیرت‌زده می­گردیم.

اصحاب الیمین و ویژگی آنان

بهـشتیان، سعادتمندانى هستند که با ایمان و عمل صالح، دنیا را پشت سر نهاده­اند، لطف الهى شامل حالشان شده و در بهـشت برین جاى گرفته­اند. در بهـشت از نعمت­هاى بى شمار پروردگارشان لذت مى­برند؛ هنگام ورود، فرشتگان به آنان خوش آمد مى گویند؛ خواسته­هایشان برآورده مى­شود؛ جاودانه در بهـشت مى­مانند؛ از خوشى­هاى پایدار بهره مى­برند و پروردگارشان از آنان خشنود است. نکته مهمّ این است که آنان این جایگاه رفیع را با ایمان و عمل صالح و تقوا، پاکى روح و اطاعت از خدا و پیامبر به دست آورده اند.

 کسی که نامه­عمل او به دست راستش داده شده (از خوشحالی) می­گوید: «بیایید نامه­عمل مرا بخوانید، من از قبل می­دانستم که روز حسابی در پیش است». چنین فردی در بهـشتی عالی که میوه­های آن همیشه در دسترس است، زندگی خوب و خوشی خواهد داشت. (به بهـشتیان گفته می­شود که) بخورید و بیاشامید، شما را گوارا باد. این پاداش پاداش اعمالی است که از دنیا پیش فرستاده­اید.[7]

مؤمنین راستین در آخرت به جنّت لقاء یار راه می‌یابند که در آن محو تماشای جمال دلربای حضرت دوست می­شوند و سایر نعمت‌های بهـشتی در نظر او ناچیز جلوه می‌کنند، علامه طباطبائی درباره لقاء حضرت حق می‌گوید: «مراد از لقاء حق آن است که بنده به منزلت و مقامی می‌رسد که بین او و پروردگارش هیچ حجابی نیست.[8]و این دیدار بسیار دل‌انگیز و شیرین است.
بهـشتیان کسانی هستند که به تصریح قرآن، در ترازوی اعمال، کفه‌ کارهای نیکشان از کفه‌ بدی‌هایشان سنگین‌تر است. در قرآن مجید، بهـشتیان به نام‌ها و صفت‌هایی مانند: اصحاب الیمین و اصحاب الجنّه خوانده می‌شوند.

یکی از ویژگی­های اصحاب الیمین آن است که خداوند بهترین نعمات خود را در اختیار آنان قرار می­دهد که البتّه این پاداش نیکو کاری آنان در زمین است که از قبل پیش فرستاده بودند. این نعمات عبارتند از: قصرهایی زیبا و مجلل، حوریاهای بهـشتی، رودهایی که از زیر درختان جاری هستند و ... . قرآن در این باره دارد: «أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئینَ فیها عَلَى الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً».[9] یعنی: آنانند که بهـشت­هاى عدن به ایشان اختصاص دارد که از زیر (قصرها) شان جویبارها روان است. در آن جا با دستبندهایى از طلا آراسته مى‏شوند و جامه‏هایى سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر مى‏پوشند. در آنجا بر سریرها تکیه مى‏زنند. چه خوش پاداش و نیکو تکیه‏گاهى!

شعر رجوع

نامـه­ی اعمـال اصحـاب یمـین                        اهـل تـقوا، اهـل ایمـان و یقین

روز محشر باشد اندر دست راست                       صاحب این نامه از غم­ها رهاست

ایـن جـواز ره­ گشای جنّـت است                      ایـن برات جـاودانه رحمـت است[10] 

درجات و درهای بهـشت

بهـشت درجات و مراتبی دارد و برخی از آنها بر دیگری برتری دارند.[11]حضرت علی (ع) فرمودند: «بهـشت دارای درجه‌هایی است که بر یکدیگر برتری دارد و دارای منازلی است که با هم تفاوت دارد، نعمت­های آن از بین نمی‌رود، هر که در آن جای گرفت، دیگر بیرون نخواهد شد و پیر نمی‌شود و ساکن در آن فقیر نمی‌گردد». امام صادق (ع) فرمودند: «نگویید بهـشت یک درجه است، چرا که خداوند می­فرماید: «درجاتی است بعضی بالاتر از بعضی دیگر، و این تفاوت به خاطر اعمال آن­ها است».[12]

امام باقر (ع) فرمودند: «بهـشت دارای هشت در است که عرض هر در، به اندازه چهل سال راه است».

از روایات می­توان فهمید که مردم از لحاظ ارزش کارهایی که کرده اند، دارای موقعیت­های مخصوصی هستند که از درهای معینی که تناسب با اعمال  آن­ها  دارد، وارد بهـشت می­شوند و آن­ها عبارتند از:

1)     باب المجاهدین

2)     باب المصلین (در نماز گزاران)

3)     باب الصائمین (روزه داران)

4)     باب الصابرین (صبر کنندگان)

5)     باب الشاکرین (شکر گزاران)

6)     باب الذاکرین (یاد آوران خدا)

7)     باب الحاجین (حج کنندگان)

8)     باب اهل المعروف، که امام صادق (ع) در این مورد می­فرماید: «در کارهای نیک  با برادرانتان  رقابت کنید و از اهل معروف باشید،  زیرا برای بهـشت دری است که به آن در معروف می­گویند و داخل آن نمی­روند و مگر کسی که در دنیا کارهای نیک انجام داده است».[13]

نعمت­های بهـشتی

بهـشتی که قرآن توصیف می­کند، نهرهایی از شیر که مزه­اش تغییر نمی­کند، نهرهایی از خمر، نهرهایی از عسل تصفیه شده، نهرهایی از آب گوارای جاری که هرگز بدبو نمی­شود؛ درخت­های انبوه و در هم پیچیده، سایه­های فرح انگیز دائمی، میوه­های رنگارنگی که در دسترس همگان است و بالاخره هر نوع صفا و طراوتی که برای یک محیط فرح انگیز لازم و ضروری است، دارا است. ما به عنوان نمونه در ادامه به چند آیه اشاره می­کنیم.

قرآن دارد: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ».[14]یعنی: مَثَلِ بهـشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده (چون باغى است که) در آن نهرهایى است از آبى که (رنگ و بو و طعمش‏) برنگشته؛ و جوی­هایى از شیرى که مزه‏اش دگرگون نشود؛ و رودهایى از باده‏اى که براى نوشندگان لذّتى است؛ و جویبارهایى از انگبینِ ناب. و در آن جا از هر گونه میوه براى آنان (فراهم‏) است و (از همه بالاتر) آمرزش پروردگار آنهاست. (آیا چنین کسى در چنین باغى دل‏انگیز) مانند کسى است که جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى‏شود (تا) روده‏هایشان را از هم فروپاشد؟ خداوند بهـشت را در قرآن به طور کامل و روشن بیان کرده، ولی مزایا و خصوصیات نعمت­های بهـشت برای انسان­هایی که اکنون در قید حیات­اند و در این جهان زندگی می­کنند، درک ناشدنی و غیر قابل توصیف است. زیرا نعمت‌های بهـشتی بسته به درجات بهـشتیان، گوناگونی دارند.[15] یعنی: خداوند در قرآن کریم می­فرمایند: «َلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ».[16]

هیچ کس نمی داند و در مقابل اعمال خیری که پاکان و نیکان در این جهان انجام می­دهند، چه نعمت­هایی که مایه روشنی چشم است، در جهان غیب برای آنان فراهم شده است.

در تفاسیر شیعی و سنّی ذیل این آیه رسول گرامی اسلام (ص) از جانب خداوند می­فرمایند: «برای پاداش بندگان شایسته و درستکارم، نعمت­هایی آماده کرده­ام که نه چشمی آن­ها را دیده و نه گوش شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است».[17]

    این گونه نعمت­ها را توصیف نکرده­اند، زیرا انسان ها نمی­توانند در دنیا آن را درک نمایند، خداوند در جایی دیگر از قرآن مجید می­فرمایند: «یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ». [18] یعنی: سینی­هایى از طلا و جام‏هایى در برابر آنان مى‏گردانند، و در آن­جا آن چه دل­ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست‏) و شما در آن جاودانید.

انسان پس از مدتی از لذّت­ها (در دنیا) دلزده و سیر می­شود، در حالی که در بهـشت هیچ­گاه چنین نمی­شود. هیچ چیز جنبه تکرار ندارد. همه چیز برای انسان نو و تازه است، حتی نعمت­های مادّی که در قرآن اشاره شده است. به عبارت دیگر هر چیزی که انسان در دنیا آرزو دارد و می­خواهد و به آن دست نخواهد یافت، در بهـشت فراهم است، حتی چیزهایی که به ذهن و اندیشه انسان­ها خطور نمی­کند، بنابراین زندگی دنیوی و اخروی اصلاً قابل مقایسه با هم نیست.

برای نمونه در ادامه به یکی از نعمت­های بهـشتیان اشاره می­کنیم.

میوه­های بهـشتی

بهـشتیان از بهترین نعمات پروردگار باری تعالی بهره­مندند. این نعمات بسیار زیاد است و بهـشتیان از آنها لذّت می­برند. یکی از این نعمت­ها، میوه­های پاک آن است.

قرآن در این مورد دارد: «وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلیلاً».[19]یعنی: و سایه‏ها(ى درختان) به آنان نزدیک است، و میوه‏هایش (براى چیدن‏) رام.

قرآن در جای دیگری دارد: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلَالٍ وَعُیُونٍ ؛ وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ ؛ کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ».[20] یعنی: اهل تقوا در زیر سایه‏ها و بر کنار چشمه‏سارانند؛ با هر میوه‏اى که خوش داشته باشند؛ به (پاداش) آنچه مى‏کردید بخورید و بیاشامید گواراتان باد.  


این میوه­ها پایدار است و همیشه برای بهـشتیان وجود دارد که این پاداش کارها و اعمالی است که از پیش فرستاده­اند. خداوند در قرآن می­فرمایند: «مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ».[21] یعنی: وصف بهـشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده (این است که) از زیر (درختان) آن نهرها روان است میوه و سایه‏اش پایدار است این است فرجام کسانى که پرهیزگارى کرده‏اند و فرجام کافران آتش (دوزخ) است. 

قرآن کریم چندی از این میوه­ها را نام برده است: «فیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ».[22]یعنی: در آن دو، میوه و خرما و انار است.

بسیّاری از مفسرین قرآن به غیر از خرما، زیتون، انار، انگور و انجیر، موز را نیز جزو میوه­های بهـشتی که در قرآن از آن نام برده شده است ذکر کرده اند. قرآن دارد: « وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ».[23]

 در مجموع ترجمه­هایی که برای این آیه ذکر شده است چند نظر وجود دارد، اول اینکه «طَلْحٍ» به معنای موز می­باشد، دوم اینکه «طَلْحٍ» به معنای درخت پربرگ می­باشد، سوم اینکه «طَلْحٍ» به معنای گیاه مورد می­باشد، و عده­ای آن را به مو یا گیاه خوشبو یا حتی اقاقیا تعبیر کرده­اند. اما در نهایت بیشتر مترجمین قرآن کریم «طَلْحٍ» را به معنای موز گرفته­اند و موز را جزو میوه­های بهـشتی که در قرآن ذکر شده است بیان کرده­اند از جمله ترجمه­های: آیتی، احسن الحدیث (سید علی اکبر قرشی)، انصاریان، المیزان، ترجمه جوامع الجامع، فولادوند، مشکینی.

بخش دوم: جهنّـم

جهنّـم چگونه جایی است؟

دوزخ کانون رنج­ها و دردها و محرومیّت هاست (آن هم اعم از عذاب­هاى مادى و روحى). خداوند در قرآن کریم می­فرمایند: «أُولئِکَ مَأْواهُمْ جهنّـم وَ لا یَجِدُونَ عَنْها مَحیصاً».[24] یعنی: آنان جایگاهشان جهنّـم است، و از آن راه گریزى ندارند.

که منظور از آنان در این آیه همان کافران هستند. جهنّـم جایگاهی ابدی و سخت برای آنان که برخلاف دستورات خداوند و ولی وی عمل کردند، است. کافران در آن جاودان می­مانند که این سزای اعمال ننگین آنان است.

جهنّـم جای گناه­کاران، کفّار و تکذیب کنندگان آیات خداوند است. خداوند در قرآن می­فرمایند: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ».[25] یعنی: و کسانى که کفر ورزیدند و آیات ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند.

جهنّـم در سخن بزرگان

درباره وصف جهنّـم بسیاری از بزرگان سخن گفته‌‌اند اما در این جا از بیان عارف و آموزگار بزرگ اخلاق حضرت امام خمینی (ره) که کلام و قلم او تا اعماق جان انسان نفوذ می‌کند با عین عبارات نافذ او استفاده می‌شود که فرمود: «... همه آتش‌های دین عالم را جمع کنند، روح انسان را نمی‌تواند بسوزاند، آن جا آتش علاوه بر این که جسم را می سوزاند روح را نیز می­سوزاند قلب را ذوب می‌کند، خدا می‌داند عقل من و تو و فکر همه بشر از تصورش عاجز است، اگر مراجعه به اخبار و آثار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نمایی می‌فهمی که قضیه عذاب آن عالم چیست؟» امیر مومنان (ع) در باره جهنّـم فرمود: «بترسید از آتشی که گودی و گرمی آن بی اندازه است، و عذاب و گرفتاری آن تازه است».[26]

اصحاب شمال

کسی که نامه عمل او به دست چپش داده شده، می­گوید: «ای کاش نامه عملم به من داده نشده بود و از حساب اعمالم آگاه نمی­شدم. ای کاش مرگم در می­رسید. مال و ثروت من به فریاد من نرسید و همه قدرت و شوکتم از دست رفت.

(پس خطاب رسد که) بگیرید در غل و زنجیرش کنید و سپس به دوزخش بیفکنید».[27]

شعر رجوع

نامـه­ی اعمال اصحـاب شمـال                                                 آن تبه کاران بس افسـرده حـال

باشد اندر دست چپ روز شمـار                                                  رمـز محکومیـّت اصحـاب نـار

نامه­ی شرمندگی و حسرت است                                                حکم بدکاران دور از رحمت است[28]


دوشنبه 93 مرداد 20 , ساعت 10:26 عصر

 

چاه فلق:
فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به

خداوند پناه می برند. این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن

اذن داد ، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد .
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است : در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از

حرارت آن روزی 70 هزار بار به خداوند پناه می برند . و در آن وادی ، اتاقی از آتش است و

در آن اتاق ، چاهی از آتش است و در داخل آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن

تابوت ، ماری از آتش است که 1000 نیش دارد و طول هر نیش آن 500 متر است ، و لذا

خداوند به پیامبر می فرماید : بگو پناه می برم به آفریدگار فلق.


یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند ، شرابخواران می باشند.


«فلق یعنی صدع ، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این

است که در جهنم ، چاهی است که در آن 70 هزار خانه است و در هر خانه 70 هزار اتاق

است و در هر اتاق 70 هزار سیاهی است و در هر سیاهی 70 هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.1»
1)  بحار ـ ج8 ـ مبحث جهنم ـ کفایه الموحدین ـ مبحث نار

مصالح ساختمانی قصرهای بهشتی

امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمودند : خداوند بهشت را با خشتی

از طلا و خشتی از نقره آفریده و دیوارهای آن از یاقوت و سقف آن از زبرحد ? و سنگ ریزه

های آن از مروارید ? و خاکش از زعفران و مشک ناب است .
همچنین شخصی از بلال ? موذن رسول خدا می پرسد ? تو از رسول خدا پرسیده ای

بنای بهشت از چیست برای من بیان کن .
بلال می گوید : از رسول خدا شنیدم که می فرمود : دیوار بهشت و قصرهای بهشتی

یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت سرخ و یاقوت سبز و یاقوت زرد است .1
1) بحار ? ج8 ? ص116.

درهای بهشت
در مورد درهای بهشت ? چهار آیه در قرآن آمده که سلسله مراتب ورود بهشتیان به

بهشت را می رساند . در آیه 73 سوره زمر می فرماید : « حَتّی اِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ

اَبْوابُها و قالَ لَهٌمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکمْ » : « وقتی که بهشتیان به درهای بهشت می

رسند ? درها باز می شوند و نگهبانان و دربانان بهشت به ایشان سلام می دهند. »


و در آیه 50 سوره ص می فرماید : « جَنّاتُ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الاَبْوابُ » : « درهای بهشت

یا درهای باغهای بهشتی به روی ایشان کاملا باز است . »
آیه اول نشان می دهد که خازنان و نگهبان بهشت بی صبرانه در انتظار قدوم میهمانان

بهشتی هستند تا با تشریفات مخصوص و سلام و صلوات از ایشان پذیرایی کنند .در أیه

دوم نیز می فرماید که خود بهشت در انتظار ایشان است و درهای بهشت گشوده و باز

است تا بهشتیان وارد شوند . و در سومین و چهارمین آیه 23 و 24 سوره رعد می فرماید

: « ... وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلوُنَ عَلَیْهِم مِنْ کُلِّ بابٍ سلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ »

: « ملائکه و فرشتگان از هر دری بر ایشان وارد می گردند و به خاطر صبر و استقامت و

پایداریشان بر ایشان ? سلام می دهند و می گویند : سرانجام آخرت شما چه نیکو

است .» این آیه نشان می دهد که پس از باز شدن درهای بهشت حالا به امر خدا یا

به وسیله ملائکه و خازنان بهشتی ? آن هم پس از انتظار زیاد بهشت و ملائکه برای آمدن

میهمانان عزیز ? وقتی وارد بهشت می گردند ? فرشتگان الهی با رویی باز و آغوشی

گشوده و با سلام و صلوات از ایشان استقبال می کنند و خوش آمد گویی می کنند

و بهشت نیکو و سرانجام خوش را به خاطر صیر و شکیبایی شان بر آنان بشارت می

دهند.

برای خواندن بقیه مطالب به ادامه مطلب بروید.


آسیاب آدم خرد کن در جهنم
« در جهنم آسیابی است که بعضی از اهل جهنم را به داخل آن می اندازند ? مثل آرد ?

خرد می کند و بیرون می ریزد دوباره آنان به حالت اول بر می گردند ? باز ملائکه غلاظ و

شداد آنان را به داخل آسیاب می ریزند و این حالت همچنان ادامه دارد . بعضی از افراد

مخصوص این آسیاب ? ظالمین و ستمگران و زورگویان هستند ? و بعضی دیگر وزرا و وکلا

و افرادی هستند که دستشان به جایی می رسد و در حق مردم خیانت می کنند و بیت

المال را حیف و میل می نمایند »1
1) خصال ج 2 ? ص 142 ? نهج البلاغه ? خطبه 164

سخن امام سجاد پیرامون قبر
امام سجاد (ع) هر جمعه در مسجد پیامبر (ص) مردم را با این کلمات موعظه می کرد :


ای مردم ! خدا ترس باشید ! بازگشت شما به سوی اوست ? هرکس اینجا کار نیکی

کرده است ? آنجا پیش روی خود خواهد یافت و هرکس عمل بد انجام داده ? دوست دارد

میان او و اعمال بدش فاصله ی زیادی بیفتد ? خداوند شما را می ترساند.
افسوس تو ? ای فرزند آدم که غافلی ! اما از تو غافل نیستند ? مرگ سریعتر از هر چیز به

سویت می آید و تو را می جوید و به زودی تو را در خواهد یافت ? و آن هنگام اجلت

فرارسیده و تنها به قبرت در آیی و فرشتگان سوال ? برای پرسش و امتحانی سخت نزد تو

می آیند.
نخستین سوال  از آفریدگاری است که او را پرستش می کردی . و از پیامبری که برای

هدایت تو آمده بود و از دینی که بدان پایبند بودی و از کتابی که می خواندی و از امامی 

که پیرویش بودی و  از دستوراتش اطاعت می نمودی.
آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راه مصرف کردی و از مال و ثروتت می پرسند که از

کجا آوردی و در چه راه خرج کردی ... پس در خود بنگر و پیش از پرسش آماده ی پاسخ

باش!
اگر ایمان داری ? خداترس و دین شناسی ? و از پیشوایان راستگو پیروی می کنی و

دوستار دوستان خدایی ? نگران مباش خداوند زبانت را به حق گویا خواهد کرد و تو را به

بهشت و رضای خویش بشارت خواهد داد و فرشتگان با نعمتهای فراوان به استقبال تو

خواهند آمد ? و گرنه زبانت بند آمده و از عهده ی پاسخ بر نخواهی آمد و تو را به آتش

وعده خواهد داد و فرشتگان با آب جوشان و آتش سوزان از تو پذیرایی خواهند کرد.1
1) بحار ? ج6 ? ص 223

آیا در بهشت سرویس بهداشتی هم وجود دارد؟
در روایت است مردی از پیامبر اکرم (ص) سوال می کند : آیا شما گمان می کنید که بهشتیان می خورند و می آشامند ؟
حضرت می فرماید : بله ? قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه و قدرت صد مرد را دارد و به اندازه صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد .
بعد او سوال می کند : بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست

? پس اینها پس از این همه خوردن و نوشیدن احتیاج به دستشویی پیدا کنند چیکار می کنند ؟
حضرت می فرماید : آنچه را که خورده اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر

می دهد ? از بدنشان خارج می گردد ( و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد . )1
در روایت دیگری است که یک نصرانی از امام باقر (ع) سوال کرد : چگونه است که اهل

بهشت غذا و میوه و نوشیدنی می خورند اما تغوّط نمی کنند و به دستشویی نمی روند ؟ در دنیا مثالی برای من بزن.
حضرت در پاسخ فرمودند : جنین در شکم مادرش از غذایی که مادرش می خورد او نیز می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی ندارد.2
1) بحار ? ج8 ? ص149 ? به نقل از تنبیه الخاطر.
2) بحار ? ج8 ? ص 122.

روایتی ترسناک بعد از مرگ
به شما پیشنهاد می کنم که این مطلب را بخوانید ? من که خودم به شخصه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.

مرحوم آیت الله العظمی حاج سید جمال الدین گلپایگانی می فرمود : من در دوران

جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان

قشقایی درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها مربی من بودند . به من دستور

داده بودند که شبهای پنجشنبه و شبهای جمعه در بیرون اصفهان به قبرستان تخت فولاد

بروم و قدری در عالم مرگ و ارواح تفکر کنم . عادت من این بود که شبهای پنجشنبه و

جمعه به قبرستان تخت فولاد می رفتم و یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها

حرکت می کردم و تفکر می نمودم و بعد از آن چند ساعتی استراحت نموده ? و سپس

برای نماز شب و مناجات بر می خواستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به

اصفهان بر می گشتم . آیت الله گلپایگانی می فرمود : شبی از شبهای زمستان که

هواسرد بود و برف هم می آمد .من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان

حرکت کردم و به تخت فولاد آمدم و در یکی از حجرات رفتم .و خواستم دستمال خود را باز

کرده چند لقمه ای غذا بخورم و بعد بخوابم تا حدود نیمه شب بیدار و مشغول کارها و

دستورات خود از عبادت گردم ? در این حال مقبره را زدند تا جنازه ای را که از بستگان

صاحبان مقبره بود و از اصفهان آورده بودند ? آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی

مقبره بود مشغول تلاوت شد تا آنها صبح بیایند و جنازه را دفن نمایند. آن جماعت جنازه

را گذاردند و رفتند و قاری قرآن هم مشغول تلاوت شد . من همین که دستمال را باز کرده

و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم ? دیدم که ملائکه عذاب آمدند و مشغول عذاب

کردن آن مرده شدند.
عین عبارت آن عالم ربانی این است که : چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که

آتش به سوی آسمان زبانه می کشید ? و فریادهایی از این مرده بر می خواست که

گویی تمام این قبرستان عظیم را را متزلزل می کرد . نمی دانم اهل چه معصیت بود ؟ از

حاکمان جائر و ظالم بود که این طور مستحق عذاب بود ؟ و ابدا قاری قرآن اطلاعی

نداشت ? آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت . من از مشاهده ی این

منظره از حال رفتم ? بدنم می لرزید ? رنگم پرید و هر چه به قاری قرآن اشاره می کردم

که در را باز کن من می خواهم بیرون بروم ? او نمی فهمید ? هر چه می خواستم به او

بگویم زبانم قفل شده بود و حرکت نمی کرد . بالاخره به او فهماندم که چفت در را باز کن

? من می خواهم بروم. گفت : آقا هوا سرد است ُ برف روی زمین را پوشانیده و در راه

گرگ است تو را می درد. هرچه می خواستم به او بفهمانم که من طاقت ماندن ندارم

? او ادراک نمی کرد . به ناچار خود را به در اتاق کشاندم ? در را باز کردم و خارج شدم .

و تا اصفهان با آنکه مسافت زیادی نیست بسیار به سختی رفتم و چندین بار به زمین

خوردم ? رفتم در حجره و یک هفته مریض بودم . مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان می

آمدند حجره و عیادت می کردند و به من دوا می دادند . جهانگیر خان برای من کباب باد

می زد و به زور به حلق من فرو می برد تا کم کم قدری قوت گرفتم .1

دوستان عزیز این حالت آقای گلپایگانی را مکاشفه می گویند که خداوند به خاطر لطفی

که به ایشان داشتند چشمان برزخی ایشان را باز کرد تا توانست این صحنه ها را ببیند.
1) جمال عرفان ? ص 69 ? به نقل از معاد شناسی ? ج1 ? ص 142.    -   در محضر لاهوتیان ? ص156

پاداش شب زنده داران وروزه داران
رسول اکرم (ص) می فرماید : « در بهشت درختی است که از آن اسبهای ابلق

( سیاه و سفید ) با دو بال و با زینهایی از یاقوت بیرون می آیند . اولیای خدا بر آنها سوار

می شوند و به هر جای بهشت بخواهند به پرواز در می آیند . اهل بهشت از خدا می

پرسند : خدایا ! این بندگان تو چگونه به این مقام و جایگاه رسیده اند که ما از آن محروم

هستیم ؟ جواب می شنوند :
آنها کسانی هستند که در دنیا شبها از بستر خواب بیرون می آمدند و به نماز و راز و نیاز

مشغول بودند ? در حالی که شما در خواب بودید ? و روزها که شما می خوردید و

می نوشیدید ? آنها روزه می گرفتند و همیشه از ترس و شوق من می گریستند. »

حیوانات دنیایی بهشتی
در روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است که :
امام صادق (ع) فرموده : از حیوانات دنیایی در بهشت تنها چند حیوان خواهد بود:
1) الاغ بلعم بن باعور ( مشهور به بلعم باعورا )
2) ناقه حضرت صالح
3)گرگ حضرت یوسف
4) سگ اصحاب کهف.1
بعضی هم گفته اند : گوسفند قربانی هابیل و گوسفند قربانی حضرت ابراهیم (ع) که به

جای حضرت اسماعیل ذبح کرد وارد بهشت خواهند شد و احتمالا حیوانات دیگری هم باشند.
1) تفسیر علی بن ابراهیم ? ص 394    -     بحار ? ج8 ? ص 195

لباس اهل جهنم
« فَالَّذینَ کَفَروا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابُ مِنْ نارٍ »1
« وَ تَرَی الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْاَصْفادِ سَرابیلُهُمْ مِنْ قطِرانٍ وَ تَغْشی وُجوهُهُمُ النّارُ »2

« کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود . و در روز قیامت

مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسبنده بدبوی

اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند . »
« قطران » نوعی ماده سیاه رنگ قابل اشتعال است ? چیزی شبیه مخلوطی از قیر و

بنزین که خیلی هم بدبو و بدمنظر است و در آتش دوزخ سریعا آتش می گیرد و شعله ور می شود .
لباس اهل جهنم یا قطعه هایی از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و یا قطران است.
امام باقر (ع) می فرماید : « به اهل جهنم هفتاد جامه از آتش می پوشانند و کلاهی از آتش بر سرشان می گذارند.
جبرئیل هم به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد که : اگر یکی از پیراهن و سرابیل اهل جهنم

بین زمین و آسمان آویزان شود ? تمام اهل زمین از بوی بد و حرارت آن می میرند .پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این حرف گریه کرد.3
1) حج/19      2) ابراهیم / 50 -49
3) اقتباس از بحار ? ج8 ? باب النار

واقعه عجیب در عالم برزخ

علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل کرده که : استاد ما

عارف برجسته « حاج میرزا علی آقا قاضی » می گفت :
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما ? مادر یکی از دخترهای افَنْدِی ها ( سنّی های دولت

عثمانی ) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر ? بسیار ضجّه و گریه می کرد ? و جداً ناراحت بود ? و با تشییع

کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه ی حاضران به گریه افتادند .


هنگامی که جنازه ی مادر را در میان قبر گذاشتند ? دختر فریاد می زد : من از مادرم جدا

نمی شوم ? هر چه می خواستند او را آرام کنند ? مفید واقع نشد ? دیدند اگر بخواهند با

اجبار دختر را از مادر جدا کنند ? ممکن است جانش به خطر بیفتد ? سرانجام بنا شد

دختر را در قبر مادرش بخوابانند ? و دختر هم پهلوی مادر در قبر بماند ? ولی روی قبر را از

خاک انباشته نکنند ? و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند ? و دریچه ای هم بگذارند تا

دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر ? کنار مادر

خوابید ? فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند به سر دختر چه آمده است ? دیدند تمام موهای سرش سفید شده است.


پرسیدند : چرا اینطور شده ای ؟
در پاسخ گفت : شب کنار جنازه ی مادرم در قبر خوابیدم ? ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان

آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد ? آن دو

فرشته مشغول سوال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد ? سوال از توحید نمودند ?

جواب درست داد ? سوال از نبوت نمودند ? جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است .

تا اینکه پرسیدند : امام تو کیست ؟

آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت :« من امام او نیستم » ( آن مرد محترم ? امام علی (ع) بود . )

در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید.

من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.

مرحوم قاضی می فرمود : چون تمام طایفه ی آن دختر ? در مذهب اهل تسنّن بودند ?

تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند ( زیرا این واقعه با مذهب تشیَع ? تطبیق می کرد ) و خود آن دختر ? جلوتر از آنها به مذهب تشیّع ? اعتقاد پیدا کرد. 1


1) معادشناسی علامه محمد حسین تهرانی ? ج3 ? ص110 -  داستان دوستان ? ج5 ? ص


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه