سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 91 تیر 12 , ساعت 2:45 عصر

ولادت با سعادت دوازدهمین

و آخرین پیشوای شیعیان
گل سرسبد عالم هستی
مـنجی عالم بشریت
خلیفة الرحمن
منتقم زهرا س
امام الأنس و الجان
بـقیة الله فی الأرضه
حضرت صاحب العصر و الزمان
مهدی موعود (عجه الله تعالی فرجه الشریف)
را به همه عاشقان و ارادتمندان و منتظران تبریک و تهنیت عرض می نمایم
ادرکنی
 نیمه شعبان
عجل علی ظهورک
چون نحوه تولد حضرت ولیعصر عجه الله تعالی فرجه الشریف را الحمدالله اکثرا همه میدانند لذا به جای نحوه تولد به جواب دوتا از سوالات دوستان عزیز درمورد ولادت میپردازم
سوال:
 هنگام ولادت امام زمان عجل الله فرجه بر بازوی راستشان چه جمله‌ای نوشته شده بود؟
پاسخ:
 هنگام تولد امام زمان علیه السلام حکیمه خاتون او را بغل کرد و به پیشگاه پدر بزرگوارش تقدیم کرد . حکیمه خاتون مشاهده نمود که با نور روی بازوی مبارک حضرت نوشته شده
" جاءالحق و زهق الباطل " (کشف الغمه ج3 ص310)
البته در کتاب الزام الناصب آمده است که :وبسیار طبیعی بود که از نور روی بازوی گرامی اش نوشته شود : "و تمت کلمت ربک صدقا و عدلا " (انعام/115(
سوال:
 هنگام تولد امام زمان عجل الله فرجه وقتی آن حضرت را به دست امام حسن عسکری علیه السلام دادند امام به نوزاد فرمودند: به قدرت الهی سخن بگو. کلام امام زمان عجل الله فرجه در آن هنگام چه بود.
پاسخ:
 حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف زمانی که به دنیا آمدند سجده کردند و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت نبی اکرم (ص) دادند و پس از شهادت به امامت همه امامان وقتی حضرت صاحب را به پدر بزرگوارشان دادند و حضرت امام حسن عسگری علیه السلام از امام زمان خواستند که به قدت الهی سخن بگوید حضرت آیه پنجم و ششم سوره قصص را تلاوت فرمودند و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین)(و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و همن و جنود هما منهمن ما کانو یحذرون)
 222628
اعمال نیمه شعبان
درباره فضیلت شب نیمه شعبان و روز آن و همچنین اعمال مخصوص این اوقات شریف، مطالبی در کتب ادعیّه و منابع معتبر نقل شده است.
اوّل غسل است که باعث تخفیف گناهان می شود، دوّم احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار همانگونه که امام سجّاد علیه السّلام چنین می کردند، سوّم زیارت امام حسین علیه السّلام که برترین اعمال در این شب است و صد هزار پیامبر آن حضرت را در این شب زیارت می کنند. چهارم خواندن دعای کمیل در سجده است. کمیل گوید:«حضرت علی علیه السّلام را دیدم که این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواندند».
بر جمال ماه مهدی (عج) صلوات
بر جزبه یک نگاه مهدی (عج) صلوات
ما را چو نبود هدیه ای بهتر از این
بفرست به پیشگاه مهدی (عج) صلوات


دوشنبه 91 تیر 12 , ساعت 1:45 صبح
_
کلکسیون افتخارات اسپانیا تکمیل تر شد/

اسپانیا با اقتدار قهرمان یورو 2012 شد

تهران- تیم ملی فوتبال اسپانیا - پرافتخارترین تیم سال های اخیر اروپا و قهرمان جهان - موفق شد با اقتدار ایتالیا دیگر تیم فینالیست این دور از رقابت ها را با چهار گل شکست دهد و به عنوان قهرمان چهاردهمین دوره مسابقات جام ملت های اروپا شناخته شود.

1391/04/11 - 20:48

دیدار فینال یورو 2012 از ساعت 23:15 به وقت تهران در ورزشگاه "المپیک" شهر کیف پایتخت اوکراین با حضور حدود 64 هزار تماشاچی آغاز ‌شد و این تیم اسپانیا بود که با اقتدار ایتالیا را مقهور خود کرد.

لاجوردی پوشان ایتالیایی در این بازی تماشایی و مهیج با نتیجه پر گل چهار بر صفر بازی

را به حریف قدرتمند خود واگذار کردند تا شاهد قهرمانی بلامنازع حریف اسپانیایی خود در فینال این دوره از مسابقات باشند.

تیم ایتالیا که در بازی نیمه نهایی با اقتدار تیم قدرتمند آلمان را با نتیجه دو بر یک از سر راه برداشته بود، در دیدار با اسپانیا تسلیم حریف قدرتمند خود شد تا شکست تلخ و تحقیر آمیزی در جام ملت های اروپا داشته باشد.

پیروزی تیم ملی اسپانیا در حالی در برابر ایتالیا رقم خورد که برخی از کارشناسان به دلیل بازی خوب تیم ایتالیا در مقابل آلمان و همچنین بازی نه چندان خوب اسپانیا برابر پرتقال که با پیروزی در ضربات پنالتی و با چاشنی شانس همراه بود، تیم ایتالیا را دارای شانس پیروزی می دانستند.

"داروی سیلوا" در دقیقه 14 نیمه نخست بازی، ارزشمندترین گل تاریخ ورزشی خود را با ضربه سر وارد دروازه ایتالیا کرد.

‌پاس عمقی "اینیستا" درون محوطه جریمه ایتالیا و پاس زیبای "فابرگاس" به "سیلوا" در دومین حمله جدی اسپانیا گل نخست این دیدار هیجانی را به همراه داشت.

بازی با برترین محسوس اسپانیا و چندین حمله ایتالیا همچنان ادامه یافت، اما این اسپانیا بود که در دقیقه 41 بازی با پاس عالی "ژاوی هرناندز" و ضربه تماشایی "جوردی آلبا" پدیده فصل جاری اسپانیا نتیجه را دو برابر و دومین گل را وارد دروازه "بوفون" دروازه بان پر آوازه ایتالیا کرد تا آه و حسرت تماشاچیان ایتالیا را دو چندان کند.

نیمه نخست این بازی با برتری دو بر صفر اسپانیا به پایان رسید.

گواردیولا در باره این گلزن فینال جام ملت های اروپا و بازیکن 23 ساله ماتادورها گفته است: "آلبا خریدی خوب برای بارسا محسوب می‌شود. از حضور او در نیوکمپ در فصل آینده لذت خواهم برد و او بازیکن بسیار خوبی خواهد بود".

نیمه دوم این بازی نیز با برتری نسبی اسپانیا آغاز شد و با چندین حمله خطرناک این تیم بر روی دروازه ایتالیا ادامه یافت. این حملات بالاخره در دقیقه 84 گل سوم اسپانیا را رقم زد تا کار ایتالیا با گل "فرناندو تورس" مرد شماره 9 اسپانیا و مرد تازه وارد این تیم که در نیمه دوم وارد زمین شد، یک سره شود و پیروزی مقتدرانه اسپانیا را به دنبال داشته باشد.

اما این پایان کار نبود و سه دقیقه بعد دیگر مرد تازه وارد اسپانیا یعنی "خوان ماتا" با پاس فداکارانه "تورس" گل چهارم را به ثمر رساند تا پیروزی قاطع، تاریخی و استثنایی اسپانیا در برابر ایتالیا رقم بخورد.

تیم ملی فوتبال اسپانیا با این پیروزی مقابل ایتالیا برای اولین بار در جهان، سه عنوان قهرمانی پپاپی تورنمنت‌های مهم را کسب کرد.

در این دیدار برای تیم ملی فوتبال اسپانیا و "ویسنته دل بوسکه" سرمربی آن کاسیاس، پیکه، سرخیو راموس،‌‌ آربلوا،‌ جوردی آلبا، اینیستا(از دقیقه 85 خوان ماتا)، ژاوی، فابرگاس (از دقیقه 74 فرناندو تورس) ،‌ ژابی آلونسو، بوسکتس،‌ سیلوا ( از دقیقه 59 پدرو) به میدان رفتند.

همچنین "چزاره پراندلی" مربی ایتالیا بوفون، کیلینی (از دقیقه 21 بالزارتی)، آباته،‌ بارزاگلی، بونوچی،‌ مارکیسیو، دروسی، مونتولیوو (از دقیقه تیاگو موتا)، پیرلو، بالوتلی و کاسانو (از دقیقه 46 دی ناتاله) را وارد میدان کرد.

"پدرو پروئنکا" از پرتغال داور دیدار پایانی چهاردهمین دوره رقابت‌های یورو را بر عهده داشت.

این داور ماه گذشته هم دیدار پایانی رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا بین تیم‌های بایرن مونیخ و چلسی را قضاوت کرده بود.

قضاوت در این دیدار چهارمین قضاوت این داور 41 ساله در رقابت‌های یورو 2012 بود. پروئنکا دیدار اسپانیا مقابل جمهوری ایرلند و پس از آن دیدار تیم‌های فرانسه با سوئد و دیدار تیم‌های ایتالیا و انگلستان را قضاوت کرد.

پروئنکا را در امر قضاوت این دیدار "برتینو کونیا میراندا" و "ریکاردو خورخه فریرا سانتوس" همراهی کردند و داور چهارم این دیدار "کونیت چاکر" ترکیه‌ای بود.


اسپانیا




_


شنبه 91 تیر 10 , ساعت 9:48 عصر

سومین پیامبر بعد از موسى ، حزقیل (ذوالکفل ) بود. حزقیل ، پیامبرى بود با خردى تابناک و صبرى شگرف در ردیف ادریس و اسماعیل .
در روزگارى که او بر عده اى از بنى اسرائیل پیامبرى مى فرمود، دشمنى خطرناک از پادشاهان قلمرو مجاور او، به بنى اسرائیل حمله ور شد.
آن بزرگمرد، بنا به وظیفه پیامبرى ، امر به جهاد و دفاع فرمود و مردم به فرمان او گردن نهادند، اما سخت با اکراه .
میدان جنگ ، در هامونى بیرون شهر واقع بود که از دو طرف ، هم از ناحیه دشمن و هم از جانب یاران حزقیل ، به تپه هایى منتهى مى شد.
حزقیل ، سپاه خود را در برابر دشمن به دقت آراست ، به سبک جنگهاى آن روز، طلایه در پیش ، میمنه و میسره در دو جانب ، قلب در وسط و عقبدار در پشت سر و سپاه او فرق در سلاح بود، با تیغهاى آخته و زوبین و تیر و نیزه . اما سپاه دشمن بیشتر و آماده تر به نظر مى رسید.
ضعف ایمان در سپاه حزقیل از یک سو و قدرت ظاهرى سپاه دشمن و پچ پچ ها و دمدمه هاى یاءس آور منافقان از سوى دیگر، کم کم آرامش را زا سپاه حزفیل گرفت و آنگاه ، پیش از آنکه جنگ آغاز شود، نخست سربازان از مؤ خره سپاه گریختند و سپس تمام لشکر رو به فرار گذاشت .
حزقیل ، هر چه آنان را به مقاومت دلیرانه در برابر دشمن تشویق کرد، سودى نبخشید. آنان ننگ و خوارى را بر دلیرى و بردبارى ترجیح دادند.
دشمن که حریفى در برابر خود نیافت ، از همان راه که آمده بود بازگشت . حزقیل سپاه خود را نفرین کرد و خداوند همه آنان را، با اسبهایى که بر آن سوار بودند، هلاک فرمود. حزقیل که از پس سپاه روانه بود، آنان را در صحراى پیش روى ، هلاک شده یافت . منظره دلخراش هلاکت آن سپاه انبوه از یک سو و راءفت و مهربانى پیامبرانه حزقیل از سوى دیگر، دل او را سخت به درد آورد و با خداوند به مناجات پرداخت :
- پروردگارا! هر چند من بر آنان خشمگین شدم و آنان از فرمان مقدس جهاد تن زدند. اما به هرحال از بندگان تو و پرستندگان ذات بزرگوار و عزیز تو بودند. از تو به تضرع خواستارم که بر آنان رحمت آورى و ایشان را ببخشایى !خداوند بزرگ و مهربان ، دعاى آن بزرگوار را پذیرفت و همه آنان را، دیگر بار زنده ساخت .


شنبه 91 تیر 10 , ساعت 9:44 عصر

ح در جامعه اى مى زیست که دلها در آن تیره و فساد چیره و بت پرستى رایج و ستم و بهره گیرى و استثمار، متداول بود. ثروتمندان در فساد خویش ‍ غوطه ور بودند و ناتوانان و مسکینان ، در جان کندنى سخت ، روزگار مى گذرانیدند! خداوند به نوح فرمان داد که به پیامبرى ، این مردم را هدایت کند. نوح ، زبانى فصیح و منطقى قوى و بیانى گرم داشت و سخت بردبار و شکیبا بود.
او، به فرمان خدا، به دعوت و ارشاد پرداخت :
- اى قوم من ، تنها الله را بپرستید. چرا غیر او را به پرستش مى گیرید؟ اگر ایمان نیاورید، من بر شما از شکنجه روزى سخت هراسانم .
او همچنان به دعوت خود ادامه مى داد و در این راه ، با امیدوارى و تحمل بسیار، با سختیها و ناملایمات روبه رو مى شد و از فصاحت و بلاغت خویش در راه ابلاغ رسالت خود سود مى برد.
در این میان ، برخى مسکینان و مستضعفان ، رفته رفته به سخنان او مایل شدند و دعوت او را اجابت کردند. اما ثروت اندوزان و دنیا پرستان که زمزمه هاى توحیدى نوح را خطرى براى منافع خود تلقى مى کردند، عناد و مقاومت ورزیدند و ظلمت گمراهى را بر نور هدایت رجحان نهادند و از این بالاتر، نوح و پیروانش را به باد استهزا گرفتند:
- ما تو را جز بشرى مانند خود نمى بینیم و جز پست ترین مردمان به تو نمى گروند. تو و پیروانت را هیچ برترى بر ما نیست و جز مشتى دروغگو نیستید.
در برابر مقاومت آنان ، نوح ایستادگى مى کرد و به یاران و پیروان خود تشکل مى داد.
نوح براى گذران زندگى خویش ، نجارى مى کرد و در همان حال ، در ابلاغ رسالت خود، از شما مزدى نمى خواهم ، مزد مرا تنها خداوند مى دهد. نیز نمى گویم فرشته ام تا بگویید: تو جز بشرى مانند من نیستى . ادعاى علم غیب هم نکرده ام تا مرا تکذیب کنید. من تنها شما را به خداوند یکتا، به نیکى و پاکى و اخلاق ، فرا مى خوانم . پس چرا ایمان نمى آورید، چرا بر نادانى خود اصرار مى ورزید؟
آنان گستاخانه و بى پروا، پاسخ مى دادند:
- اگر چنان که مى گویى ، خواهان رستگارى و هدایت مایى ، این مردمان پست و پیروان دون را از خود دور کن . ما نمى توانیم یاران و همعقیده آنان باشیم .
- چرا از من مى خواهید با یاران مؤ من خویش ترک مراوده کنم ؟ من کسى نیستم که این مؤ منان را از خود برانم .
نوح ، سالها و سالها، با تحمل همه مصائب و ریشخندها و آزارها، به نشر دعوت و تبلیغ پرداخت . تا اینکه سرانجام ، آن مردم گمراه ، به یکباره امید نوح را به یاس مبدل کردند و آن پیامبر خدا را بر سر راهى بدون بازگشت قرار دادند:
- اى نوح ، دیگر بس کن و از این بحث و جدال مکرر خود با ما دست بدار. مگر نمى گویى که اگر ما ایمان نیاوریم دچار عذاب الهى خواهیم شد؟ اکنون کجاست آن عذاب الهى که وعده مى دادى ؟
وقتى بى شرمى را به نهایت رساندند و آن پیامبر بردبار الهى از خود ناامید کردند، نوح ، قوم خویش را نفرین کرد:
- پروردگارا، از این کافران یک نفر بر زمین مگذار!
خداوند امر فرمود تا نوح به کمک یاران اندکش ، کشتى بسازد. نوح نقطه اى را بر خشکى و دور از دریا انتخاب کرد و از تنه درختان ، با زحمت بسیار، تخته هایى فراهم آورد و با ابزار ابتدایى روزگار خود، ساختن کشتى را آغاز کرد.
از همان آغاز، تمسخرها و ریشخندها شروع شد. هر روز دسته اى از کافران مى آمدند و او و یارانش را که سخت سرگرم کار بودند، به باد استهزا مى گرفتند:
- اى نوح ، بهتر نبود فکر یک دریا هم در همین نزدیکیها مى کردى ؟ آخر کدام دیوانه اى در خشکى و دور از دریا یک کشتى به این بزرگى مى سازد؟
- لابد گاوهایى کرایه کرده است که این کشتى را به دریا خواهند برد!
- شاید هم دریا را به اینجا خواهد آورد!
حتى فرزند خود او که جذب جامعه کافران شده بود، در مسخره کردن پدر، با آنها همراه بود. اما نوح ، بردبار و استوار، به این یاوه گوییها و هرزه دارییها اعتنا نمى کرد و به کار خود ادامه مى داد.
سرانجام ، کار ساختن کشتى بزرگ به پایان آمد و از جانب خداوند به نوح فرمان رسید که اینک با خانواده خویش و همه گرویدگان و مومنان به کشتى درآى و از هر حیوانى یک جفت (نر و ماده ) با خود ببر، که لحظه عذاب ما در رسیده است .
نخست از تنورى در خانه یکى از مومنان ، آب فرا جوشید و همه مومنان به فرمان نوح به کشتى در آمدند. آنگاه هوا تیره و تار شد و طوفانى سهمگین برخاست و بارانى سیل آسا و تند در گرفت و آب بر سطح زمین جریان یافت و کم کم بالا ایستاد و کشتى اندک تکان خورد…
وحشت همگان را فرا گرفت ؛ هر کس سراسیمه به سویى مى گریخت . کم کم موج ها انبوه شد و هنگامه اى برخاست .
نوح که از کشتى مى نگریست و تسبیح خدا مى گفت ، فرزند خویش را دید که از امواج به بلندى ها مى گریخت . فریاد برآورد:
- پسر گمراه که هنوز گریبان از طوفان غرور نرهانیده بود، به پاسخ بانگ برداشت :
- مرا به کشتى تو حاجتى نیست ، بر ستیغ کوهى فرا خواهم رفت و از غرق شدن در امان خواهم ماند.
اما در همان هنگام امواج بالاتر آمد و آب ، کشتى را بر سر گرفت و هر چه جز کشتى به زیر آب رفت . نوح که خود شاهد غرق شدن پسر بود، سخت دلتنگ شد و از روى مهر پدرى ، گله آغاز کرد:
- خداوندا، تو خود وعده داده بودى که مرا و خانواده ام را از عذاب در امان نگه دارى . اینک این فرزند من است که غرق مى شود.
خداوند فرمود:
- اى نوح ، او دیگر از خاندان تو نیست و عملى نا صالح است . او با بدان پیوست و خاندان نبوتش گم شد. زنهار بر آنچه که ژرفاى آن از تو پوشیده است ، درنگ مکن و خود را در گروه جاهلان میفکن . ما تنها به نجات مومنان وعده داده بودیم .
نوح بى درنگ از خداوند پوزش خواست و هم به او پناه برد:
- پروردگارا، به درگاه تو پناه مى آورم و از اینکه چیزى را درخواست مى کنم که نمى دانم ، پوزش مى طلبم ؛ اگر بر من رحمت نیاورى ، از زیانکاران خواهم بود.
فرداى آن روز، هنگامى که سر نشینان کشتى سر از خواب برداشتند و بر عرشه ، فراز آمدند؛ طوفان فرو نشسته بود و کشتى در زیر پرتو آفتابى زرین ، بر امواج آرام و آبى و شفاف ، غوطه مى خورد و آهسته آهسته با نوازش نسیم پیش مى رفت .
مدتى بعد آبها نیز در دل زمین فرو رفت و کشتى سالم همراه سرنشینان خود بر فلات کوه جودى نشست . نوح و دیگر یاران او دوباره قدم به خاک نهادند: حیوانات غیر اهلى را در بیابان یله کردند و همگان ، با همگنان ، زندگى تازه اى را بر روى زمین آغاز کردند.


شنبه 91 تیر 10 , ساعت 9:41 عصر

 تولد حضرت علی اکبر و روزجوان مبارک باد

http://bahr.ir/wp-content/uploads/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1.jpg


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه